توجيه فساد بدتر از فساد است
بنابراين آقاي باهنر بايد متوجه باشند كه اتفاقا انجام آن فعاليتها در زمان استانداري اردبيل نشان داد كه احمدينژاد در زمان رياستجمهوري هم مشابه همان كارها را ادامه داده است.
2- ايراد دوم به اظهارات آقاي باهنر مهمتر است، آنجا كه آقاي احمدينژاد را سالم ميداند، حتي اگر خيلي از افراد او را دوشيده باشند. اتفاقا حداقل ايراد به دوره رياستجمهوري وي همين ضعف است. اصولا كسي كه قابليت دوشيده شدن داشته باشد، به سرعت افرادي در اطراف او جمع ميشوند، كه در پي دوشيدن وي هستند. مگر براي مردم اهميت دارد كه يك نفر كه مسوول است، خودش حيفوميل كند يا اطرافيانش؟ براي شما چقدر فرق دارد كه سرمايه مملكت به دست شخص رييسجمهور بالا كشيده شود يا اطرافيانش؟ براي من ترجيح دارد كه به دست رييسجمهور بالا كشيده شود، زيرا او يك نفر است و بيش از حدي نميتواند بدوشد، ولي وقتي كه اطراف كسي، دهها و صدها دوشنده شير وجود داشته باشد، معلوم است كه چه بر سر اين گاو شيرده خواهد آمد؟ تا قطره آخر آن را ميدوشند و چيزي براي مردم باقي نميگذارند.
البته آقاي باهنر در اين گفتوگو تصريح ميكند كه در اواخر كار، احمدينژاد حاضر بود چشمان من را دربياورد، ولي بيان اين جمله براي برائت عملكرد يك جناح سياسي كافي نيست. براي مردم مهم نيست كه احمدينژاد چشم يكي از دوستانش را درآورد يا درنياورد. براي مردم مهم است كه دوره او چه دستاوردي براي جامعه داشته است؟ براي مردم مهم است كه اگر كساني مرتكب خطايي در سياست شدهاند، صادقانه و شفاف از مردم عذرخواهي كنند و درصدد توجيه برنيايند. مساله فقط عذرخواهي نيست، بلكه تصحيح تفكرات منجر به آن اشتباهات نيز هست، در واقع اگر آقاي باهنر ميگفت كه من عقايد فوق را داشتم ولي اكنون فكر ميكنم كه اشتباه بوده و بايد منطق خودم را در ارزيابي افراد عوض كنم و سلامت فردي را فرع بر نفوذناپذيري ساختاري بدانيم، قانونمندي را در برابر قانونشكني قرباني نكنيم، در اين صورت اتفاق مثبتي افتاده بود، ولي ظاهرا ايشان هنوز متوجه ريشههاي تفكري كه منجر به ظهور و شكلگيري پديده هزاره سوم گرديده، نشدهاند.