• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3135 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۷ آذر

درباره جدايي جوانان از ورزش

يك طلاق مبارك!

  عرفان صفي‌پور / يك سال پيش چنين روزهايي بود كه معاون جوانان وزير ورزش را در منزلش در محله سعادت‌آباد ديديم. زيرزمين خانه‌يي كه روزگاري محل وعظ‌هاي اين روان‌شناس به جوان‌ها بود حالا تبديل شده بود به محلي براي جلسات خبرنگاران. گلزاري از‌‌ همان روزهاي اول معتقد بود كه ادغام جوانان و ورزش كار اشتباهي است. اعتقادي كه امروز شايد مهم‌ترين علت تلاش‌هاي زيرپوستي براي جدايي جوانان از ورزش باشد. معاوني كه هر چند برنامه‌هايش براي جوان‌هاي جامعه، براي‌‌ همان ۲۵درصد جمعيت كشور، محدود به ازدواج مي‌شود، اما تلاش‌هايش براي به سرانجام رساندن اين جدايي ميمون، ستودني است. اما در يك گوشه رينگ، وزيري نشسته كه ساز‌و‌كار جوانان و ورزش مملكت را در دستانش گرفته و هر‌از‌چند‌گاهي فقط براي اينكه خودي در ميدان نشان دهد، سخني مي‌گويد و كنفرانس خبري‌اي مي‌گذارد. بدون اينكه براي خيل سوالات خبرنگار‌ها و كار‌شناسان جوابي داشته باشد.  ظاهرا اين روز‌ها، ورزش به جدايي رضايت داده است. اما اين جدايي به كجا مي‌انجامد؟ سازمان ملي جوانان احيا خواهد شد؟ حد و حدود مديريت جوانان كشور چه خواهد بود؟ سطح مسوول جوانان در كجاست؟ آيا يك ميز جديد براي معاونت در پاستور خالي خواهد شد يا وزارتخانه‌يي اين ميز را در اختيار نفر اول جوانان كشور قرار خواهد داد؟ گلزاري معتقد است كه بازگشت به دوران اصلاحات براي جوانان بهترين راهكار است. او مي‌گويدكه تشكيل مجدد سازمان ملي جوانان و در راس آن، معاون رييس‌جمهور مي‌تواند به بسياري از مشكلات اين روزهاي جوانان خاتمه دهد. هرچند اين اظهارنظر و اين ساختار به نظر بهترين راه‌حل به نظر مي‌رسد اما‌ ‌اي كاش تلاشي مي‌شد تا جوانان، جداي از دولت و حكومت و سياست، سكان ساماندهي خود را به دست مي‌گرفتند. در سال‌هايي كه گذشته، از مشكلات و دغدغه‌هاي جوان‌ها زياد گفته شده. اما اينكه سازمان متولي جوانان چه وظايفي در قبال رفع اين مشكلات دارد يا چه كارهايي بايد براي جوانان بكند، سوال مهمي است و سازمان متولي بعدي بايد برنامه‌يي بسيار جامع‌تر و واقعي‌تر از آن چيزي را تدوين كند كه تاكنون وجود داشته بنابراين بايد خواسته‌ها و نيازهاي آنها را هم دقيق‌تر بشناسد و بداند. با هم نگاهي به خواسته‌هاي جوانان و كاري كه مسوولان وظيفه انجام آن را دارند بيندازيم.


جوانان و دغدغه‌هاي‌شان

شكي نيست كه امر حسنه ازدواج، از دغدغه‌هاي جوانان در هر جامعه‌يي است و در ايران نيز با صحبت‌هاي عالي‌ترين مقام كشور و اين اعتقاد كه ايران براي ادامه نسل و حفظ جواني خود نياز به گسترش ازدواج و متعاقبا فرزندآوري دارد. پس مسلما يكي از اساسي‌ترين فرازهاي برنامه‌يي سازمان جوانان بايد ايجاد سهولت در امر ازدواج باشد. بماند كه ازدواج خود نياز به پيش‌نيازهاي زيادي دارد. تمكين مالي و رفاه اقتصادي، امنيت، آرامش رواني و وجود نشاط و شادابي و بسياري نكات ديگر از همين رسته‌اند. اما اينكه سازمان جوانان با تلاش براي افزايش يا ايجاد سهولت در اعطاي وام ازدواج در راستاي رفع تكليف خود كوشش كند، اتفاق مباركي نيست! جوانان امروز ايران، بيشتر از اينكه با دغدغه ازدواج مواجه باشند، با مشكل بيكاري روبه‌رو هستند. اين وظيفه دولت است كه براي شهروندان شغل ايجاد كند و آنها را بنا به تخصص، علايق و استعداد‌هاي‌شان به كار بگمارد. هرچند نگارنده معتقد است كه مقصر80 درصد از دلايل بيكاري جوان‌ها، خود آنها هستند و نه سيستم حكومتي چرا كه ايران كشوري بكر از لحاظ اقتصادي است و فرصت‌هاي شغلي فراواني در آن ديده مي‌شود كه يا جوانان از آنها بي‌اطلاعند يا خواسته‌هاي آنها را پوشش نمي‌دهند و به‌عبارتي جوانان اين مشاغل را در شأن خود نمي‌بينند و معتقدند كه ارزش آنها چيزي فرا‌تر از آن است. البته كه بيكاري، ارزش محسوب نمي‌شود و انسان بيكار به مثابه يك مصرف‌كننده صرف، نه‌تنها براي جامعه‌اش مفيد نيست بلكه مي‌تواند تبعات سوئي را نيز براي آن در پي داشته باشد. استقلال نيز از حقوق هر انساني است و براي شروع تجربه استقلال هيچ دوره‌يي بهتر از دوران جواني نيست. من معتقدم كه برخلاف آن چيزي كه امروز وجود دارد بايد شرايطي فراهم آيد تا جوان‌ها بتوانند خيلي زود تجربه زندگي تنها و مجرد پيدا كنند. جواني كه سال‌ها تحت حفاظت و مراقبت خانواده‌اش بوده و با بسياري از واقعيات زندگي آشنا نيست، جواني كه زندگي كردن را درست بلد نيست و بدون اينكه تحت فشار قرار بگيرد، به حيات خود ادامه داده، چگونه مي‌تواند جايگاه اجتماعي خود را پيدا كند و مسووليت يك نفر ديگر را نيز عهده‌دار شود. جامعه امروز ما نگاهي منفي به جوانان دارد. نسل پيشين، نسل نوين را خطرناك مي‌بيند. همين نگاه اشتباه كه برآمده از فرهنگي غلط است باعث شده تا جوان جرات يادگيري بر اساس آن چيزي را كه به آن معتقد است نداشته باشد. از ديد نگارنده سازمان جوانان بايد نگاهي ويژه به مساله استقلال و يادگيري شهروندان جوان داشته باشد و برخلاف شرايطي كه امروز وجود دارد، بايد به زندگي مستقل جوان‌ها فكر كند. مورد ديگري كه در مساله اجتماعي جوانان بسيار مهم و كليدي است موضوع ايجاد فضاي تفريحي و شادماني براي آنهاست. جوان مي‌خواهد آزاد باشد و خودش براي خودش تصميم بگيرد. مي‌خواهد شاد باشد و از محدوديت‌ها فرار مي‌كند. جوان بايد انرژي خود را تخليه كند. با وجود محدوديت‌ها، جوانان كار خودشان را مي‌كنند اما از روش‌هاي مصنوعي و ساختگي و مضر. گرايش جوان‌ها به انواع مواد مخدر نوين و انواع كارهاي خطرناك از همين فضا نشات مي‌گيرد. هيچ دولت و هيچ سازماني نمي‌تواند مدعي آن شود كه توانسته فضاي تفريحي و شادماني را براي تمام اقشار جوان ايجاد كند. مثال زيادي وجود ندارد كه يك جوان براي يك تفريح كم خرج و بي‌حاشيه، چه كارهايي مي‌تواند بكند. پس اين سازمان متولي جوانان است كه بايد اين قشر را شاداب نگاه دارد و سعي كند با ايجاد امكانات تفريحي، سرگرمي و شادماني از انزوا و روي‌آوري آنها به اقدامات نادرست جلوگيري كند. اين موضوع مستقيما وظيفه دولت‌هاست كه سال‌هاي سال است از آن شانه خالي كرده‌اند. سخن از درد‌ها، دغدغه‌ها، مشكلات، بدي‌ها و حتي اندكي خوبي‌ها در مورد جوانان زياد است. وزارت ورزش و جوانان اين روز‌ها، حتي نتوانسته تعريف درستي از قشر جوان ارايه دهد. طبق اعلام معاون جوانان وزير ورزش، آن وزارت افراد ۱۵ تا ۳۵ سال را قشر جوان محاسبه مي‌كند. به عبارتي دو نسل كاملا متفاوت با خواسته‌هايي كه كمتر شباهتي به هم دارند. طبق اعلام مركز آمار ايران در سال ۲۰۱۳، ۲۵ درصد از جمعيت كشور را افراد ۱۵ تا ۲۴ سال تشكيل مي‌دهند. آماري كه شايد تعريفي صحيح‌تر از «شهروندان جوان» باشد. اما طبق تعريف دولتي حدود ۴۰درصد از كل جمعيت كنوني را جوانان تشكيل مي‌دهند. طبق همين تعريف، آيا صحيح است كه اين جمعيت انبوه و تاثيرگذار، متولي نداشته باشند يا سازماني كوچك و دست و پا بسته، بدون بودجه و بدون برنامه در اختيارشان باشد؟ آيا بهتر نيست تا توجه دولت‌ها به اين قشر پرجمعيت بيشتر شود و به جوان‌ها فرصت مديريت خودشان را بدهند؟ روزهاي پيش‌رو بدون شك از روزهاي خوب جوانان است. زمزمه طلاق مبارك ورزش و جوانان قوي‌تر از پيش شنيده مي‌شود و اين يعني، اميدي هست؛ اميدي كه بايد اميدوار بود در دولت اميد، به نااميدي تبديل نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون