بخش اول روايتهايي از مديريت راديو در دهه 60
از استعفاي روحاني تا حكم مجدد هاشمي
محمدعلي ابطحي
ماه دقيقش را يادم نيست، اما زمستان 62 بود و بعد از فتح خرمشهر كه به راديو رفتم؛ راديو در آنسالها ويژگيهاي منحصر به فردي داشت. راديو تنها رسانه كشور بود، چون تلويزيون از ساعت چهار بعدازظهر برنامه داشت تا 10 و 11شب و چون توليدي نداشت، مخاطب چنداني هم نداشت. در اوج جنگهاي شهري و بمبارانهاي شهري بوديم و همين باعث شده بود كه خيلي از شهرستانها برق نباشد و مردم هم مدام در حال رفت و آمد به شهرهاي مختلف بودند و نميتوانستند خبرها را از تلويزيون بشنوند. مطبوعاتي هم نداشتيم؛ دو روزنامه كيهان و اطلاعات كه از قبل مانده بود و جمهوري اسلامي هم تازه راه افتاده بود و مخاطب چنداني نداشت. در چنين شرايطي راديو، مهمترين و فراگيرترين رسانه كشور بود كه حتي باطرياش هم در كوپن كالا لحاظ ميشد؛ راديو و تلويزيون به دليل رسانه بودن، اهميت زيادي داشت و ابزار قدرت بود. براي همين در آن سالها اتفاقهاي پر از فراز و نشيب زيادي براي راديو و تلويزيون افتاد و مديران زيادي در سالهاي اول رفت و آمد داشتند. آنقدر اين مديريت دست به دست شد تا مديريت رسانه به آقاي محمد هاشمي رسيد. با رياست ايشان جرياني كه اين روزها به اسم اصلاحطلب و اصولگرا ميشناسيم، شكلگيرياش آغاز شد. آقاي هاشمي برادر آقاي رفسنجاني هستند و آنزمان هم يك هدف مهم داشت و اينكه موفقيتهاي برادرشان آقاي رفسنجاني در مركز توجه قرار بگيرند؛ امام (ره) و احمد آقاي خميني هم رابطه صميمانهتري با ايشان داشتند و مشكلي هم وجود نداشت. من از قبل از انقلاب شاگرد مقام معظم رهبري بودم و ايشان در مشهد از دوستان نزديك دايي من، شهيد هاشمينژاد، بودند. ارتباطات خيلي خوب بود و ايشان هم در مقام رياستجمهوري خيلي به من لطف داشتند. بيت امام و آقاي هاشمي از جرياني كه آنموقع چپ نام داشت و كم كم جريان «خط سه» شد، حمايت ميكردند و جريان ديگري كه « راست» نام داشت. در اين فضا و با حضور آقاي هاشمي، راديو و تلويزيون هم به سمت جريان موافق بيت و آقاي رفسنجاني حركت ميكرد و به خصوص تلويزيون اين سياستها را دنبال ميكرد. اما از آنجايي كه دوستان راست در راديو بودند، راديو زيربار جريان تلويزيون نميرفت. شيوه انتخاب راديو و تلويزيون هم شوراي سرپرستي بود كه مديرعامل انتخاب ميكرد. اعضاي اين شورا حسن روحاني، علي جنتي و محسن دعاگو بودند. اما آقاي هاشمي چندان هم زيربار اين شوراي سرپرستي نميرفت و از آنطرف هم اهالي راديو با تمام دستبستگيها، اما همچنان مركزيت جريان راست را حفظ كرده بود و در سياست تعيينكننده بود؛ مثلا در برنامه سخنراني ساعت 1 تا 2 بعدازظهر، سخنرانيهاي مشهور و مهمي پخش ميشد كه جريانساز بود. در اين شرايط شوراي سرپرستي و آقاي هاشمي به اختلاف برخوردند. محمد هاشمي به حرف آنها گوش نميداد و مدتها باهم كلنجار ميرفتند. در ميان اين كلنجارها من مدير راديو و تلويزيون بوشهر بودم، اما در اين فضاها درگير نبودم. اختلافها آنقدر ادامه پيدا كرد تا بالاخره شوراي سرپرستي تصميم گرفت تا بدون اطلاع آقاي هاشمي و ناگهاني ايشان را عزل كنند و جواد لاريجاني را جايگزين ايشان كنند. بيانيه هم دادند و عصر همان روز بيانيه را در راديو و تلويزيون پخش كردند. بيخبر از دفتر امام هم اين اتفاق رخ داد. همه شوكه شدند و تنها جايي كه خوشحال شدند، راديو بود و حتي اهالي راديو شيريني پخش كردند. فرداي اين اتفاق، فكر ميكنم جمعه روزي هم بود، دفتر امام به مساله ورود كرد و امام اعلام كردند كه اين حركت غيرقانوني بوده و استدلال كردند؛ اينها نماينده سه قوه هستند و اين سه قوه مخالف تعويض مديرعامل هستند و بيت امام بيانيه داد: « محمد هاشمي همچنان مديرعامل هستند» و شوراي سرپرستي هم در ادامه اين جريان استعفا داد. اينبار آقاي هاشمي حكم گرفتند و در نخستين قدم، تصميم گرفت تا در راديو تغيير و تحول ايجاد كند. اينطور شد كه قرعه به نام من خورد؛ من نيروي چپي بودم و در ميانه ايستاده بودم. در بوشهر بودم كه آقاي هاشمي با من تماس گرفتند كه عصر تهران باش. پرسيدم چرا. گفتند بيا كه در تهران كار داريم. همان موقع رفتم فرودگاه، بليت گرفتم و رفتم تهران. از همان فرودگاه يكراست رفتم جامجم، طبقه سيزدهم و آقاي هاشمي حكم آماده شده مديريت راديو را به من نشان داد. 24 سالم بود و سرپربادي از انقلاب هم داشتم، اما خيلي جاخوردم و همهچيز براي من عجيب بود. گفتم اجازه دهيد بروم مشهد با خانواده صحبت كنم، گفتند نه فردا بايد بروي سركار. پرسيدم اصلا چرا من؟ گفتند تو هم آشناي بيت امامي، هم آشناي رييسجمهور و شما بهترين گزينه هستيد. بعد هم تصميم گرفتند كه فردا صبح برنامه معارفه را برگزار كنند و فردا صبح برنامه معارفه برگزار شد و مدير راديو شدم.
پينوشت: تاريخ شفاهي راديو در دهه 60 و با مديريت محمدعلي ابطحي، نخستين ستون از ستون تاريخ شفاهي «اعتماد» است كه هر دوشنبه در اين صفحه ميخوانيد.