• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3334 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۱۴ شهريور

معاون برنامه‌ر‌‌يزي معاونت زنان و خانواده رياست‌جمهوري در گفت‌وگو با «اعتماد»:

خانواده زندانيان و معدومان مجرم نيستند

سينا قنبرپور/ «خانواده زندانيان و معدومان، هم مي‌توانند بخشي از سرمايه‌هاي انساني و اجتماعي جامعه باشند، هم مي‌توانند پتانسيل آسيب باشند». اين جمله بخشي از تاكيد و حساسيتي است كه دكتر «اطهره نژادي» معاون برنامه‌ريزي و هماهنگي معاونت زنان و خانواده رياست‌جمهوري درباره مقوله خانواده زندانيان و معدومان دارد. نژادي گرچه محيط‌زيست خوانده و دكتراي «برنامه‌ريزي محيط زيست» دارد ولي اينك در برنامه‌ريزي كلان براي زنان و خانواده كشور نقش دارد. او در آستانه تدوين برنامه ششم بر موضوعي تاكيد دارد كه تكليف آن در برنامه چهارم توسعه بوده ولي در برنامه پنجم حذف شده و آن موضوع حمايت از خانواده زندانيان و معدومان است. او مي‌گويد: «با نديده گرفتن اين بخش از جامعه، هرچند تعداد كمي باشند، احتمال افزايش آسيب‌ها بيشتر مي‌شود و از طرفي آيا واقعا خانواده هم بايد محكوم تلقي شوند؟». آنچه در ادامه مي‌خوانيد نگاهي برگرفته از تلاش‌هايي است كه معاونت زنان و خانواده رياست‌جمهوري براي گنجاندن موضوع حمايت از خانواده زندانيان و معدومان در برنامه ششم داشته است.

‌ شما از چندي قبل بازديدهايي از زندان‌هاي مختلف كشور داشته‌ايد و موضوع خانواده زندانيان و معدومان را در معاونت زنان و خانواده رياست‌جمهوري پيگير هستيد. چه گزارش‌هايي به معاونت زنان و خانواده رسيد كه نسبت به خانواده زندانيان حساس شديد؟

حتي اگر گزارشي هم به ما نرسيده باشد ما براساس وظيفه سازماني خود، بايد به همه اقشار زنان توجه داشته‌باشيم. از دختران دانش‌آموخته دانشگاه‌ها گرفته تا دختران بازمانده از تحصيل در نقاط مرزي كشور و از زنان مدير و كارآفرين گرفته تا زنان آسيب ديده و آسيب‌پذير. اما به‌طور خاص وقتي درخواست حمايت از طرح توان‌افزايي اقتصادي خانواده‌هاي زندانيان از سوي انجمن حمايت از خانواده‌هاي زندانيان به دست ما رسيد من با كنجكاوي بيشتري نسبت به ساير طرح‌ها، به ارزيابي مساله پرداختم و به اين باور رسيدم كه بايد توجه جدي به زنان زنداني يا فرزنداني كه پدر يا مادر زنداني دارند و همين‌طور خانواده‌هاي معدومان داشت چون از نظر من اينها يك سكه با دو رو هستند. مي‌توانند بخشي از سرمايه‌هاي انساني و اجتماعي جامعه باشند يا مي‌توانند پتانسيل آسيب باشند كه اينكه در بازي روزگار، كدام نقش را داشته باشند به فيلمنامه‌نويسي ما در جامعه ربط دارد و به توان ما در تشخيص مساله و بهره‌گيري از اين نيروي انساني آسيب ديده و نيازمند حمايت مادي و معنوي.

گويا موضوع حمايت از خانواده زندانيان و معدومان در قانون برنامه‌هاي پنج‌ساله بوده، اما دولت آقاي احمدي‌نژاد آن را از برنامه پنجم حذف كرده است. آسيب‌هاي ناشي از حذف مواد حمايت از خانواده زندانيان و معدومين در برنامه پنجم چه چيزهايي بوده؟

در ماده 132 قانون برنامه چهارم توسعه به صراحت حمايت از خانواده‌هاي زندانيان و معدومان عنوان شده بود به‌طوري‌كه براساس بند «ب» اين ماده، سازمان زندان‌ها و اقدامات تاميني كشور مكلف بود كه براي بهبود وضعيت زندان‌ها و ايجاد بازپروري مناسب و اصلاح و تربيت زندانيان با هدف بازگشت آنها به زندگي سالم اجتماعي، نسبت به حمايت از خانواده‌هاي زندانيان و معدومين از طريق سازمان‌ها و نهادهاي خيريه مردمي و غيردولتي و انجمن‌هاي حمايت از زندانيان اقدام كند. در حالي كه براساس ماده 211 قانون برنامه پنجم توسعه، سازمان زندان‌ها و اقدامات تاميني و تربيتي مكلف است با همكاري دستگاه‌هاي اجرايي، موسسات عمومي و مردم نهاد، براي باز اجتماعي شدن محكومان در طول برنامه در جهت رفع مـشكل معيشتي خانواده‌هاي زندانيان بي‌بضـاعت با همـكاري كمـيته امداد، سازمان بهزيستي و ساير نهادهاي ذي‌ربط اقدام كند. بنابراين بر اساس مقايسه اين دو ماده حداقل اين نتيجه به دست مي‌آيد كه حمايت از خانواده‌هاي معدومان، مد نظر برنامه‌ريزان نبوده است در حالي كه اگر قرار باشد به‌طور دقيق و از ابعاد مختلف به اين مساله نگاه شود، خانواده‌هاي معدومين بيشتر از خانواده‌هاي زندانيان با مشكل روبه‌رو هستند. به هر حال، با نديده گرفتن اين بخش از جامعه، هرچند تعداد كمي باشند، احتمال افزايش آسيب‌ها بيشتر مي‌شود و از طرفي آيا واقعا خانواده هم بايد محكوم تلقي شوند؟ مشكلات اين خانواده‌ها از مشكلات معيشتي شروع مي‌شود تا آموزش فرزندان، اشتغال آنها و همينطور ميزان اعتماد اجتماعي. مواردي را از مسوولان ندامتگاه‌ها شنيده‌ام كه با حبس ابد سرپرست خانواده، بعد از مدتي همسر او هم به زندان آمده و پس از آن فرزند بزرگ خانواده. اينها تخيل نيست، واقعيت است. شايد اگر من و شما هم با چنين مساله‌اي روبه‌رو شويم و چنين شرايطي داشته باشيم، گزينه‌اي جز اين براي انتخاب پيش روي ما نباشد.

‌ فكر مي‌كنيد عمده‌ترين نياز خانواده زندانيان، بهداشت و سلامت باشد يا اشتغال و درآمد؟ اين پرسش از آن‌رو است تا ببينيم كدام سازمان‌ها بايد متولي توجه به اين قشر از جامعه باشند؟

اصلا مگر مي‌شود اينها را بدون ارتباط با هم بررسي كرد؟ بهداشت و سلامت نياز پايه است و درآمد تضمين‌كننده رفع مسائل اوليه در زمينه بهداشت. از اين گذشته مگر سلامت را فقط سلامت جسم مي‌بينيد؟ سلامت رواني، سلامت اجتماعي و ابعاد مختلف ديگري كه همه به هم پيوسته هستند. من معتقدم هر سازماني كه طبق وظايف سازماني خود براي مردم كار خاصي را انجام مي‌دهد بايد خدمت‌رساني به اين گروه را هم به‌طور ويژه در نظر داشته باشد تا بعدها، اثرات و پيامدهاي كم توجهي به اين گروه، در بخش‌هاي ديگر سيستم ديده نشود. وزارت بهداشت، بايد ارتباط تنگاتنگي با انجمن‌هاي حمايت و سازمان اقدامات تاميني داشته باشد. جامعه مدني بسيار قابل اتكا و قابل اعتماد است. من در تجربه موفقي كه از همكاري با انجمن حمايت از خانواده‌هاي زندانيان داشتم و شخصا براي پايش برنامه‌هاي اين انجمن به برخي استان‌ها سفر كردم، به اين نتيجه رسيدم كه مي‌توان از توان اين انجمن‌ها به خوبي براي خدمت‌رساني به جامعه هدف بهره برد. همچنين بهزيستي و كميته امداد و ساير سازمان‌ها بايد هم‌افزا و هماهنگ كار كنند. قطعا هر كدام از اين دستگاه‌ها كارهاي ارزشمندي انجام مي‌دهند اما با هم‌افزايي مي‌توان در مدت كمتر و با كيفيت بيشتر به ارايه خدمت پرداخت.

‌ معاونت زنان به عنوان سياستگذار و هماهنگ‌كننده در موضوع زنان و خانواده چه نوع حمايتي را مناسب خانواده زندانيان و معدومان مي‌داند؟

در پاسخ به اين سوال شما هم مثل نظري كه در همه موارد برنامه‌ريزي دارم، معتقدم كه حمايت‌هاي مقطعي با سرانه‌هاي بسيار پايين، در جامعه پر تغيير و تحول ما، هيچ مشكلي را برطرف نمي‌كند. انسان‌ها كرامت دارند و بايد با يك برنامه‌ريزي هماهنگ، براي رفع مشكل و حل مساله آنها گام برداشت. بايد تسهيلات و حمايت‌ها در جهت توان افزايي خانواده‌هاي زندانيان و معدومان به كار گرفته شود تا در يك فرآيند طراحي شده، پس از گذشت مدتي از حمايت‌هاي هدفمند، خانواده‌ها به استقلال كافي برسند و بتوانند براساس ايده‌هاي خود، در جهت بهبود وضع زندگي‌شان اقدام كنند.

‌ برخي نمايندگان معتقدند بعضي از خانواده‌ها با هم قاچاق مي‌كنند و پدر گردن مي‌گيرد و مي‌گويند خانواده‌اي كه شريك جرم است نبايد حمايت شود.

من چنين نگاهي ندارم و به‌طور كلي فرض را بر بي‌گناهي افراد چنين خانواده‌هايي مي‌گذارم مگر اينكه در مواردي خلاف اين مساله اثبات شود كه اثبات هم كار دشوار و تخصصي است و قطعا اگر اثبات بشود، آنها نيز از طريق مراجع مربوطه تحت پيگيري قرار مي‌گيرند. اما به نظر من مي‌توان كمك كرد تا در خانواده‌هايي كه با مشكل زنداني بودن سرپرست روبه‌رو هستند، با برنامه‌هاي توان افزايي پيشگيرانه، از گسترش آسيب جلوگيري كرد.

‌ سيستم‌هايي چون كميته امداد و سازمان بهزيستي نشان داده‌اند نمي‌توانند حمايت‌هاي موثري انجام دهند. خانواده زندانيان و معدومان از دو منظر آسيب‌پذيرند: يكي حس انتقامجويي و ديگري در معرض بزه قرار داشتن؛ چگونه بايد وارد چنين حمايت‌هايي شد؟

حمايت موثر يعني چه؟ شايد اين سازمان‌ها وظيفه كاري خود را به درستي انجام داده‌اند اما نتيجه مورد انتظار حاصل نشده است. پس بايد به شيوه حمايت پرداخت. از نظر من بايد به يكي، دو اصل مهم توجه داشت و آن اين است كه «باختن» يك رويداد است اما «بازنده» بودن يك مدل ذهني است، تغيير كردن يك رويداد است اما در جست‌وجوي تغيير بودن يك مدل ذهني است؛ رويدادها را ما انتخاب نمي‌كنيم اما مدل‌هاي ذهني را خودمان مي‌سازيم. پس به سمت اين حركت كنيم كه بتوانيم كمك كنيم مدل‌هاي ذهني مخاطبان ما درست شكل بگيرد. اميدوار باشند. شرايط پيش آمده را نقطه پايان زندگي ندانند و براي بهتر شدن شرايط خود و بقيه اعضاي خانواده تلاش كنند. در اين ميان ما هم هر كمكي كه از دست‌مان بربيايد كوتاهي نكنيم. از همكاري بيشتر بين سازماني براي اجرايي كردن برنامه‌ها استقبال و سعي كنيم تا اين خانواده‌ها تا آنجا توانمند شوند كه از چرخه حمايت ما جدا شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون