• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3334 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۱۴ شهريور

عليرضا ميريوسفي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

امريكا به خواست‌هاي افراطي عربستان تن نخواهد داد

محمدابراهيم ترقي‌نژاد / روز پنجشنبه ملك سلمان، پادشاه عربستان نخستين سفر خود به امريكا پس از برعهده گرفتن منصب پادشاهي را انجام داد. اين سفر از آنجا اهميت مي‌يابد كه روابط رياض و واشنگتن در طول مدت مذاكرات همراه با تنش‌هاي بسياري شده بود و سعودي‌ها همسو با مخالفان اوباما، تلاش‌هاي بسياري را براي عدم دستيابي به توافق انجام داده بودند و اين موجب شده است تا روابط دو كشور تحت شعاع مذاكرات ايران قرار بگيرد. گفته مي‌شود بخش عمده‌اي از سفر وي به امريكا در رابطه با ايران پس از توافق هسته‌اي است. در اين باره گفت‌وگويي با عليرضا ميريوسفي، رييس گروه مطالعات خاورميانه دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه و رايزن و سخنگوي سابق نمايندگي دايم ايران نزد سازمان ملل متحد داشته‌ايم كه در ادامه مي‌آيد:

 

روابط عربستان با امريكا در پي توافق هسته‌اي ايران به چه سمت و سويي رفته است؟

روابط عربستان و امريكا در طول دهه‌هاي گذشته عمدتا تابعي از سياست خارجي امريكا بوده است. اين مساله از سال 1933 ميلادي به اين سو و تاسيس شركت آرامكو و متعاقب آن انعقاد قرارداد نفت در برابر امنيت بين امريكا و عربستان شروع شد. با اين وجود، روابط رياض و واشنگتن پس از بيداري اسلامي و انقلاب‌هاي عربي وارد فاز جديدي شده است. باراك اوباما از زماني كه عهده‌دار منصب رياست‌جمهوري در امريكا شد، تلاش كرد تا تغييراتي در سياست خارجي اين كشور ايجاد كند. آغاز اين تحولات از اواخر سال 2006 و به خاطر مشكلات امريكا در عراق بود و در پي آن، گزارش مشترك هميلتون - بيكر بود كه به دولت امريكا توصيه مي‌كرد در سياست خارجي خود و به‌ويژه سياست خاورميانه‌اي خود بازبيني كند. اين تغييرات از زمان مبارزات انتخاباتي اوباما تشديد شد و با انتخاب وي سرعت گرفت. نطق اوباما در دانشگاه قاهره اعلام رسمي اين تغييرات بود، ولي قبل از آنكه عملي شود بيداري اسلامي همه و از جمله امريكايي‌ها را غافلگير كرد و آنها را در موضع انفعالي قرار داد و اختلافات امريكا و عربستان از همين زمان تشديد شد. عربستان به‌شدت معتقد به سياست مشت آهنين در مقابله با انقلاب‌هاي عربي بود، در حالي كه امريكا با توجه به تجربه انقلاب اسلامي ايران و همين طور تجربه جنگ‌هاي عراق و افغانستان محتاط‌تر بود. مي‌توان گفت سياست امروز خاورميانه‌اي امريكا بر سه پايه شكل گرفته است: نخست، هدايت از پشت كه امريكا تلاش مي‌كند تا ديگر به صورت مستقيم وارد درگيري‌ها و جنگ نظامي در خاورميانه نشود بلكه كشورهاي منطقه را درگير اين مسائل كند و خود به هدايت آنها بپردازد. دوم، سياست چرخش به شرق است كه مبتني بر كاهش تمركز قوا بر خاورميانه و تمركز بيشتر بر درياي چين است. البته بايد دانست كه اين سياست لزوما به معناي كاهش حضور نظامي در خليج فارس نيست، بلكه عمدتا ساير مناطق خاورميانه را دربرمي‌گيرد. سوم، موضوع استقلال انرژي است كه با سرمايه‌گذاري روي نفت صخره‌اي و كاهش وابستگي به نفت كشورهاي عربي متمركز است. حاصل اين سه سياست چيزي است كه به دكترين سياست خارجي اوباما مشهور شده است. بسياري اعتقاد دارند كه دكترين اوباما حاصل جمع دو دكترين هم‌زيستي مسالمت‌آميز كندي با كشورهاي دشمن و ناهمسو و دكترين نيكسون مبتني بر پرهيز از اعزام نيروهاي رزمي زميني به كشورهاي جهان سوم است.

واكنش عربستان به اين تغييرات چه بوده است؟

عربستان از اين تغييرات ناراضي است و به‌ويژه پس از بيداري اسلامي، اختلافات زيادي بر سر سياست افراطي مشت آهنين خود با امريكا و ساير كشورها پيدا كرد. ملك‌عبدالله، پادشاه پيشين عربستان سه روز قبل از سقوط مبارك در گفت‌وگويي با اوباما گفت كه بايد به هر قيمتي مبارك در مصر حفظ شود، حتي اگر در اين كشور درياي خون به راه بيفتد. اين اختلافات در ساير پرونده‌هاي منطقه‌اي نيز ادامه يافت كه پرونده هسته‌اي هم يكي از اين موارد است. عربستان با توجه به مجموع اتفاقات منطقه در يك دهه گذشته و به‌ويژه سال‌هاي اخير به‌شدت نسبت به تداوم قرارداد نفت در برابر امنيت با امريكا نگران است. امريكايي‌ها در نشست گذشته كمپ ديويد سعي كردند از شدت اين اختلافات و بي‌اعتمادي‌ها بكاهند كه با توجه به گزارش‌هاي منتشر شده در اين كار توفيق چنداني نداشتند. مهم‌ترين خواسته عربستان نوعي پيمان دفاعي با امريكا بود كه امريكايي‌ها قبل از اجلاس صراحتا آن را رد كردند و باعث شد كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در سطح پاييني در اين اجلاس شركت كنند. با وجود اين اختلافات، نمي‌توان گفت كه دو كشور قصد تغيير راهبردي در روابط خود را دارند و به همين خاطر مي‌توان سفر اخير ملك سلمان را تلاشي براي كاهش اختلافات و ترسيم نقشه راه روابط دو كشور با توجه به واقعيت‌هاي روي زمين دانست.

در اين نقشه راه، جايگاه ايران كجاست؟ به سمت تقابل حركت خواهد كرد يا تعامل؟

سياست‌هاي تقابلي عربستان نسبت به ايران، لزوما بر اساس محاسبات راهبردي و در جهت منافع ملي عربستان نيست، بلكه بخش اعظم اين رفتار براي مديريت چالش‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي داخلي عربستان صورت مي‌پذيرد. عربستان با چالش‌هاي جدي داخلي و اجتماعي روبه‌رو است و حتي امريكايي‌ها و شخص آقاي اوباما نيز به اين موضوع اذعان كرده‌اند. از جمله در گفت‌وگويي كه آقاي اوباما با توماس فريدمن، ستون‌نويس روزنامه نيويورك‌تايمز انجام داد، به اين مساله اشاره كرد و گفت كه مشكل عربستان، بيش از آنكه تهديد خارجي باشد، مشكلات داخلي اين كشور است. در روزهاي اول بيداري اسلامي، خبرنگار روزنامه وال‌استريت ژورنال در رياض گزارشي تكان‌دهنده از وضعيت داخلي عربستان نوشت و گفت برخلاف تصور همگان، عربستان دچار مشكلات و شكاف‌هاي اجتماعي است. 40 درصد از مردم اين كشور زير خط فقر هستند و 70 درصد مردم هم فاقد مسكن ملكي مناسب‌اند و هفت هزار شاهزاده سعودي، تمامي منابع و ثروت اين كشور را بين خود تقسيم كرده‌اند و پيش‌بيني كرد مقصد بعدي دمينوي انقلاب‌هاي عربي، عربستان است. در فاصله چند روز بعد از اين گزارش، عربستان يك برنامه رفاهي 10 ميليارد دلاري و چندماه بعد يك برنامه ٩٣ ميليارد دلاري تصويب كرد تا جلوي تحقق اين پيش‌بيني را بگيرد. به‌علاوه، مشكلات عربستان پس از فوت ملك عبدالله بيشتر نيز شده است. سياست عربستان بر سه پايه استوار است: پادشاه، اجماع شاهزادگان و روحانيون وهابي. هم‌اينك اين تعادل به هم خورده است و جنگ يمن نيز نمونه‌اي از به هم خوردن اين تعادل است. البته عربستان پس از 11 سپتامبر سال 2001، فكر مي‌كند تحولات ژئوپوليتيك منطقه به ضرر اين كشور شكل گرفته است. رژيم طالبان به عنوان متحد عربستان ديگر در افغانستان حكمفرما نيست. صدام حسين هم به عنوان وزنه‌اي عليه ايران در عراق حاكم نيست و دولت متفاوتي در عراق بر سركار آمده است. طرح صلح عربي و سياست دو دولتي هم كه ملك عبدالله مبتكر آن بود نيز پيش نرفته است. با احتساب اين مسائل، عوامل داخلي و خارجي باعث مي‌شود تا عربستان سياست‌هاي ضدايراني را اتخاذ كند و ادامه دهد و من فكر نمي‌كنم كه در آينده نزديك تغيير اساسي در اين سياست‌هاي تقابلي صورت بگيرد.

گفته مي‌شود كه مقامات عربستان در اين سفر، در برابر عدم مخالفت با توافق هسته‌اي با ايران، مساله سوريه را مطرح خواهند كرد و از امريكا خواهند خواست دست عربستان در سوريه را بازتر كند. اين مساله رخ خواهد داد؟

اينكه عربستان بتواند عدم مخالفت با توافق هسته‌اي را به امريكا بفروشد، محل سوال دارد. مطابق گزارش رسانه‌هاي امريكايي، عربستان كمك‌هاي مالي بزرگي براي تبليغات پرهزينه تلويزيوني عليه برجام انجام داده است. از سويي، هم‌اينك 37 سناتور امريكايي از برجام حمايت كرده‌اند و اجرايي شدن آن تقريبا قطعي است؛ پس صحت اين ادعا محل تامل است. در سه سال گذشته آنچه عربستان درباره سوريه از امريكا خواسته، افزايش قدرت مانورش نبوده، بلكه همواره تلاش كرده است امريكا را وارد جنگ مستقيم در سوريه كند. توطئه به‌كارگيري سلاح شيميايي در سوريه بدون ترديد حاصل همكاري عربستان و اسراييل بود تا از اين طريق امريكا را مجبور به حضور نظامي در سوريه كند كه البته خواست آنها محقق نشد. با اين وجود، خواست عربستان از امريكا براي ورود مستقيم به جنگ در تضاد آشكار با استراتژي امريكا در خاورميانه بوده و به همين خاطر فكر نمي‌كنم اين سفر تحول عمده‌اي در اين زمينه ايجاد كند.

مقامات عربستاني در اين سفر بي‌ترديد خواسته‌هايي را از مقامات امريكايي طلب مي‌كنند. فكر مي‌كنيد امريكا چه واكنشي خواهد داشت؟

آنچه در ايران به درستي فهميده نشده است، سياست چرخش به شرق امريكاست. امريكا اين سياست را اتخاذ كرده است چون بزرگ‌ترين رقيبش چين است و هرچند تمركز امريكا روي شمال آفريقا، خاورميانه، اعراب – اسراييل و... كاسته مي‌شود اما همچنان روي خليج فارس متمركز باقي خواهد ماند. پس بايد بدانيم اين تصور كه امريكا كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و به‌ويژه عربستان را رها مي‌كند يا تجديدنظر در روابط راهبردي با اين كشورها ايجاد مي‌كند، اغراق است. البته عربستان در اين سال‌ها، خواسته‌هاي غيرمنطقي داشته كه امريكا با بسياري از آنها موافقت نكرده و باعث ايجاد تنش در روابط راهبردي عربستان و امريكا شده است، لذا مي‌شود انتظار داشت در اين سفر كوشش شود تا دو كشور ضمن بازترسيم نقشه راه آينده‌شان، سوءتفاهم‌ها را كاهش داده و تنش‌هاي اخير را مديريت كنند. شكي نيست كه امريكا كماكان به خواست‌هاي افراطي عربستان تن نخواهد داد و اين عربستان است كه بايد خواسته‌هايش را تعديل كند. به‌علاوه كسي انتظار ندارد تنش‌هاي سال‌هاي اخير عربستان را از متحد امريكا به دشمن امريكا تبديل كند. در مجموع، اين سفر را يك نقطه عطف در روابط دو كشور نمي‌دانم و روابط راهبردي دو كشور در كنار تنش‌هاي سال‌هاي اخير با شدت و ضعف ادامه خواهد يافت.

آيا در اين سفر، مقامات امريكايي به مقامات سعودي فشار مي‌آورند تا با ايران گفت‌وگو كنند؟

اگر چه مقامات امريكايي اين درخواست را مطرح كرده‌اند، ولي اين موضوع زيبنده دو كشور مسلمان و همسايه در منطقه نيست كه كشور يا كشورهايي بيرون از منطقه در امور ما دخالت يا ما را به گفت‌وگو ترغيب كنند. ايران همواره از گفت‌وگو استقبال كرده و گام اول در اين باره را هم برداشته و در مناسبت‌هاي مختلف، هم به صورت علني و هم در ديدارهاي خصوصي اين مساله را به صراحت اعلام كرده است.

پس مي‌توان انتظار گفت‌وگوي تهران و رياض را داشت؟

در چند سال گذشته، عربستان از تعامل و گفت‌وگو با ايران اجتناب كرده و وارد گفت‌وگو با ايران نشده است. شايد دليل آن اين است كه سياست‌هاي عربستان، سياست‌هايي منطقي و عقلايي نبوده است تا مشكلات ناشي از آن را بشود با گفت‌وگو حل كرد. يكي از مهم‌ترين مسائلي كه ايران و عربستان مي‌توانند درباره آن با يكديگر گفت‌وگو كنند، سوريه است. دو سال پيش كه ايران طرح چهار مرحله‌اي براي حل بحران سوريه، ارايه كرد، ايران تلاش كرد تا قبل از ارايه آن، با چهار كشور عربستان، تركيه، قطر و مصر در اين باره رايزني كند و نقطه نظرات آنها را در طرحش لحاظ كند. از ميان آن چهار كشور، فقط عربستان حاضر به هيچ گونه رايزني نشد. برخورد عربستان در قبال طرح محمد مرسي، رييس‌جمهور سابق مصر براي ايجاد يك كميته چهارجانبه در رابطه با سوريه نيز همين طور بود و حاضر به مشاركت نشد. حتي در مورد پس گرفتن دعوت از ايران براي شركت در اجلاس ژنو دو، جان كري بعدها طي مصاحبه‌اي فاش كرد كه تهديد عربستان باعث اين عقب‌نشيني شد. آقاي ظريف نيز در دو سال گذشته سه مقاله مهم در روزنامه‌هاي الشرق الاوسط، نيويورك تايمز و چهار روزنامه مهم عربي نوشته است و در همه آنها به صورت آشكار، عربستان و ديگر كشورهاي حوزه خليج فارس را در مورد موضوعات مختلف دعوت به گفت‌وگو و همكاري كرده ولي با پاسخ مناسبي مواجه نشده است.

آيا با اجراي توافق، عربستان تن به گفت‌وگو با ايران خواهد داد؟

جمهوري اسلامي ايران همواره گفته است كه توافق هسته‌اي به صلح و ثبات در منطقه كمك خواهد كرد و اميدواريم اين گونه نيز بشود. پيش از توافق، تلاش مي‌شد تا يك فضاي امنيتي بر منطقه حاكم شود كه خوشبختانه با توافق اين فضا شكسته شده است. با اين وجود، من شخصا فكر مي‌كنم كه سياست عربستان به دليل اينكه بيش از آنكه متاثر از عملكرد ايران يا محاسبات معمول در سياست خارجي كشورها باشد، از فضاي داخلي كشورش تاثير مي‌پذيرد، احتمال انجام گفت‌وگو در آينده نزديك زياد نيست. برخلاف عربستان، بسياري از كشورهاي منطقه رويكرد مثبتي به برجام داشته‌اند و وقتي اين رويكرد همگاني شود، عربستان نيز به ناچار به اين روند خواهد پيوست. كشورهاي منطقه راهي جز گفت‌وگو و همكاري ندارند و اميدوارم اين اتفاق هر چه زودتر بيفتد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون