گفتوگو با مژگان رباني بازيگر نقش اشرف در معماي شاه
اثر تاريخي بايد به لحن رايج هر دورهاي
نزديك باشد
اعتماد| مژگان رباني پيشتر در دو سريال «كيف انگليسي» و «كلاه پهلوي» تجربه بازي در نقشهاي تاريخي را داشته و اين روزها در سريال «معماي شاه» به ايفاي نقش پرداخته است. او فارغالتحصيل رشته مترجمي زبان فرانسه است و از سال ۱۳۷۶ در مدرسه عالي حوزه هنري، با گذراندن كلاسهاي تئاتر و بازيگري به دنياي بازيگري راه يافت. رباني در اين گفتوگو درباره حضور خود در سريال و نيز تجربه ايفاي نقش شخصيتي تاريخي سخن گفته است.
به تصور برخي، ايفاي نقش در سريالهاي تاريخي بسيار ساده است. كافي است فيلمهاي آن دوره ديده شود و سپس عين آن بازيها تكرار شود. نظر شما چيست؟
اين تصور كاملا اشتباه است. حداقل من اين كار را نميكنم. براي اينكه بازي تقلبي و باسمهاي ميشود. من آن فيلمها را ميبينم اما سعي ميكنم نقش را در خودم متولد كنم. درست است آن شخصيت ما به ازاي بيروني دارد اما بازيگر بايد آن نقش را درك كند. به همين دليل من بايد آن شخصيت را در خودم به وجود بياورم.
مهمترين حساسيت اين نقش چه بود و شما بايد چه نكتهاي را رعايت ميكرديد؟
آنچه از من خواسته شده بود را بايد در بهترين شكل اجرا ميكردم. اشرف در دوران پهلوي هم شخصيت محبوبي نبوده است. اگر من اين نقش را محبوب بازي نكرده باشم، يعني درست بازي كردم.
در سينماي پيش از انقلاب كه به «فيلمفارسي» معروف است، بازيگران سبك و شيوه خاصي براي راهرفتن و حرفزدن دارند. اين فضا با بازيهاي امروز سينماي ايران متفاوت است. آيا اين مساله ميتواند براي بازيگر الگو باشد تا با نزديك شدن به آن فضا، نقش خود را ايفا كند؟
بايد بازي به آن دوره نزديك شود. سريال تاريخي بازي كردن با ايفاي نقش در سريال امروزي خيلي متفاوت است. يك اثر تاريخي بايد به لحن و گفتمان رايج آن دوره نزديك شود.
شما به عنوان بازيگر، نقش اشرف را چگونه ايفا ميكنيد كه بيننده با ديدن آن اذيت نشود، آن را دوست داشته باشد، باشخصيت ارتباط برقرار كند و آن را درك كند؟
در سريال معماي شاه قرار است زندگي واقعي آدمها نمايش داده شود. براي همين حسادت، خشونت و رقابت آنها نمايش داده ميشود. وقتي بازيگري تمام اين ويژگيها را در نقش خود بياورد، بازي قابلباور ميشود. نيازي هم به تاكيد مستقيم نيست، كافي است گاهي بازيگر با ميميك صورت اين حس را منتقل كند.
با اين نقش چالشي هم داشتيد و بهطور كلي چطور به آن رسيديد؟
كارگردان و امير دژاكام بازيگردان سريال خيلي به من كمك كردند. امير دژاكام اوايل سريال برايمان كلاس گذاشت و فن رسيدن به نقش را به ما آموزش داد. دژاكام آموزش ميداد كه با آگاهي و كنترل، بدن را در خدمت حس قرار دهيم تا اينگونه به بازي برسيم.
ايفاي نقش شخصيتي كه هم وجوه سياسي داشته و هم جنبههاي ديگري داشته كار چندان سادهاي نيست...
درباره شخصيت اشرف كليتي ميدانستم اما آنقدر شباهت چهرهام با عكس اشرف زياد ميشد و از خودم فاصله ميگرفتم كه احساس كردم اين نقش را پيدا ميكنم. براي يافتن خصوصيات او كتابهاي زيادي درباره زندگي او خواندم. كتاب زندگي اشرف به قلم خودش موجود است. زندگينامه محمدرضا شاه و «اين سه زن» نوشته مسعود بهنود را هم خواندهام. كتاب «خاطرات فرح» را نيز كه در خارج از كشور چاپشده بود تهيه و مطالعه كردم.
فكر ميكنيد چرا مردم بايد چنين سريالهايي را تماشا كنند؟ و در كل ساخت اين سبك از سريال كه شخصيتي تاريخي را دستمايه كار قرار ميدهد، چقدر ميتواند براي مردم جذاب باشد؟
عدهاي در اين ماجراها بودهاند و ميتوانند با تماشاي سريال درباره آن دوره قضاوت كنند. آنهايي هم كه نبودهاند ميتوانند با تماشاي سريال، آن دوره را بهتر بشناسند. در حال حاضر به هر شخصيت تاريخي كه پرداخته شود، براي مردم جذاب است.
نقشهايي كه ما به ازاي واقعي دارد و از زمان معاصر هم چندان دور نيست، ممكن است براي بازيگر حاشيهساز باشد. دغدغهاي درباره اين مساله داريد؟
معتقدم چالش نقش منفي براي بازيگر بيش از نقش مثبت است. من آدم مثبتگرا و خوشحالي هستم و همين ويژگي باعث ميشود چالش بيشتري براي ايفاي چنين نقشهايي داشته باشم. اگر نقش منفي در سريالي نباشد، قصه پيش نميرود.
مهمترين بخش معماي شاه و بازي شما چيست؟
كودتاي 28 مرداد مهمترين قسمت سريال است. مهمترين بخش بازي من هم در آن قسمتهاست كه اشرف يكي از فعالان پشت پرده آن ماجرا عليه مصدق بوده است. يكي از بخشهاي جذاب بازيام، حضور در مقابل ميكاييل شهرستاني بود كه در اين سريال نقش «تيمور بختيار» رييس ساواك را ايفا ميكرد. ايشان 17 سال قبل استاد من بودند و اينكه بعد از گذشت اين مدت در مقابل استادم حضور پيدا ميكردم، برايم هيجانانگيز بود.
به طور كلي تجربه حضور در اين سريال چطور بود؟
گروه سازنده سريال از جانودل كار كردند و در شرايط سخت كار را پيش بردند. همه زحمت زيادي براي اين سريال كشيدند. مشكلات مالي و شرايط سخت آب و هوايي بخشي از كار بود.