محمدابراهيم ترقينژاد: معاون وزير خارجه و نماينده ويژه رييسجمهوري روسيه روز گذشته اعلام كرد كه گروه تماس بينالمللي درباره سوريه متشكل از ايران، امريكا، عربستان سعودي، تركيه، مصر و روسيه احتمالا در ماه اكتبر نشستي براي بررسي اوضاع سوريه برگزار خواهد كرد. اين در حالي است كه به نظر ميرسد پس از دستيابي به توافق هستهاي ميان ايران و شش قدرت جهاني، قدرتهاي برتر جهاني و منطقهاي عزم خويش را براي حل بحران سوريه جزم كردهاند و در همين راستا شاهد رايزنيهاي گسترده ايران براي حل اين بحران هستيم. از ديگر سو، طرح ايران براي حل بحران سوريه در ماههاي گذشته بهروزرساني شده است و مقامات تهران و مسكو مشورتهاي گستردهاي در اين باره داشتهاند. از طرفي، در هفتههاي اخير بسياري از مقامات كشورهاي غربي از نقش ايران و روسيه براي حل و فصل بحران سوريه سخن گفتهاند و از كشورمان براي حل اين معضل درخواست همكاري داشتهاند. در اين باره با محمدعلي مهتدي، تحليلگر ارشد مسائل خاورميانه گفتوگويي داشتهايم كه اين گفتوگو در ادامه ميآيد:
آيا تشكيل يك گروه تماس بينالمللي درباره سوريه متشكل از روسيه، ايران، امريكا، عربستان، تركيه و مصر امكانپذير است؟
حدود يك ماه پيش كه وليد معلم وزير امور خارجه سوريه به مسكو سفر كرده بود، ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه در صحبتهايش گفت كه ما قصد داريم در آينده گروهي را كه شامل قدرتهاي فرامنطقهاي و منطقهاي كه شامل ايران و عربستان هم ميشود، تشكيل بدهيم. در آن زمان، وزير امور خارجه سوريه خنديد و گفت اين كار بزرگي است و به معجزه شبيه است و هماينك نيز عصر معجزهها نيست ولي ظاهرا حرف آقاي پوتين مبنايي داشت و او براساس زمينهاي حرف ميزد. اين زمينه، همين وضعيت نظامي است كه امروز روسيه در سوريه ايجاد كرده است. هماكنون مسكو مقادير بسيار زيادي از تسليحات و نيروهاي نظامي را وارد سوريه كرده و بندر لاذقيه را تشكيل داده است تا هواپيماهاي نظامي در آنجا فرود بيايند. اين مساله همه را غافلگير كرد. در ابتدا، امريكا و اسراييل اعتراض كردند ولي شاهد هستيم كه كشورهاي غربي پذيرفتند كه مساله سوريه با حضور ايران و روسيه حل شود. به نظر ميرسد اين تحول جديد و ابتكارعمل روسيه معادلات را منطقه بهم زده است. هماكنون تنها كشوري در اين برابر اين وضعيت تسليم نشده و همچنان بر مواضع پيشين خود اصرار ميكند، عربستان است، در حالي كه مابقي كشورها اين مساله را پذيرفتهاند يا قانع شدهاند؛ به عبارت ديگر، آنها چارهاي در برابر اين اقدام انجام شده ندارند چراكه اقدام نظامي گستردهاي صورت گرفته و حتي خبرهايي منتشر شده كه چين نيز به اين مانور نظامي پيوسته است. در مجموع، اين تحولات نظامي جديد موجب شده تا غرب و منطقه به اين برسند كه ايران و روسيه در مورد مساله سوريه بسيار جدي هستند.
در ابتكار عمل روسيه در سوريه، ايران در كجا قرار دارد؟ به عبارت ديگر، تهران و مسكو در اين باره هماهنگ هستند؟
بله؛ به طور حتم اقدام روسها در هماهنگي با ايران است. در اين مدت رايزنيها و مشورتهاي گستردهاي ميان مسوولان سياسي دو كشور صورت گرفته و علاوه بر سفر رايزني آقايان ظريف و اميرعبداللهيان، آنگونه كه برخي رسانههاي غربي منتشر كردهاند، برخي مسوولان نظامي ايران براي هماهنگي بيشتر به مسكو رفته و با مسوولان عالي روسيه ديدار داشتهاند. به عبارت ديگر، هماينك يك هماهنگي سياسي و نظامي ميان تهران و مسكو در اين باره وجود دارد و كساني كه اميد داشتند تا از طريق روشهاي نظامي، نظام سوريه سقوط كند يا اين كشور تجزيه شود، به اين رسيدند كه اين خواستهشان شدني نيست.
اظهارات مقامات غربي مبني بر اينكه از تهران و مسكو درخواست كمك كردهاند نيز در همين چارچوب قابل تحليل است؟
اظهارات مقامات كشورهاي اروپايي و به خصوص اظهارات هفته گذشته خانم مركل نشان ميدهد كه آنها به اين رسيدهاند كه حل مساله سوريه با همكاري ايران و روسيه امكانپذير است زيرا مساله سوريه براي اروپاييها بهشدت هزينهبر شده است. موج آوارگاني كه به سمت اروپا سرازير شدهاند و هراس اين كشورها از انتقال بحران از خاورميانه به اروپا و بازگشت تروريستها موجب شده تا آنها بپذيرند كه مساله سوريه بايد حل شود. نكته ديگر نيز آن است كه آنها از نتيجه دادن روشهاي سابق نااميد شدهاند و متوجه شدهاند متحدان سوريه، اين كشور را به حال خود وانميگذارد.
اظهارات جان كري در كمك خواستن از ايران نيز در همين چارچوب است؟
امريكاييها در آغاز نسبت به اين مساله ابراز نااميدي كردند و با مسكو تماس گرفتند اما وقتي متوجه شدند كه اقدام روسها جدي است و تصميمشان تغييرناپذير است، موضعشان را تغيير داده و از هماهنگي و كمك ايران و روسيه سخن گفتند. يكي از نكتههايي را هم كه جان كري در صحبتهاي خود گفت، اين بود كه بشار اسد لازم نيست فورا برود. اين سخن بايد يادمان باشد كه آنها تا همين چندي پيش ميگفتند بشار اسد بايد برود، نميتوانند به ناگهان تغيير موضع داده و بگويند بماند. اين حرفها، حرفهاي ديپلماتيك است زيرا به ناگاه نميتوان 180 درجه تغيير موضع داد. اگر قرار است با تروريسم مقابله شود، اين مقابله نيازمند نيروي نظامي است. زماني امريكاييها روي پيشمرگههاي كرد حساب باز ميكردند. سپس گفتند كه نيروهاي ميانهرو را آموزش خواهند دادكه اين امر در تركيه و اردن صورت گرفت ولي پس از مدتي اينها به گروههاي تروريستي پيوستند. تنها نيرويي كه ميتواند در برابر تروريسم تكفيري بايستد، فقط ارتش سوريه است و بايد ديگران كمك كنند و اين ارتش بدون بشار اسد فروميپاشد، پس اگر ميخواهند با تروريسم مقابله شود چارهاي جز استفاده از ارتش سوريه با هدايت بشاراسد نيست.
آيا دستيابي به توافق هستهاي ميان ايران و شش قدرت جهاني و حل يكي از مهمترين معضلات بينالمللي موجب ترغيب قدرتهاي جهاني براي استفاده از مدلي مانند مذاكرات هستهاي در خصوص سوريه شده است؟
ميشود چنين برداشتي را داشت زيرا موفقيت مذاكرات هستهاي زمينهاي را ايجاد كرده است تا از اين طريق هم ايران و هم ديگر قدرتهاي موثر در اين مساله دور يك ميز جمع شوند و به رايزني بپردازند اما بايد نكتهاي را متذكر شوم مبني بر اينكه در سالهاي گذشته، كشورهاي غربي شامل 60 كشور به نام دوستان سوريه با هدف حل بحران سوريه و در واقع براي سقوط بشاراسد ائتلاف تشكيل دادند ولي پس از پنج سال اين ائتلاف نتوانسته اقدام مثبتي را انجام دهد. هماكنون اين ائتلاف نتوانسته اقدامي جدي براي حل بحران سوريه انجام دهد، تشكيل يك ائتلاف با هدايت تهران و مسكو ميتواند اين بحران را به سمت حل و فصل هدايت كند. اين 60 كشور دو اجلاس در ژنو تشكيل دادند ولي موفق نشدند زيرا ابتكارعمل در دست آنها نيست بلكه در دست دوستان واقعي سوريه يعني ايران، روسيه و حزبالله است.
در اين مدت مسوولان امريكايي از ايران براي حل مساله سوريه درخواست كمك كردهاند ولي كشورمان اعلام كرده كه در مسائل منطقهاي به صورت مستقيم رايزني نخواهد كرد. آيا تشكيل چنين گروهي كه هم ايران و هم امريكا در آن حضور دارد، اين تابو يعني رايزني در مورد مسائل منطقهاي را خواهد شكست؟
متوجه باشيم كه ايران به هيچوجه تا به امروز مذاكرات دو جانبهاي در رابطه با سوريه با امريكا نداشته است. حضور در اين گروه نيز نميتواند تابوشكني در اين باره باشد زيرا همه كشورهايي كه عزمي جدي براي مبارزه با تروريسم دارند، ميتوانند در اين گروه حاضر شوند.
با وجود گسترش اختلافات ميان تهران و رياض، آيا حضور ايران و عربستان ميتواند منجر به رسيدن به نتيجه از سوي اين گروه شود؟
تنها مخالف حل مساله به صورت واقعي و اصولي عربستان است هرچند كه گفتهاند حاضر به مبارزه با تروريسم در سوريه هستند ولي اين مبارزه نيازمند پذيرش معادلات جديد است. اقدامات ويرانگر عربستان در طول سالهاي گذشته نتيجهاي نداشته و رياض نميتواند هنگامي كه ايران و روسيه و غرب وارد برنامهاي براي حل بحران سوريه و مبارزه با تروريسم ميشوند، همچنان به مخالفتش ادامه بدهد و ايستادگي داشته باشد. عربستان بايد معادلات جديد را بپذيرد هرچند كه اين پذيرش برايش سخت است و براي همين است كه اقدام سعودي ناشي از خشم و نااميدي است. با اين حال، روسيه ميخواهد تمامي بازيگران موثر را گردهم جمع كند تا همه را اقناع كرده و همگي يك سياست واحد اتخاذ كنند. در اين باره تماسهاي رياض و مسكو افزايش يافته و حتي تماسهاي اعلام نشده هم وجود دارد و شايد توانستهاند آنها را قانع كند.
واكنش اسراييل چيست؟
رژيم اسراييل مانند عربستان تنها مخالفان اين طرح هستند و همچنان ميخواهند بشار اسد سقوط كند و در همين باره نيز در سالهاي گذشته هماهنگيهايي ميان آنها صورت گرفته است. در همين چارچوب، نتانياهو سفري به مسكو داشت تا روسها را منصرف كند ولي فهميده است كه آنها جدي هستند و عقبنشيني نميكنند ولي بايد بگويم هم اسراييل و هم عربستان چارهاي جز پذيرش واقعيت ندارند.
فكر ميكنيد در مذاكرات احتمالي خطوط قرمز ايران در اين باره چه باشد؟
خطوط قرمز ايران و روسيه تا حدود بسيار زيادي شبيه هم هستند. خط قرمز ايران حفظ نظام سياسي، عدم تجزيه اين كشور و در اولويت بودن مبارزه با تروريسم براي همگان است. ايران معتقد است كه بند اول هر طرح بايد مبارزه با تروريسم باشد.