آيا امريكا و چيـن به سمت يك جنگ ميروند؟
گراهام آليسون٭
باراك اوباما رييسجمهوري امريكا با شي جين پينگ، رييسجمهور چين ديدار ميكند و احتمالا يك مورد، در دستور كار نيست؛ اينكه آيا امكان دارد ايالات متحده و چين در دهه آينده، خود را درگير جنگ ببينند. در محافل سياسي، به نظر ميرسد بعيد باشد. اما در عين حال نگاه به
100 سال گذشته و جنگ جهاني اول يادآور اين است كه انسانها چقدر قابليت حماقت را دارند. در سال 1914، چطور ميشد كشتاري در آن مقياس تصور كرد. هنگامي كه جنگ چهار سال بعد به پايان رسيد، اروپا به شكل مخروبه در آمده بود؛ قيصر رفته بود، امپراتوري اتريش-مجارستان در هم حل شده بودند، تزار روسيه توسط بلشويكها سرنگون شده بود، فرانسه يك نسل را به خون داده بود و انگلستان عاري از جوانان شده بود. يك هزاره كه در آن اروپا مركز سياسي جهان بود، به شكل توفنده متوقف شده بود. اكنون سوال اين نسل درباره نظم جهاني است كه آيا چين و ايالات متحده ميتوانند از دام توسيديد فرار كنند. استعاره مورخ يوناني به ما درباره خطرات يك قدرت در حال ظهور، براي رقباي خود يادآوري ميكند، مانند آتنيها كه اسپارتا در يونان باستان را به چالش كشيدند، يا آلمان يك قرن پيش براي انگلستان انجام داد. بر اساس مسير كنوني، جنگ بين ايالات متحده و چين در دهههاي پيش رو نه تنها حتي ممكن نيست، بلكه هيچ نشانهاي از آن نيست. در واقع، براساس سابقه تاريخي، به احتمال زياد نيز جنگ نميشود. اما خطر در ارتباط با دام توسيديد اين است كه همهچيز بهطور معمول است، حتي يك مورد غير منتظره نيست، اما ميتواند در رويداد فوقالعادهاي جنگ در مقياس بزرگ آغاز شود، هنگامي كه يك قدرت در حال ظهور، تهديد به جابهجايي قدرت حاكم ميكند. جنگ اجتنابناپذير نيست. چهار مورد از 16 مورد در بررسي ما به خونريزي ختم نميشود. اين موفقيت و همچنين شكست، درسهاي مهمي به رهبران جهان امروز داد. فرار از دام نيازمند تلاش فوقالعادهاي است. چنانچه شي جين پينگ در طول سفر به سياتل گفت: هيچ چيزي به عنوان به اصطلاح دام توسيديد در جهان وجود ندارد. اما بايد كشورهاي بزرگ اكنون و دوباره دچار محاسبات راهبردي اشتباه شوند و چنين تلهاي را براي خود ايجاد كنيد. بيش از دو هزار و چهارصد سال پيش، مورخ آتني، توسيديد يك فرضيه قدرتمند ارايه كرد كه ساير آرايههاي علل جنگ پلوپونز را نشان ميداد: «زماني كه آتنيها در حال قدرت گرفتن بودند، ترس اسپارتا را گرفت و بنابراين جنگ اجتنابناپذير شد. » اما توسيديد به قلب مساله رفت، با تمركز بر كاهش سختي استرس ساختاري ناشي از يك تغيير سريع در توازن قدرت بين دو رقيب. توسيديد دو عامل كليدي را مشخص كرد: حق قدرت در حال ظهور، درك اهميت آن از يك سو و ترس، حس نا امني و اراده براي دفاع از وضع موجود به نفع قدرت حاكم، از سوي ديگر.
٭ «گراهام آليسون»، رييس انديشكده بلفر و استاد دانشكده «جان اف كندي» دانشگاه هاروارد امريكا است. پروفسور آليسون پيشتر مشاور ويژه و معاون وزير دفاع امريكا در دولتهاي «رونالد ريگان» و «بيل كلينتون» بود و راهبردهاي وزارت دفاع امريكا در قبال روسيه و اوكراين و ديگر كشورها را هماهنگ ميكرد. مقاله كامل پروفسور آليسون را ميتوانيد در www.theatlantic.com مطالعه كنيد.