• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3500 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۳ فروردين

عوامل «ابد و يك روز» مثل يك خانواده بودند

پرهيز از رفتارهاي بزرگ‌نمايانه براي بازي در نقش‌هاي متفاوت

شبنم مقدمي متولد ۱۳۵۱ و فارغ‌التحصيل كارشناسي ادبيات فارسي و دانش‌آموخته آموزشگاه آزاد بازيگري امين تارخ است. او علاوه بر بازيگري در سينما و تلويزيون، تجربه اجرا در راديو را از سال 1377 دارد. مقدمي كار بازيگري در سينما را با فيلم «زخمي» كامران قدكچيان آغاز كرد. او سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن را براي بازي در دو فيلم سينمايي «نفس» و «زاپاس» در جشنواره سي و چهارم فيلم فجر دريافت كرد. «امروز»، «گس»، «بوسيدن روي ماه»، «به‌نام پدر»، «پاداش سكوت»،
«هميشه پاي يك زن در ميان است» و «فرزند خاك» از جمله فيلم‌هاي او و همچنين «هفت‌سنگ»، «سقوط يك فرشته»، «زير تيغ» و «گل‌هاي آفتابگردان» از مجموعه تلويزيوني‌هايي هستند كه مقدمي در آنها حضور داشته است. مقدمي در فيلم سينمايي «ابد و يك روز» در نقش اعظم، يكي از خواهرهاي خانواده بازي مي‌كرد. شخصيتي كه مصداق آن را در زندگي واقعي مي‌بينيم. با مقدمي درباره تجربه حضورش در اين فيلم و چالش‌هاي پيش رو براي بازي در اين نقش گفت‌وگويي داشتيم.

  نقشي كه در «ابد و يك روز» بازي مي‌كنيد مابه‌ازاي خارجي دارد و در جامعه چنين شخصيتي را زياد مي‌بينيم. براي نزديك شدن به چنين نقشي و ايفاي آن با چه چالش‌هايي به عنوان بازيگر روبه‌رو بوديد؟
در «ابد و يك روز» نقش اعظم را بازي مي‌كردم. نقشي كه به گفته شما ما به ازاي خارجي دارد. اما اگر كمي از محدوده شخصيت خارج مي‌شدم و به سمت تيپ مي‌رفتم كاملا فضاي رئاليستيك نقش از دست مي‌رفت. از اين رو با محدوديتي در نقش روبه‌رو بودم و چارچوبي براي ايفاي آن نقش داشتم. شخصيت اعظم نه اكت بيروني، نه فرم گويش ويژه، نه شمايل خاصي دارد. براي اين شخصيت همه محدوديت‌ها در شمايل و گفتار و رفتار رئاليست تعريف مي‌شود. از همين رو براي تعريف شخصيت اعظم كه ما به ازاي بيروني دارد به هيچ‌وجه سراغ هيچ رفتار بزرگ‌نمايانه‌اي در گفتار، رفتار و كنش‌ نرفتم. اين كار خيلي سخت بود و دست من ‌را به عنوان بازيگر خيلي مي‌بست تا به فضاي واقعي چنين آدم‌هايي نزديك باشم. از طرفي آدم امروز، ديروز و فرداي من هرگز شبيه اعظم نيست. بنابراين از خودم نمي‌توانستم كمك بگيرم. بايد به خوانده‌ها و ديده‌ها اكتفا مي‌كردم و البته فضاسازي‌اي كه سعيد روستايي براي همه افراد خانواده تدارك ديده بود و به نوعي اعظم را به من شناساند. در ريزه‌كاري‌ها هم من اعظم را ايجاد و خلق كردم.
 به فضاسازي سعيد روستايي اشاره كرديد... كارگرداني كه «ابد و يك روز» نخستين تجربه بلند سينمايي او بود. چه شد كه به اين كارگردان جوان و فيلمنامه‌اش اعتماد كرديد و پذيرفتيد در اين فيلم  بازي كنيد؟
نخستين‌بار نبود كه با يك كارگردان فيلم اولي كار مي‌كردم. از اعتماد كردن به كارگردان‌هاي فيلم اولي بد نديده‌ام. از كار كردن با آنهايي كه سينما را مي‌شناخته و نگاهي عميق و صحيح به سينما داشته‌اند، احساس خوبي داشته‌ام. فيلمنامه
«ابد و يك روز» را كه مي‌خواندم، فيلمنامه همان لحظه به من مي‌گفت وقتي كسي مي‌تواند چنين فيلمنامه‌اي بنويسد حتما توانمندي‌هاي ويژه‌اي دارد. فيلمنامه، سنگ بناي فيلم است. وقتي سنگ بنا درست گذاشته شود مي‌توان گفت نتيجه كار هم خوب مي‌شود. از همين رو وقتي فيلمنامه را مي‌خواندم، گفتم من هم هستم.
 شخصيت‌ها و چهره‌هاي زيادي در اين فيلم حضور دارند. كدام‌يك از اين شخصيت‌ها يا بازيگران در رسيدن شما به نقش اعظم نقش موثرتري داشتند؟
همه شخصيت‌ها موثر بودند. از مهدي كوچولو كه من را آبجي بزرگه صدا مي‌كرد تا بقيه شخصيت‌ها. ما واقعا يك خانواده بوديم. احساس خواهر و برادر يا مادر و فرزندي كه در فيلم مي‌بينيد واقعي است و تا اين حد به فضاي رئال نزديك شده بوديم. فضا براي همه شخصيت‌ها همين‌طور بود و هنوز هم حس‌مان همين است.
 بازي كردن در «ابد و يك روز» سخت يا متفاوت از ديگر تجربه‌هاي شما بود؟ منظورم به‌ويژه بازي در سكانس‌هاي شلوغ و پربازيگر فيلم و دشواري‌هاي آن است.
«ابد و يك روز» فيلم سختي است. اما اگر فيلمي اين همه خوش مي‌درخشد حتما دليلي دارد. در فضاي فرهنگي و هنري كار آساني كه به چالش نكشد كار مهمي نيست و ديده نمي‌شود. براي من همين‌گونه است. هر نقشي كه با آن كشتي گرفته‌ام خيلي برايم جذاب بوده و بيشتر ديده شده است. اين كار با كارهاي ديگري كه انجام داديم خيلي متفاوت بود. خيلي پيش از شروع فيلم‌برداري، دورخواني‌ها، تمرين عواطف و لحن همه جمله‌ها و ديالوگ‌هايي كه در فيلمنامه سعيد روستايي نوشته شده بود، آغاز شد و تمرين زيادي پيش از شروع كار داشتيم. البته به نوعي مانند رنج مقدسي بود كه از آن لذت مي‌بريم. تمام آن باز مي‌گردد به فضايي كه ميان همه ما وجود داشت. آن‌جا را خانه خودمان كرده بوديم و آن مكان را به عنوان خانه پذيرفته بوديم. از همين روي هيچ ميزانسني كه كارگردان مي‌داد براي ما سخت نبود.
«ابد و يك روز» از آن فيلم‌هايي بود كه همه‌چيز آن با هم جور بود.
 هنگام توليد فيلم يا خواندن فيلمنامه فكر مي‌كرديد اين فيلم بتواند در جشنواره فيلم فجر ديده شود يا در اكران عمومي نظر مخاطبان را جلب كند؟
وقتي فيلمنامه را مي‌خواندم و ليست بازيگران و عوامل كار را ديدم و افرادي كه كنار هم چيده شده بوديم، متوجه شدم اين همان فيلمنامه‌اي است كه چنين فيلمي با آن اتفاق مي‌افتد.
 اما در ارتباط با «ابد و يك روز» نظرها درباره اين فيلم متفاوت بود. برخي نخستين تجربه اين سينماگر جوان را ستودند و برخي هم انتقادهايي داشتند. به عنوان يكي از بازيگران اين فيلم چه بازخوردهايي را نسبت به فيلم دريافت كرديد؟
در نهايت مي‌خواهم بگويم سليقه است. ممكن است يكي سليقه‌اش اينگونه از سينما باشد و ديگري چنين سينمايي را نپسندد. بحث سليقه درباره منتقد، اهالي سينما و تماشاگر عادي يكسان است. اما من كمتر كسي را ديده‌ام كه فيلم «ابد و يك روز» را دوست نداشته باشد. من در فضاي مجازي هم فعال هستم. كامنت‌هاي مردمي كه فيلم را ديده‌اند، مي‌بينم. اتفاقا مردم خيلي اين فيلم را دوست داشته‌اند و به نكته‌هاي درستي درباره فيلم و واقع‌نمايي آن اشاره مي‌كنند. نمي‌دانم اين عبارت سياه‌نمايي كه برخي منتقدان در نقد اين فيلم به‌كار گرفته‌اند از كجا آمده است. سياه‌نمايي معني ندارد. من در اين مملكت زندگي مي‌كنم و دوستش دارم. بنابراين هرگز در فيلمي كه قصدش سياه‌نمايي باشد بازي نمي‌كنم. فقر و اعتياد فقط مختص جامعه ما نيست. همه جا وجود دارد. وقتي فيلمسازي جسارت مي‌كند و آن را به نمايش مي‌گذارد اتفاقا كار خيلي مثبتي است. واژه سياه‌نمايي خيلي عجيب است. من به عنوان يكي از عوامل سينما دلم نمي‌خواهد كشورم سياه ديده شود. به نظر من اين فيلم واقع‌نمايي دارد نه سياه‌نمايي. پيش از عيد جايي رفتم و عين همان خانه « ابد و يك روز» را كه در فيلم به تصوير كشيده شده است، ديدم. اينها واقعيت جامعه است و بايد ديده شود.
 سخن آخر؟
من متوجه وضعيت اقتصادي هستم. اما وقتي سرمايه‌گذاري پيدا مي‌شود كه به يك كارگردان جوان اعتماد مي‌كند تا فيلمش را بسازد و نتيجه كار فيلمي خوب و پذيرفتني است كه جوايز بسياري را در جشنواره فيلم فجر به خود اختصاص مي‌دهد، با نقد نا‌بجا و معرفي نادرست كاري نكنيم كه ديگر كسي پيدا نشود براي جوانان سرمايه‌گذاري كند. نمي‌دانم چنين نقدهايي از كجا منشا مي‌گيرد و دليلي هم ندارد بگويم چرا اين كار را مي‌كنند. اما چرخ صنعت سينما بايد بچرخد. اگر اين اتفاق نيفتاد، سرمايه‌ها از دست مي‌رود. گاهي ناخواسته با چنين رفتارها و نقدهاي نابجايي به ريشه جوان سينماي مستقل تبر مي‌زنيم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون