تفاوت اين طرف ميز با آن طرف ميز!
علي شكوهي
در سالهاي قبل از انقلاب وقتي شهيد مطهري در نوشتهاي به نقد وضعيت حوزههاي علميه و مباني فقهي برخي از مراجع تقليد پرداخت و چنين نوشت كه «فتواي مجتهد شهري بوي شهر ميدهد و فتواي مجتهد روستايي بوي روستا»، برخي برآشفتند و مدعي شدند كه اين واقعيت ندارد و همه مراجع بدون اثرپذيري از موقعيت جغرافيايي به بيان حكم دين ميپردازند و اين تحليلها ماركسيستي است! سالها گذشت و به تدريج همگان دريافتند كه موقعيت و خاستگاه افراد و زمان و مكان، به چه ميزان ميتواند بر ذهنيت آنان اثر بگذارد و شناخت آنان را متاثر كند و حتي روي فتواي مجتهدان هم اثر بگذارد. مثلا شاهد بوديم كه فتاواي برخي مراجع تقليد، پس از سفر به حج در بسياري از زمينهها تغيير كرد زيرا بعد از سفر، خودشان از نزديك با موقعيت جغرافيايي مناسك حج و اعمالي كه حجاج بايد انجام بدهند، آشنا شدند و دشواري عملي شدن فتواي خودشان را در عمل سنجيدند و به اين نتيجه رسيدند كه فتاواي قبلي آنان در خلأ صادر شده و اكنون نوع درك و فهم آنان از مناسك حج هم تغيير كرده است.
اظهارات سياسي بسياري از سياسيون و تحليلگران و مديران هم داراي همين وضعيت است و در واقع بستگي به اين دارد كه اين طرف ميز هستند يا آن طرف ميز! از همان آغاز پيروزي انقلاب در برخي از مناظرات سياسي، افرادي پيدا ميشدند كه بيرون از حريم قدرت قرار داشتند و مدعي بودند كه مشكلات اقتصادي كشور را ميتوانند يكشبه حل كنند. همانها وقتي به قدرت ميرسيدند و مسووليت اداره بخشهاي كوچكي از اقتصاد را به دست ميگرفتند، درمييافتند كه كار سختتر از آن است كه تصور ميكردند و محدوديتهاي مديران بيشتر از آن است كه ميدانستند. هنوز هم اين رويه ادامه دارد و قضاوت افراد در دو طرف ميز يكسان نيست و حرف زدن و قضاوت كردن آنها در موقعيتهاي مختلف، متفاوت ميشود.
غالبا همه كساني كه در قدرت هستند درصدد توجيه وضع موجودند و محافظهكار ميشوند و همه افرادي كه قصد رسيدن به قدرت را دارند، درصدد تغيير وضعيت كنوني بوده و انقلابي و راديكال جلوه ميكنند. اين واقعيت را در آستانه انتخابات بهتر ميتوان تجربه كرد. كسي كه در بيرون حريم قدرت است و نياز به جلب راي مردم دارد، در طرح اشكالات جاري با مردم همنوايي ميكند تا افكار عمومي را با خود همراه و زمينه رسيدن به قدرت را مساعد سازد. در اين مرحله بزرگنمايي مشكلات صورت ميگيرد و راهحل مسائل در دسترس تصوير ميشود و هيچ اشارهاي هم به مشكلات و كمبودها نخواهد شد. كافي است جاي اين افراد را تغيير بدهيم تا منطق و ادبيات و مبناي سخن آنان هم تغيير كند. معمولا بعد از رسيدن به قدرت، بسياري از آن شعارها فراموش ميشود و مردم هم اين را حس ميكنند اما اين فراموشي عمدتا نه به اين دليل است كه آن افراد، واقعا قصد فريب مردم را داشتند بلكه به اين دليل است كه موقعيت آنان تغيير كرده است و الان با مسائلي مواجه هستند كه قبلا نبودند. خيلي از اين افراد قبلا شناخت درستي از مسائل نداشتند و سهلانگارانه با موضوعات مواجه ميشدند و امروز بعد از آمدن به اين طرف ميز، با كوهي از مشكلات مواجه ميشوند و به تدريج درمييابند كه كار دشوار است و منابع محدود و مطالبات فراوان و بعيد است كه بشود كاري عليحده انجام داد.
البته بخشي از اين تغيير ادبيات و تفاوت ارزيابيها و قضاوتها، ريشه در جهل و كمتجربگي افراد ندارد بلكه يك ترفند تبليغاتي است و از منافع سياسي متفاوت افراد نشات ميگيرد. در واقع برخي از سياسيون و به خصوص رسانهها، دايما در حال حمله به رقيب و مخالف سياسي خود هستند و بنابراين در جستوجوي مواردي هستند كه بشود به عنوان نقطه ضعف عليه رقيب مطرح كرد. اين جريانها وقتي به سراغ حقايق و واقعيتهاي اجتماعي و سياسي و مديريتي ميروند، آگاهانه به تاكتيكهايي چون بزرگنمايي، كوچكنمايي، تحريف كل، تحريف جزء، شايعه، دروغ بزرگ، تكرار دروغ و به دهها روش ديگر جنگ رواني متوسل ميشوند تا تصوير ذهني رقيب را در ذهن مخاطبان تغيير دهند يا تخريب كنند و به همين دليل، اين دست از افراد از سر جهل به موضوعات، موضع نميگيرند بلكه با آگاهي كامل دست به تغيير واقعيت و قلب حقيقت ميزنند. در عمل موارد فراواني را ميشود نشان داد كه يك رسانه خاص، يك عيب را در جناح مورد حمايت خود اساسا نديده است و به عكس، همان اشكال را در جبهه حريف، بزرگنمايي كرده است. در همين روزها در شبكههاي اجتماعي موارد فراواني از اينگونه برخوردهاي هدفدار با واقعيتها را شاهد بودهايم. مثلا يك روزنامه در مقطعي مدعي بود كه ثبتنام زياد افراد در يك انتخابات، نشانه دمكراسي است اما در اين مقطع، آمار بالاي ثبتنام در انتخابات را يك برنامه و توطئه تلقي ميكند. يا يك خبرگزاري كه در دولت قبل، هميشه هواي تهران را پاك و سالم ميديد اما الان به خاطر مخالفتي كه با دولت و رييس سازمان محيط زيست دارد، دايما اقدام به بزرگنمايي آلودگي هواي تهران ميكند و مديران را به كوتاهي در اين زمينه متهم ميسازد.
ادامه در صفحه 2