• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3343 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۴ شهريور

گروه صفحه مدرسه «اعتماد» گزارش مي‌دهد

آموزش و پرورش از شعارهاي كيفي تا گزارش‌هاي كمي

گروه صفحه مدرسه «اعتماد»: آموزش و پرورش در دولت يازدهم وارث مشكلات و مسائل متعددي است تا حدي كه به گفته كارشناسان و مسوولان و مديران 730 مساله براي آن برشمرده‌اند و يكي از چالش‌برانگيزترين وزارتخانه‌ها بوده است. اين چالش از همان ابتدا و در تقابل دولت با مجلس خود را در عدم راي اعتماد مجلس نهم به محمدعلي نجفي گزينه نخست پيشنهادي براي تصدي وزارت آموزش و پرورش نشان داد.

اين راي عدم اعتماد نخست مديريت اين مجموعه را در حالت تعليق چند ماهه قرارداد تا با سرپرست اداره شود و دوم اينكه پيدا كردن يك جايگزين كه هر توقع بالا رفته معلمان پس از معرفي نجفي را تامين كند و هم از سد مجلس اصولگراي زخم خورده از انتخابات خرداد 92 عبور كند كار بسيار سختي براي دولت يازدهم بوده كار سختي كه در نهايت هم موفق‌آ‌ميز نبود چراكه هر‌چند با معرفي علي‌اصغر فاني از سد مجلس عبور كرد اما نتوانست حتي بخشي از توقع ايجاد شده معلمان را برآورده سازد. در هر صورت علي‌اصغر فاني با راي بالايي از مجلس بر كرسي وزارت تكيه زد، او كه از نيروهاي با تجربه و به قول معروف استخوان خرد كرده آموزش و پرورش است به خوبي مي‌دانست كه راه دشوار و كار سختي را پيش‌رو دارد و سخت‌ترين كار او جلب اعتماد و نظر مساعد افكار عمومي جامعه معلمان است. علي‌اصغر فاني براي تامين اين منظور راه تعامل با تشكل‌هاي معلمي را در پيش گرفت راهي كه به نظر مي‌رسد به او در اين راستا قدري كمك كرد اما اگرچه توانست بخشي از نخبگان را همراه و همسو با خود گرداند اما بدنه ناراضي و معترض را نتوانست كمي راضي‌تر كند. او بايد به مطالبات دانش‌آموزان و اوليا نيز نيم‌نگاهي مي‌داشت لذا كيفيت بخشي را به عنوان يكي از سياست‌ها و اولويت‌هاي خود اعلام كرد و براي اين منظور ساماندهي نيروي انساني را هم در دستور كار خود قرار داد. حالا در سومين سال دولت تدبير و اميد و در آستانه آغاز سال تحصيلي جديد مي‌خواهيم نگاهي بيندازيم به سياست‌ها و اولويت‌هاي ايشان و ببينيم چقدر اين اولويت‌ها اجرايي شده است.

علي‌اصغر فاني، وزير آموزش و پرورش، در هفته دولت، در گفت‌وگو با پايگاه اطلاع‌رساني دولت به دفاع از عملكرد دوساله خود پرداخته است. او همچون گذشته در اين گفت‌وگو، كيفيت‌بخشي را مهم‌ترين راهبرد خود در آموزش و پرورش مي‌داند كه ذيل آن، پنج سياست كلي را برنامه‌ريزي كرده است. در اين مقاله بر آنيم كه ببينيم مراد فاني از كيفيت‌بخشي چيست و چه معنايي را از آن قصد مي‌كند.

 

كيفيت‌بخشي مهم‌ترين برنامه علي‌اصغر فاني

آنچنان كه فاني در اين گفت‌وگو بيان مي‌دارد، مهم‌ترين راهبرد او در سياست‌هاي آموزش و پرورش، سياست كيفيت‌بخشي است. فاني اين سياست را برگرفته از سند تحول آموزش و پرورش مي‌داند. اولين سوالي كه به ذهن مي‌رسد اين است كه مراد دقيق فاني از كيفيت‌بخشي چيست؟ وقتي گفته مي‌شود كيفيت‌بخشي، دقيقا بايد چه اتفاقي در آموزش و پرورش بيفتد كه قايل شويم، آموزش و پرورش از نظر كيفي پيشرفت داشته است؟ معناي كيفيت‌بخشي چندان در سخنان فاني معلوم نيست و اين مهم‌ترين مشكل ذهني است كه در سياست‌هاي فاني وجود دارد. وقتي تعريف مشخصي از كيفيت‌بخشي در سخنان وي نيست، با چه ملاك و ميزاني بايد به داوري برنامه‌هاي وي بپردازيم تا بدانيم كه آيا اين برنامه‌ها، مصداق كيفيت‌بخشي محسوب مي‌شوند يا خير؟ عدم وضوح معناي كيفيت‌بخشي، در برنامه‌هاي پيشنهادي وي به مجلس، براي گرفتن راي اعتماد نيز وجود دارد. فاني در آنجا تنها اين سخن كلي را درباب كيفيت‌بخشي بيان داشته است: «ارتقاي كيفيت آموزش و پرورش در همه مولفه‌ها و اركان نظام آموزش و پرورش».

 

كيفيت‌بخشي و تعبيرها و تفسيرهاي متفاوت

ممكن است كه خواننده محترم با خود بگويد چرا مته به خشخاش مي‌گذاريد و در معنا و مفهوم كيفيت‌بخشي گير مي‌كنيد؟ در پاسخ بايد گفت وقتي معنا و درك درستي از كيفيت‌بخشي وجود ندارد، مي‌توانيم هر كار و سياستي را انجام دهيم و ذيل كيفيت‌بخشي تعريف كنيم؛ مثلا ممكن است من شلوغي كلاس‌ها را يكي از نشانه‌هاي عدم كيفيت در آموزش و پرورش تلقي كنم؛ لذا وقتي مي‌بينم با سياست‌هاي جاري آموزش و پرورش، هر روز بر شلوغي كلاس‌ها افزوده مي‌شود، لاجرم، زبان به اعتراض مي‌گشايم و آن را خلاف كيفيت‌بخشي اعلام مي‌كنم. اما در مقابل، مسوولي از آموزش و پرورش، اين شلوغي را برخلاف من، در راستاي كيفيت‌بخشي تلقي مي‌كند. در واقع، با عدم وجود مراد دقيق از معناي كيفيت‌بخشي، هركس، بسته به برداشت خود، ممكن است دو عمل دقيقا متضاد را، كيفيت‌بخشي محسوب كند. بنابراين، ممكن است يك منتقد، بعد از ديدن عملكرد دوساله دكتر فاني، معتقد شود كه وي براساس راهبرد اصلي خود، يعني كيفيت‌بخشي پيش نرفته است، اما فاني مدعي شود كه هر چه در اين دوسال انجام داده است، دقيقا در راستاي كيفيت‌بخشي بوده است.

 

مراد از كيفيت‌بخشي چيست؟

اگر چه فاني معناي دقيقي از كيفيت‌بخشي ارايه نمي‌دهد اما مي‌توان با توجه به مجموعه سخنان وي، تا اندازه‌اي مراد او را از اين واژه دريافت. در دوران سرپرستي فاني و پيش از وزارت است كه وي در باشگاه فرهنگيان، در جمع معاونان متوسطه كشور مي‌گويد: «آموزش و پرورش داراي شش ركن معلم، مدير، محتوا، مقررات، فضا و تجهيزات و بودجه است كه در اين ميان، معلم، نقش اصلي را ايفا مي‌كند و اگر نباشد، آموزش وپرورش تعطيل خواهد شد و هيچ چيز، حتي كتاب درسي نيز نمي‌تواند خلأ معلم را پركند.» بر اساس اين سخنان، مي‌توان گفت كه حداقل در اين شش ركن، آموزش و پرورش بايد داراي كيفيت بالاتري شود. وقتي فاني، بهسازي منابع انساني آموزش و پرورش (Human resourse development) در دو بعد كمي و كيفي به عنوان مهم‌ترين برنامه كاري خود نام مي‌برد، توقع داريم كه نيروي انساني در اين دوسال، هم در بعد كمي و هم كيفي پيشرفت كرده باشد.

 

كارنامه فاني و كيفيت‌بخشي عملكرد معلمان

اما آيا نيروي انساني در اين دوسال، از نظر كيفي پيشرفت محسوسي داشته است؟ آيا معلمان ما از نظر دانش و بينش و عملكرد، نسبت به دو سال گذشته، تفاوت محسوسي داشته‌اند كه ما بتوانيم داوري كنيم كه آيا از نظر كيفي، معلمان رشد يافته‌اند؟ كاش جناب فاني نشان مي‌دادند چه كارهايي در اين زمينه انجام داده‌اند. آماري از اقدامات انجام شده در اين خصوص، تاكنون منتشر نشده است؛ تنها مي‌دانيم كه بنا به گفته معاون پژوهش و برنامه‌ريزي اداره كل آموزش و پرورش سيستان‌وبلوچستان، تمام دوره‌هاي مجازي ضمن خدمت، از فروردين سال 93 لغو شده است. اگر برگزاري دوره‌هاي مجازي ضمن خدمت را يكي از راهكارهاي ارتقاي علمي كاركنان يك سازمان بدانيم، مي‌بينيم كه جناب فاني بعد از مدتي كوتاه كه بر مسند وزارت نشسته است، اين دوره‌ها را لغو كرده است. اگرچه درباره كيفيت برگزار شدن اين دوره‌ها حرف و حديث‌هاي فراواني مطرح بوده است، اما سوال اين است كه به فرض درست دانستن اين انتقادات، چه راهكارهايي براي رفع آن معايب انديشيده شده است؟ آيا تنها راهكار عملي، تعطيلي اين دوره‌ها بوده است؟ فاني و تيمش در اين دوسال، كدام راهكار عملي را براي بالابردن دانش و بينش و عملكرد معلمان برداشته‌اند؟ آيا تعطيلي اين دوره‌ها، در راستاي صرفه‌جويي در بودجه آموزش و پرورش بوده است؟ البته ممكن است كه مسوولان آموزش و پرورش بگويند، با آمدن كتاب‌هاي تازه تاليف در سال گذشته و امسال، براي معلمان آن كتاب‌ها، كلاس‌هاي ضمن خدمت حضوري برگزار كرده‌اند. اين، البته سخن درستي است، اما برگزاري اين كلاس‌ها، چه ربطي به برنامه كيفيت‌بخشي جناب فاني دارد؟ نه آيا از گذشته، با ورود كتاب‌هاي تازه تاليف، كلاس‌هاي ضمن خدمت نيز براي معلمان آن كتاب‌ها برگزار مي‌شده است؟ درباب بعد كيفي معلمان و رشد دانش و بينش و عملكردشان، البته مي‌توان اطلاعات ديگري هم يافت. به گفته جناب فاني، در سال گذشته حدود 26000 هزار معلم و امسال حدود 38000 هزار معلم باز نشسته شده‌اند و اين در حالي است كه يك نفر هم به مجموعه كاركنان افزوده نشده است. فاني در اين باره مي‌گويد: «اين كار در حالي صورت مي‌گيرد كه تعداد دانش‌آموزان ما اضافه شده است. همين تعداد دانش‌آموزي كه اضافه شده است، 15 هزار نفر نيروي انساني جديد مي‌خواهد؛ ولي ما با استفاده بهينه از منابع و با افزايش بهره‌وري منابع انساني تلاش كرديم و الحمدالله اين تلاش جواب داد.» در واقع مطابق گفته فاني، با اضافه شدن دانش‌آموزان در سال گذشته، كه نيازمند 15000 نيروي جديد بوده است، نه تنها نيرويي اضافه نشده كه در حدود 64000 نفر هم بازنشسته شده‌اند. در واقع بنابراين سخن، ما براي سال جديد، حدود 80 هزار نيرو در اختيار نخواهيم داشت. خوب آيا واقعا ما 80 هزار نيروي اضافي در آموزش و پرورش داشته‌ايم كه خروج آنها هيچ صدمه‌اي به كيفيت آموزش و پرورش نمي‌زند؟ خوب است كه جواب اين سخن را از زبان برخي مسوولان آموزش و پرورش بشنويم. محمد فاضل، مديركل دفتر وزارتي و مشاور وزير، كه گويا به طور غيررسمي، سخنگويي وزارت آموزش و پرورش را نيز بر عهده دارد، مي‌گويد: «بارها اعلام شده كه از زمان آقاي دكتر فاني حتي يك نفر هم استخدام نشده است درحالي كه سال گذشته بيش از 25 هزار نفر نيروي بازنشسته داشتيم و حدود 15 هزار نيروي جديد هم براي دانش‌آموزان جديدالورود نياز داشتيم؛ يعني نياز به 40 هزار نيرو براي سال تحصيلي جديد داشتيم كه در قالب طرح ساماندهي تامين نيرو شد.» مطابق با اين سخن، در سال تحصيلي گذشته ما نياز به 40 هزار نيرو داشته‌ايم، اما اين نياز، با ترفندهايي برطرف شده است. چنان كه مي‌بينيم، اين تعداد در آموزش و پرورش، مازاد و اضافي نبوده‌اند، بلكه تيم فاني به طرقي، كه بعدا به آنها خواهيم پرداخت، به رفع نياز به 40 هزار معلم پرداخته است. امسال نيز 38000 نفر بازنشسته مي‌شوند و احتمالا تعداد دانش‌آموزان نيز افزايش پيدا مي‌كند. در واقع در سال تحصيلي جديد، آموزش و پرورش نياز به بيش از 80 هزار نيرو را با ترفندهايي برطرف خواهد كرد. خوب است ببينيم كه اين رفع نياز چگونه صورت گرفته است؟ چنان كه فاني در گفت‌وگو با پايگاه اطلاع‌رساني دولت اعلام كرده، سال تحصيلي گذشته 180 هزار صندلي خالي از مدارس غيردولتي خريداري شده است. البته آمار در اين باب هم مختلف است. گاهي سخن از 140 هزار، گاهي از 160هزار و گاهي از خريد 200 هزار صندلي سخن به ميان رفته است. بنابراين يكي از راهكارهاي عدم استفاده از 40 هزار نيروي جديد، همين خريد صندلي‌هاي خالي مدارس غيردولتي بوده است. در واقع آموزش و پرورش، تعهدي بر تامين نيروي انساني اين 200 هزار دانش‌آموز نداشته است و موسسان اين مدارس، در انتخاب معلمان خود مختار بوده‌اند. مطابق اخبار دريافتي از اين مدارس، اين موسسان، علي‌الاغلب از نيروي انساني تازه كار و غيرمتخصص، با حداقل حقوق و بيمه و به صورت نه ماهه استفاده كرده‌اند. در واقع نيروهايي جذب اين مدارس شده‌اند كه براي به كارگرفته شدن و رفع مشكل بيكاري‌شان، حاضر شده‌اند همه شرايط مالي اين مدارس را بپذيرند. خوب سوال اين است كه واقعا اين‌گونه استخدام نيرو را مي‌توان كيفيت‌بخشي دانست؟ جالب اينكه در بسياري از اين مدارس، نيروهاي انساني به كارگرفته شده، از اقوام موسس هستند كه از بد حادثه و به يمن نسبت خانوادگي، به شغل معلمي روي آورده‌اند. واقعا اين‌گونه انتخاب نيرو، بر اساس كدام معيار كيفيت‌بخشي صورت گرفته و صورت مي‌گيرد؟ كجاي اين كار نسبتي با تدبير دارد؟ آيا اين كيفيت‌بخشي است؟ مگر فاني وعده نداده بود كه معلمان از نظر كيفي هم پيشرفت خواهند كرد؟ شايد جناب فاني و تيمش بگويد دولت تعهدي به دانش‌آموزان غير دولتي ندارد و مرادمان از كيفيت‌بخشي، بالابردن سطح معلمان مدارس دولتي بوده است؟ آيا چنين سخني اخلاقي است و حجت شرعي دارد؟فاني معتقد است كه «معلم ستون فقرات آموزش و پرورش است.» آيا اين اقدام وي، نوعي ضربه زدن به اين ستون فقرات محسوب نمي‌شود؟ اما اين همه ماجرا نيست؛ يعني به غير از راهكار خريد صندلي‌هاي خالي مدارس غيردولتي و تامين نيروي انساني مورد نياز توسط اين مدارس، بايد راهكار ديگري هم براي عدم نياز به 40 هزار نيروي انساني انديشيده مي‌شد و آن چيزي نبود جز افزايش تراكم كلاس‌ها. شلوغي كلاس‌ها در سال گذشته بيش از پيش به چشم مي‌آمد. قطعا با بازنشستگي بيش از 38000 هزار نيرو در سال جديد تحصيلي، باز هم بايد شاهد افزايش تراكم كلاس‌هاي درس باشيم. با آنچه نشان داديم، مي‌توان ادعا كرد كه نه‌تنها هيچ راهكاري براي افزايش كيفيت نيروي انساني ارايه نشده كه متاسفانه، از كيفيت نيروي انساني در اين دو سال كاسته شده است. با اين حال فاني همچنان مدعي است كه سياست اصلي‌اش كيفيت‌بخشي است. اين سخن، اشكال مبنايي ما را در ابتداي مقاله روشن مي‌سازد كه معنا و مراد فاني از كيفيت‌بخشي معلوم نيست.

 

تراكم بيش از حد كلاس‌ها

به بعد كمي بپردازيم. مراد فاني از كيفيت‌بخشي در بعد كمي معلمان چيست؟ آنچه در بادي نظر و قبل از دقت در سخنان فاني به ذهن مي‌آيد، اين است كه بنابر سياست كيفيت‌بخشي فاني، در بعد كمي نيروي انساني، در يك مدت زماني مشخص، تعداد دانش‌آموزان كلاس‌ها كمتر مي‌شود، تعداد مشاوران مدارس افزايش مي‌يايد و دانش‌آموزان را، هم در مسائل تحصيلي و هم مسائلي رواني- شخصيتي، بهتر راهنمايي مي‌كنند و كمبود برخي معلمان در بعضي از دروس و پايه‌ها كاهش مي‌يابد. اما آنچه در عمل و بعد از اين دو سال ديده مي‌شود، چيست؟ آنچه در عمل ديده مي‌شود كلاس‌هاي شلوغي است كه نسبت به دو سال پيش، شلوغ‌تر هم شده‌اند. وجود كلاس‌هايي بالاي 40 نفر در همه پايه‌ها، شاهدي بر اين مدعاست. دكتر فاني و تيمش چه اقدامي در پايين آوردن تراكم كلاس‌ها داشته‌اند؟ نه آيا كاهش تراكم دانش‌آموز در كلاس، سبب كيفيت سطح كلاس‌ها مي‌شود؟ نه آيا كاهش دانش‌آموزان، خشونت‌هاي لفظي و بدني را كه هر روز در مدارس، به علل و عوامل مختلف اجتماعي و فرهنگي در جامعه، گسترش يافته است، كمتر مي‌كند؟ نه آيا به‌كرات، اخبار درگيري معلم و دانش‌آموز، معلم و ولي دانش‌آموز و خود دانش‌آموزان را با يكديگر مي‌شنويم؟ كاش دكتر فاني در دفاع از عملكرد كارنامه دوساله‌اش، گزارشي از اقداماتش را در اين خصوص بيان مي‌فرمود تا متوجه شويم كه چه اقدام عملي‌اي در جنبه كمي نيروي انساني انجام داده است. آيا اصلا مساله خشونت در مدارس، كه به صورت كودك‌آزاري و معلم‌آزاري نمود و بروز دارد و مساله تراكم و شلوغي كلاس‌ها، جزو آن 750 چالشي كه ايشان و تيم‌شان احصا كرده‌اند، بوده است؟

 

كمبود مشاور در مدارس

بنا بر آمار موجود، در سال گذشته تنها 18500 نفر نيروي مشاور، آن هم فقط در مدارس متوسطه نوبت دوم وجود داشته است كه از اين تعداد، بسياري تخصصي در اين كار ندارند. آنهايي هم كه در اين رشته تحصيل كرده‌اند، به علت تراكم زياد دانش‌آموز، در عمل، تنها مي‌توانند به تشكيل پرونده اقدام كنند و چندان نقشي در هدايت دانش‌آموز، به خصوص دانش‌آموزاني كه در معرض آسيب‌هاي اجتماعي‌اند، ندارند. بگذريم از اينكه در بسياري از مدارس، اصولا مدير و معاون درك درستي نسبت به نقش مشاور ندارند و در نهايت، از او به عنوان يك نيروي اجرايي، در كمك به معاونان مدرسه استفاده مي‌كنند. جالب اينكه تا آنجا كه مشاهدات اينجانب نشان داده است، برخي از اين مشاوران خود مشوق و مجري خشونت و تنبيه بدني در مدارسند و هيچ ابايي و خجلتي از انجام آن ندارند.

بررسي حادثه تلخ و غم‌بار و بهت‌آور معلم بروجردي در سال گذشته به دست شاگردش، مي‌تواند در اين موضوع به ما كمك كند. مطابق گزارش برخي از نزديكان مرحوم خشخاشي، مدرسه‌اي كه دانش‌آموز خاطي در آن مرتكب قتل شده، در حدود 500 دانش‌آموز داشته است و هر كلاس به طور متوسط، بين 35 تا40 دانش‌آموز را در خود جاي داده بوده است. در اين مدرسه 500 دانش‌آموزي، يك مشاور وجود داشته، كه تنها چهار روز در هفته در مدرسه حضور پيدا مي‌كرده است. مطابق اين گزارش، دانش‌آموز خاطي، سابقه درگيري‌هايي متعدد در مدرسه و خارج از مدرسه را داشته است. ارعاب و سرقت نيز در سوابق او ذكر شده است. حال سوال اين است كه مدرسه چه اقدامي براي رفع مشكلات چنين دانش‌آموزي، كه در معرض خطرات و آسيب‌هاي متعدد اجتماعي است، برداشته است؟ اصلا مشاور مدرسه وقت آن را داشته است كه به چنين دانش‌آموزاني بپردازد؟ آيا تعداد دانش‌آموزان واقعا چنين امكان و مجالي را براي او فراهم مي‌آورد؟ دردناك اين است كه شرايطي كه در مدرسه مرحوم خشخاشي وجود داشته، امروز در بسياري از مدارس دولتي كشور هم به چشم مي‌خورد: تراكم بالاي دانش‌آموزان و عدم وجود مشاور و نيروي متخصص در مدرسه. در كنار اينها، تعدد مدارس چندگانه هم مشكلات ديگري را پديد آورده است. در ميان مدارس رنگارنگ و متعددي كه در كشور وجود دارند، سهم مدارس دولتي‌اي كه پول نمي‌گيرند يا نسبت به مدارس ديگر، پول ناچيزي دريافت مي‌كنند، دانش‌آموزاني هستند كه از نظر درسي نسبت به مدارس ديگر ضعيف‌ترند؛ چرا كه در آنها گزينشي وجود ندارد. مدارس نمونه دولتي، شاهد، هيات‌امنايي، غيردولتي و سمپاد، هركدام فيلترهايي براي غربال دانش‌آموزان خود دارند و معمولا آنها كه از همه‌جا رانده و مانده‌اند يا تمكن مالي ندارند، به مدارس دولتي روي مي‌آورند. اين دانش‌آموزان، معمولا در معرض آسيب‌هاي جدي عاطفي و خانوادگي و ساير آسيب‌ها هم هستند. بنا بر آنچه آورده شد، سياست‌هاي جناب فاني در بعد كمي نيروي انساني نيز مبتني بر راهبرد كيفيت‌بخشي نبوده است. فاني در گفت‌وگويش با پايگاه اطلاع‌رساني دولت سخنان پيشينش را تكرار مي‌كند: «اعتقاد داريم كه نيروي انساني هم به لحاظ كمي بايد ساماندهي شود و هم به لحاظ كيفي بايد ارتقا پيدا كند، ‌اطلاعاتش به‌روز شود و توان پاسخگويي‌اش به نياز دانش‌آموز افزايش پيدا كند.» مي‌شود از جناب فاني پرسيد در اين دو سال كدام راهكار را براي برآورده شدن اين اعتقادات‌تان انجام داده‌ايد؟ چنان كه نشان داديم، آنچه فاني و تيمش انجام داده نه‌تنها افزايش كيفيت را نشان نمي‌دهد كه متاسفانه نشانه نزول شاخص‌هاي كيفيت است. با آنچه فاني در اين باب مي‌گويد، مي‌توان گفت كه كيفيت‌بخشي در قاموس وي، مترادف با صرفه‌جويي است. به اين جملات دقت كنيد: «يكي از برنامه‌هايي كه دنبال كرديم اين بود كه با صرفه‌جويي در آموزش و پرورش حقوق همكاران را به‌تدريج ترميم كنيم. ساماندهي نيروي انساني كه سال 93 انجام شد براي ما هزار ميليارد تومان صرفه‌جويي داشت و اين هزار ميليارد تومان به خزانه دولت برگشت داده نشد. البته در داخل وزارتخانه صرف فعاليت‌هاي ديگر شده است.» اجراي سياست‌هاي تيم فاني به گفته فاني هزار ميليارد تومان صرفه‌جويي براي آموزش و پرورش داشته است. گويي كه صرف صرفه‌جويي را مي‌توان كيفيت‌بخشي نام نهاد. چه كسي گفته صرفه‌جويي برابر است با كيفيت‌بخشي؟ بسيار پيش مي‌آيد كه صرفه‌جويي نه‌تنها باعث كيفيت‌بخشي نمي‌شود، كه كيفيت را نيز كاهش مي‌دهد. فرض كنيد دكتر به من توصيه كرده است كه به خاطر سلامت جسماني و رواني و رفع بيماري خود، مقدار مشخص و معيني از پروتيين‌ها و مواد غذايي و ويتامين‌ها را مصرف كنم. اين كار البته مستلزم هزينه بيشتري است. اگر من بخواهم به بهانه صرفه‌جويي، از اين مواد توصيه‌شده توسط دكتر، چشم بپوشم نه تنها بيماري رواني و جسماني من بهبود نمي‌يابد كه چه بسا بدتر هم خواهد شد. آنچه فاني و تيمش به اسم كيفيت‌بخشي انجام مي‌دهند، دقيقا مترادف با صرفه‌جويي است كه البته به افت كيفيت در آموزش و پرورش هم منجر خواهد شد.

البته درباره صحت اين عدد 1000 ميليارد صرفه‌جويي، هم مي‌توان سخن فراوان گفت و از نحوه محاسبه آن پرسيد. مثلا فاني مي‌گويد كه مبلغي از اين صرفه‌جويي، صرف افزايش 20 درصدي فوق‌العاده شغل معلمان ابتدايي از دي ماه سال گذشته شده است. اگر فرض كنيم 380000 هزار معلم ابتدايي كه در سال گذشته كمتر از اين هم بودند، ميانگين 100 هزار تومان ماهانه به حقوق‌شان اضافه شده باشد، نهايت مبلغي كه در اين افزايش هزينه شده، كمتراز 120 ميلياردتومان است؛ مابقي اين 1000 ميليارد، كه جناب فاني مدعي صرفه‌جويي در آن هستند چه شده است؟ اگر واقعا اين مبلغ صرفه‌جويي شده، چرا احكام معلمان ابتدايي را از مهرماه صادر نكردند؟ اصلا چرا اجراي فوق‌العاده شغل معلمان را كه در دستگاه‌هاي دولتي ديگر، مطابق آيين‌نامه اجرا مي‌شد در مورد معلمان اجرا نكردند؟ حق اين است كه مبلغ 1000 ميليارد احتمالا اغراق است. به گفته‌هاي محمد بطحايي، معاون پشتيباني فاني توجه كنيد، وي در فروردين ماه امسال مي‌گويد: «310 ميليارد تومان از مطالبات سال 93 فرهنگيان شامل حق التدريس معلمان، اضافه كاري كاركنان، حقوق معوقه نيروهاي قراردادي و سرباز معلم و حق‌الزحمه برگزاري امتحانات معلمان پرداخت مي‌شود. اين مطالبات از محل اعتبارات سال 94 تامين شده است و به حساب فرهنگيان واريز مي‌شود.»

چنان كه مي‌بينيم، طبق گفته بطحايي، 310 ميليارد از اعتبارات سال 94، صرف پرداخت بدهي‌هاي سال گذشته شده است. اگر بيش از 1000 ميليارد صرفه‌جويي سال گذشته، آنچنان كه فاني گفته است، درست بود، چه دليلي داشت اين پرداخت از اعتبارات سال 94 صورت گيرد؟ موضوع به اينجا ختم نمي‌شود. مدير عامل بيمه آتيه‌سازان حافظ از 130 ميليارد بدهي آموزش وپرورش به اين بيمه سخن مي‌گويد. وي در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه سال گذشته عنوان شده بود بيمه آتيه‌سازان ارايه خدمت به فرهنگيان را به دليل عدم پرداخت مطالبات متوقف مي‌كند، مي‌گويد: «اين اقدام به صلاح نبود زيرا حق بيمه از حقوق فرهنگيان كسر مي‌شود و به اين نتيجه رسيديم بيمه شده را محروم نكنيم زيرا موضوع فرهنگيان از موضوع وزارتخانه جداست و سهم وزارتخانه پرداخت نشده كه البته وعده داده‌اند آن را تا پايان هفته بپردازند.» البته گويا هنوز اين وعده محقق نشده است و آموزش و پرورش همچنان به بيمه آتيه‌سازان حافظ بدهكار است. اگر سال گذشته بيش از 1000 ميليارد صرفه‌جويي بوده چرا سهم اين بيمه كه خدمات ضعيفي را نيز ارايه مي‌دهد، پرداخت نمي‌شود؟

به هرحال مطابق آنچه گفته شد معناي كيفيت‌بخشي به طور دقيق در قاموس علي‌اصغر فاني مشخص نيست و اگر هم مشخص باشد معنايي جز صرفه‌جويي ندارد. البته در اين باب و سياست‌هاي پنجگانه مبتني بر اين راهبرد بيش از اينها مي‌توان نوشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون