محيطزيست از بحرانهاي جهاني تا ضرورت اراده جمعي در ايران
يونس خسروبيگي
محيطزيست ازجمله مسائلي است كه امروزه در سطح جهان توجه گستردهاي را از سوي افكار عمومي، سياستگذاران و نخبگان به خود جلب كرده است. اين توجه ناشي از مواجهه با بحرانهاي گوناگون محيطزيستي در نقاط مختلف جهان است كه ابعاد متعدد زندگي بشر را تحتتاثير قرار داده و سياستگذاريهاي خرد و كلان را دستخوش تغيير كرده است. يكي از مهمترين و گستردهترين اين بحرانها، بحران تغييرات اقليمي و گرمايش جهاني است؛ بحراني كه به دليل عمق و وسعت تاثيراتش، به اولويتي جدي براي كشورهاي توسعهيافته و جامعه بينالملل تبديل شده و تصويب و اجراي هر طرح اقتصادي يا صنعتي را منوط به پيوست محيطزيستي كرده است. امروزه بر متخصصان پوشيده نيست كه تحقق هر برنامه و توسعه پايدار، تنها با درنظر گرفتن مولفههاي محيطزيستي امكانپذير است؛ در غير اين صورت، هزينههاي سنگيني بر جامعه بشري تحميل خواهد شد. وضعيت كنوني محيطزيست نتيجه سالها كوتهبيني و خوشباوري پس از انقلاب صنعتي است؛ دورهاي كه سرمستي از پيشرفتهاي شهري و صنعتي، نگاه بلندمدت و جامع را كمرنگ كرد و روياي تسلط بر طبيعت، جايگزين توجه به ظرفيتها و اقتضائات زيستي شد. اما واقعيت اين است كه حيات بشر در ابعاد مختلف خود وابسته به محيطزيست است و بيتوجهي به آن، تداوم و كيفيت زندگي انسان و ديگر موجودات را با تهديد جدي مواجه ميكند.
جامعه جهاني امروز دريافته است كه بهبود وضعيت محيطزيست به عنوان سرمايهاي مشترك نيازمند برنامهاي جامع و هماهنگ ميان كشورهايي با مرزهاي متفاوت است؛ چراكه مرزها ساخته انسانند و در طبيعت معنا ندارند. اجزا و عناصر محيطزيست به طور پيچيده و هدفمند به يكديگر وابستهاند و انسان نيز از اين قاعده مستثنا نيست. از همين رو، جوامع انساني بايد با اتكا بر نقاط مشترك، حول هدفي واحد همافزا شوند؛ در غير اين صورت، نه تنها بحرانهاي كنوني رفع نخواهد شد، بلكه آثار مخربتري نيز به دنبال خواهد داشت. حركت به سمت اين هدف جمعي، نيازمند ارادهاي آگاهانه و هماهنگ است. در سالهاي اخير، سازمانهاي مردمنهاد در كشورهاي توسعهيافته نقشي موثر در اين مسير ايفا كردهاند و توانستهاند همراهي افكار عمومي و سياستگذاران را جلب كنند. حضور فعال اين نهادها شكلگيري اراده جمعي را تسهيل كرده و دستيابي به اهداف زيستمحيطي را تسريع ميكند.
اما در كشورهاي در حال توسعه، از جمله ايران، اين نهاد موثر با ضعف جدي مواجه است. از يكسو ضرورت مساله به درستي درك نشده و ازسوي ديگر، روحيه تمركزگرايي در حاكميت، فرصت اثرگذاري را از سازمانهاي مردمنهاد سلب كرده است.
اميد آنكه چالشهاي كنوني محيطزيستي به فرصتي براي تحقق صلح جهاني تبديل شود و در آيندهاي
نه چندان دور شاهد محيطزيستي سالم و جامعهاي پويا باشيم.
دانشجوي حقوق دانشگاه تهران| دبير كميته محيطزيست شوراي مشاوران نسل زد