مروري بر زندگي سياسي آيتالله سيد اسدالله مدني
شهيد آيتالله سيد اسدالله مدني در سال 1292 هـ..ش.(1323هـ. ق.) در دهخوارقان(آذرشهر) به دنيا آمد. پدر ايشان، مرحوم آقا مير علي، در بازارچه آذرشهر، شغل بزازي داشت. شهيد مدني در چهارسالگي، مادر و در 16 سالگي، پدر خود را از دست داد و دوران كودكي را با رنج و سختي به پايان رساند. وي در عنفوان جواني، به قصد كسب علم و كمال به شهر مقدس قم عزيمت كرده و با وجود مشكلات فراوان شخصي ناشي از در گذشت پدر و استبداد عصر رضا خاني، با پشتكار وافر به تحصيل علوم ديني مشغول شد. او در حوزه علميه قم پس از گذراندن مراحل مقدماتي از محضر اساتيد بزرگ فقه و اصول و فلسفه استفاده كرد. آيتالله مدني مبارزه سياسي و اجتماعي خود را از دوران تحصيل در قم، آغاز كرد و در نخستين فعاليتهاي خود به ستيز با بهاييت در منطقه آذر شهر پرداخت. هنگامي كه شهيد نواب صفوي در نجف اشرف به فكر مبارزه با كسرويگري افتاد، آيتالله مدني مطلع ميشود كه نواب صفوي هزينه اين مبارزه را ندارد. بدين رو، كتابهاي خود را ميفروشد و پولش را در اختيار نواب صفوي ميگذارد. به گونهاي كه دوستانش ميگويند اسلحه نواب از پول كتابهاي آيتالله مدني بود. آيتالله مدني نخستين كسي بود كه در نجف به نداي «هل من ناصر ينصرني» امام، لبيك گفته با تعطيل كردن كلاسهاي خود در نجف و تشكيل مجالس سخنراني در جهت افشاي چهره پليد رژيم مزدور پهلوي گام برداشت. آيتالله مدني حركت تبليغي خود را از همدان و از روستاي دره مرادبيك براي پياده كردن برنامههاي اصلاحي آغاز كرد، به دستور ايشان كسي حق نداشت كه بدون حجاب اسلامي وارد آن روستا شود. همچنين خريد و فروش و شرب مشروبات را ممنوع كرد. اين عمل ايشان باعث علاقه مردم متدين همدان به او شد و پس از اينكه وي را شناختند، گرد او جمع شده و از وي دعوت كردند تا به همدان بيايد و ايشان با انتقال به همدان فعاليتهاي خود را گسترش داد. از آثار آيتالله مدني در همدان ميتوان به احداث مدرسه ديني در روستاي دره مراد بيك، مدرسه علميه در همدان، مسجد چهلستون، تاسيس صندوق قرضالحسنه مهديه و همچنين درمانگاه مهديه و دارالايتام مهديه اشاره كرد. با دعوت عدهاي از روحانيون سرشناس و متعهد خرمآباد، آيتالله مدني به خرمآباد عزيمت كرده، فصل ديگري از زندگي پر فراز و نشيب و سراسر مبارزه خود را آغاز ميكند. شهيد مدني در خرمآباد و در حوزه علميه كمالوند، فعاليت خود را با تدريس درس خارج آغاز ميكند و بعد از مدتي با حكم حضرت امام(قدس سره)، سرپرستي اين حوزه را نيز بر عهده ميگيرد. آيتالله مدني در سال 1354 به نورآباد ممسني(به مدت11 ماه) و در سال 1356 به گنبد گاووس(11 ماه) و سپس در سال 1357 به بندر كنگان و از آنجا در تابستان 1357به مهاباد تبعيد ميشود. ايشان در 1/10/57 در ميان استقبال با شكوه مردم وارد همدان ميشود و از بدو ورود به همدان، هدايت مبارزات مردمي را به عهده گرفت. سپس در كوران مشكلات و آشفتگي اوضاع همدان در سال 1358 از سوي امام با اختيارات كامل به امامت جمعه اين شهر منصوب ميشود. به پيشنهاد ياران انقلاب به محضر امام خميني، ايشان طي حكمي آيتالله مدني را روانه تبريز كردند. ايشان در تبريز با معضل بزرگ «حزب خلق مسلمان» كه جريانهاي مختلف تحت پوشش آن به مبارزه با انقلاب پرداخته بودند، مواجه ميشود. سختترين روزهاي آيتالله مدني را ميتوان ايامي خواند كه او در ميان آشوب حزب خلق مسلمان قرار گرفت. شهيد مدني آخرين نمازجمعه خويش را در 20شهريور سال 60 برپا كرد. ساعت يك و 45 دقيقه بود و خطيب جمعه دو ركعت نماز جمعه را خواند و در جايگاه نماز به نافله ايستاد. در اين هنگام ناشناسي كه حدودا 20 ساله بود، خود را از ميان جمعيت به جلو رساند. او قصد داشت به آقا نزديك شود. خواستند مانع راهش شوند، اما او اصرار داشت كه با آقا كار دارد. چون به او شك كردند، خواستند مانع او شوند اما او بازوي خطيب جمعه را گرفت و نافله او را قطع كرد، مردم دريافتند كه او قصد جنايت دارد، خواستند تا او را به كناري كشند، ولي او ضامن نارنجك را كشيد، انفجاري وحشتناك در محراب نمازجمعه رخ داد و آيتالله مدني به شهادت رسيد. آرامگاه ايشان هم اينك در جوار كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(س) در شهر قم است.