آيين درويشي در گفتوگو
سيدعلي ميرفتاح / عكسهايي ديدم از جلسه دانشجويان دانشگاه تهران با مديرمسوول روزنامه كيهان. به گواه عكسها، بعضي حاضرين به سخنران پشت كردهاند و با تراكتهايي در دست مخالفتشان را با او ابراز كردهاند، عدهيي هم با پرچم و تراكت و شور و حال دارند گوش جان ميسپارند به تحليلها و بيانات ايشان. در اين باره نظر خودم را بخواهم ابراز كنم بايد بگويم پشت كردن به هيچ سخنراني را و اين نحو مخالفت را با كسي كه براي حرف زدن آمده نميپسندم و فكر ميكنم لجاجت يا مخالف نمايشي از سوي هر كس باشد قابل توجيه نيست. ما ميتوانيم صددرصد با نويسنده «گفتوشنود» كيهان يا هر كس ديگر مخالف باشيم و نوع تحليل يا شكل بيان او را نپسنديم اما پشت كردن و نشنيدن كمكي به ادب گفتوگو نميكند و جز داغ كردن تنور كينه و نقار حاصلي ندارد. حتي ممانعت از سخنراني شريعتمداري در دانشگاه پلي تكنيك هم به نظرم ناموجه است و دليل قابل قبولي براي برهم زدن مجلس سخنراني ايشان و هر سخنران ديگر وجود ندارد. مذاكره و گفتوگو -فيالنفسه- خوب است و بايد از آن دفاع كرد و تا حد ممكن مروج آن بود نه اينكه جلويش را گرفت يا با پشت كردن و شعار دادن، بابش را بست. بهخصوص براي آنها كه طرفدار گفتوگو هستند و حتي از گفتوگوي مستقيم با امريكا دفاع ميكنند پسنديده نيست كه نتوانند با مخالفين داخليشان بحث كنند. ضمن اينكه شعار جدي دولت تدبير و اميد، حتي قبل از روي كار آمدن، دفاع از مذاكره و ترويج آيين مذاكره بوده است و قطع و يقين برقرار كردن ديالوگ با همزبانان داخلي بر ديالوگ با غرب و شرق اولويت دارد. كسي كه هنر گفتوگو را آموخته باشد، از هر امكان گفتوگويي استقبال ميكند و آن را به فال نيك ميگيرد. ميدانم كه حرف مرا خيليها نميپسندند، اما از نظر اخلاقي و سياسي و انساني كار خوبي نيست كه به هر دليلي به شريعتمداري پشت كنيم و حرفش را نشنويم و توي دانشگاه راهش ندهيم. چپ و راست ندارد و وظيفه اصلي دولت، به خصوص اين دولت فراهم كردن امكان گفتوگو با خودي و غيرخودي است و براي آن نيز ميارزد كه هزينه بدهد، بلكه هزينه بدهيم. اتفاقا بايد براي حرف زدن مخالف هزينه داد وگرنه حرف زدن موافق كه اعتباري براي دولت و حكومت نميآورد.
آقاي شريعتمداري روزنامهنگار جالبي است و جزو معدود آدمهايي است كه فضاي سياسي بيحضور او جذابيتش را تا حد زيادي از دست ميدهد. من قطع و يقين در زمره موافقان ايشان نيستم و غالب حرفهايشان را هم نميپسندم اما زنده بودن و تاثيرگذاري كيهان را دوست دارم و حضور چنين سياستمداري را براي تعامل سياسي لازم و ضروري ميشمرم. البته اگر طيف مخالفين كيهان هم از همين اندازه آزادي عمل و توان و موقعيت برخوردار بودند آن وقت فضاي سياسي كشور به مراتب بهتر از اين چيزي ميشد كه الان هست. «گفتوگو آيين درويش نبود، ورنه با تو ماجراها داشتيم». حافظ متاسفانه در عالم سياست هم مصداق دارد و موانعش آنقدر زياد است كه به اين زوديها فراهم نميشود. قدرت سياسي روزنامهها را نبايد دست كم گرفت. اگر مخالفين كيهان هم از همين امكان، يا لااقل نصف اين امكان بهره داشتند آن وقت التهاب سياسي در فضاي رسانهيي محصور ميماند و بسياري از التهابات جامعه را به حداقل ميرساند. متاسفانه روزنامههاي مخالف گفتمان كيهان ضعيف نگاه داشته شدهاند و امكان گفتوگوي واقعي، بلكه مجادله سياسي فراهم نيست و اين اتفاقا كمكي به سلامت جامعه نميكند. مجادلات رسانهيي را نبايد سركوب كرد و نبايد جلويشان را گرفت. اين مجادلات ميتواند در روند تصميمسازي حاكميت تاثير بگذارد، ايضا به رفع نواقص و ايرادات كشور كمك ميكند. رسانهها اگر با فراغ بال بنويسند و بازار نقادي را داغ نگه دارند، خودبهخود به بهترين اتاق فكري بدل ميشوند كه ميتوانند دولت و حاكميت را براي اخذ بهترين تصميمها كمك كنند. البته به شرطي كه به قول رييسجمهور فقط يك صدا و يك جريان آزاد نباشند و جلوي صداهاي مخالف گرفته نشود. همچنان كه معتقدم نبايد جلوي سخن گفتن مدير كيهان گرفته شود، معتقدم كه مخالف كيهان هم حق دارد با چنين قدرت رسانهيي منحصر به فردي وارد گفتوگو شود و بر سر موضوعات مطروحه بحث كند. اينكه «حصر سران فتنه تودهني به پروژه تكفيريهاست» موضوعي نيست كه جاي ابهام و سوال نداشته باشد. اما در شرايطي كه حتي به علي مطهري با مصونيت پارلمانياش، سخت ميگيرند كه چرا چنين گفته و چنان كرده، قطعا خيلي از نويسندگان و روزنامهنگاران عقب مينشينند و وارد گفتوگو در اين مسائل نميشوند و به اصطلاح سري را كه درد نميكند دستمال نميبندند. حال آنكه بايد پرسيد و امكان گفتوگو را فراهم كرد، حتي برايش هزينه داد كه با خيال راحت از كيهان و مديرمسوولش بپرسيم كه ربط داعش و 88 چيست؟ تعبير قرآن مجيد است كه فبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه. براي تبعيت از احسن، اول بايد شنيد و بيدغدغه و ترس و لرز پرسيد.