• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3508 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

باز هم درباره فضاي مجازي
از هنگامي كه شبكه‌هاي اجتماعي در دسترس مردم قرار گرفت نوعي اميد به آينده نيز نزد مردم به ويژه جوانان شكل گرفت. برخي رويدادها نيز مثل قضيه بهار عربي به اين اميد و خوش‌بيني دامن زد. از همان زمان تاكنون در چندين نوبت نسبت به خطرات استفاده نادرست از اين شبكه‌ها يادداشت نوشتم. مشكل مهم اين است كه وقتي از يك فناوري استفاده نادرستي صورت گيرد، كم‌كم كاربردهاي درست و مزاياي آن نيز ناديده گرفته مي‌شود. اين حساسيت نزد بنده همچنان وجود داشت تا اينكه هفته گذشته با دو مورد مواجه شدم و به اين نتيجه رسيدم كه نوشتن يادداشت ديگري در اين باره مناسب است.
هفته گذشته روزنامه شهروند متني را با عنوان «در خدمت و خيانت شبكه‌هاي اجتماعي» منتشر كرد كه سخنراني وائل غنيم از فعالان شبكه‌هاي مجازي در مصر بود. او كسي است كه بسياري معتقدند، جرقه اوليه را به جنبش مردم مصر عليه حسني مبارك زد. او از طريق شبكه‌هاي مجازي و با استفاده از اينترنت و دعوت مردم به حضور خياباني حركتي را آغاز كرد كه در كمتر از سه هفته پرونده حكومت حسني مبارك را بست و خودش به يكي از شخصيت‌هاي مهم در سياست مصر و حتي جهان تبديل شد. او در اين سخنراني سير نگاهش به نقش اينترنت در اصلاح جامعه را شرح مي‌دهد و اينكه چگونه با اعتقاد به اين گزاره كه: «اگر مي‌خواهيد يك جامعه را آزاد كنيد، تمام چيزي كه نياز داريد اينترنت است. » وارد انقلاب مصر شد و سپس چگونه پس از بازداشت و آزاد شدن و به دنبال آن سقوط حسني مبارك در آسمان‌ها سير كرد و پس از آن چگونه راه افول را پيش گرفت و چيزي نگذشت كه با كودتاي سيسي عليه رييس‌جمهور قانوني، يعني محمد مرسي، انفعال و سكوت را پيشه كرد و دو سال تمام سكوت كرد و با اين سخنراني در نقد فضاي مجازي سكوت خود را شكسته و به اين گزاره رسيده است كه: «امروز من معتقدم، اگر مي‌خواهيم جامعه‌اي را آزاد كنيم، اول بايد اينترنت را آزاد كنيم.»
وي در اين سخنراني چند ايراد براي فضاي مجازي و شبكه اجتماعي آن برمي‌شمارد. اگرچه اهميت اين موارد يكسان نيست. ناتواني در پاسخ به شايعه و سطحي شدن فضا، محدود شدن ارتباطات با افراد همفكر، تقويت عصبانيت و نامُدارايي در روابط، جلوگيري كردن از تغيير نظر، به‌جاي آنكه كمك به تغييرات مثبت فكري كند موارد مهم اين نقد هستند. اگرچه بنده برحسب درك و تجربه خود گمان مي‌كنم كه نحوه استفاده ايرانيان از اينترنت تا حدي مسوولانه‌تر بوده، يا حداقل در سه سال گذشته چنين بوده كه اين امر نيز به نوعي بازتاب وضعيت سياسي جامعه ايران است ولي ظرفيت استفاده‌هاي نادرست از اين شبكه‌ها همچنان وجود دارد و شايد مجال كمتري براي بروز پيدا كرده‌ايم و به مصداق آن ضرب‌المثل كه آب گيرش نمي‌آيد و الا شناگر قابلي است، اگر فرصت پيدا كنيم، معلوم نيست كه ما نيز با موارد حادتري مواجه نشويم و به‌جاي آنكه اين شبكه‌ها يار شاطر ما شوند، ممكن است بار خاطرمان شوند. بنابراين بايد متوجه ابعاد خطرناك و خسارت‌بار استفاده‌هاي نادرست از اين فضاي شبكه‌اي باشيم.
تقريبا تمام ايرادهاي وائل غنيم را به صورت شخصي در گروه‌هاي تلگرامي محدودي كه عضو هستم تجربه كرده‌ام. از طرح مسائل غيرواقعي و شايعه و حتي جعلي و دروغ كه همه آنها واقعيت پنداشته مي‌شود، تا فضاي غيرآزاد اين شبكه‌ها كه نوعي استبداد در آن وجود دارد كه ديگران احتياط مي‌كنند تا مبادا حرفي بزنند و اگر بزنند به سرعت محكوم مي‌شوند و نيز از عصبانيت شديد و لحن بدگفتاري كه در گفت‌وگوهاي مجازي مي‌توان ديد و محدوديت‌هاي ارتباطي اعضا به افراد همسو و بازتوليد داده‌ها و ارزش‌ها و تحليل‌هاي حمايت‌كننده اين گروه‌هاي همسو نيز به وفور ديده مي‌شود. به‌طوري كه مي‌توان گفت كه اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي بجاي آنكه به بخشي از راه‌حل تبديل شوند، در حال تبديل شدن به بخشي از مشكل هستند. البته تاكيد كنم اين وجوه منفي ماجراست در حالي كه ابعاد مثبت آن را شرح نداده‌ام در غير اين صورت طبعا عضو هيچ گروهي نمي‌شدم. اتفاقا مسير استفاده از اين شبكه‌ها رو به جلو و در حال پيشرفت است. با اين حال بايد نسبت به عوارض اين فضا حساس بود.
تجربه‌اي كه براي خودم پيش آمد اين بود كه در يكي از گروه‌هاي تلگرامي يادداشتي را ديدم به نام خودم، كه طبعا هيچ تناسبي با ادبيات و نگرش من نداشت. اين يادداشت با عنوان «رسانه ضد ملي صدا و سيماي تشويش اذهان عمومي» بود. كساني كه با نوشته‌هاي من آشنا بودند، شك كردند كه اين نوشته بنده باشد، لذا صحت آن را استعلام كردند. اگرچه انتساب آن را بلافاصله در «كانال آينده» خودم تكذيب كردم ولي طي چند روز متوجه شدم كه بازنشر آن بسيار بيشتر از يادداشت‌هاي خودم است، زيرا لحن آن به نسبت تند، گزنده و مستقيم و هيجاني بود، در حالي كه نوشته‌هاي من خالي از اين ويژگي‌هاست و به‌ظاهر نوشته‌هاي بنده براي فضاي هيجاني اينترنتي جذابيت مشابه آن نوشته غيرواقعي را ندارد. البته تا آنجا كه مي‌دانم آن نوشته امضاي مشخصي داشته و يك نفر ديگري غير از نويسنده اصلي جعل امضا را انجام داده است. ولي اينجا قصد متهم كردن كسي نيست، بلكه اصل ماجرا و رخ دادن آن مهم است. به ويژه بي‌تفاوتي برخي خوانندگان و حتي يكي از دوستان در پاسخ به تكذيبيه بنده نوشته بود متن بدي كه نبوده! گويي اگر بر فرض كه متن خوبي را به نام ديگري منتشر كرديم اشكالي ندارد.
به نظر مي‌رسد كه در به كارگيري فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي بايد بيش از پيش دقت كنيم. احتمالا در آينده به موارد ديگري از موضوع خواهم پرداخت.

علي(ع) بزرگ‌ترين منادي عدالت در تاريخ
 در تاريخ زندگي بشري تا دوباره معنويت و پارسايي را به زندگي پيوند زند و جان عشق‌آميز خويش را با جان عالم ملكوت در آميزد.
معراج حضرت ختمي مرتبت در ماه پربركت رجب رخ نمود. در اين سفر رمزي و نمادين حركتي آغاز شد كه مسجدالحرام را به مسجد الاقصي پيوند زد و دامنه رسالت حضرتش را از دنياي عرب آن روزگاران به آن سوي مرزها برد و پيام آسماني حضرتش را به گوش همگان رساند. از اين رو ماه رجب را مي‌توان ماه فراگير شدن نهضت رسول(ص) دانست و به نوعي در شكستن حصارهايي دانست كه در طول تاريخ آدمي را در زندان‌هاي جغرافيا و رنگ و نژاد و خون و ساير عصبيت‌ها نگه داشته‌اند و در سيزدهم همين ماه بود كه مولاي مومنان حضرت اميرالمومنين علي(ع) پاي به عرصه حيات نهاد. وجود مقدسي كه اسلام در پرتو مجاهدت‌هاي آن حضرت شكل گرفت و شيعه درس صبر و پايداري و كوشش براي استقرار عدالت را از محضر مباركش آموخت. صداي عدالت انساني و فروغ جاويدي كه طي عصرها و نسل‌ها همواره الهام بخش و راهنماي مومنان در تشخيص حق و باطل و معنا دادن به زندگي بوده است. بي‌گمان، علي(ع) پس از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) كامل‌ترين و بزرگ‌ترين شخصيت عالم هستي است. او مظهر كاملي از اسماي حسني است كه بزرگ‌ترين فضايل جهان خلقت را در وجود خود دارد. دانش او تمام بطن‌هاي غيب و شهود را پيمود، تقواي او درهاي تمام گناهان و خطاها را بر وجود مقدسش بست و اقتدارش پشت تمام صاحبان قدرت را به خاك ماليد. عدالت علي(ع) جلوه‌اي از عدل الهي بود و رافت و مهرباني‌اش تجلي عشق خداوندي. به راستي كه هيچ قلمي توان بازگويي حتي بخش كوچكي از كمال بي‌انتهاي او را ندارد. وجود او همچون شمع فروزاني محفل انسانيت را تا پايان تاريخ روشن نگاه خواهد داشت. اما آيا شأن و منزلت علي(ع) اين است كه در روز پر سعادت ولادتش تنها به بازگويي فضايلش بپردازيم؟ يا هر بار بايد به درس‌هاي جاودان زندگي او نيز بينديشيم و زندگي خويش را بر اساس آن سرمشق‌هاي الهي اصلاح كنيم؟ علي(ع) بزرگ‌ترين منادي عدالت در تاريخ است. او عدالت را در تمام عرصه‌هاي زندگي سياسي، اجتماعي و اقتصادي، مهم‌ترين ملاك سنجش حاكمان مي‌ديد و به هيچ قيمتي آن را قرباني نمي‌ساخت. در دستگاه عدالت علي(ع) مردم بزرگ‌ترين شأن و منزلت را داشتند و عوامل حكومت بايد همه‌چيز خود را براي خدمت به مردم مسلمان در كف اخلاص مي‌نهادند. در دستگاه عدالت علي(ع) همگان فرصت‌هايي مساوي براي رشد داشتند و تنها ملاك ترقي و پيشرفت افراد علم و توانايي و تقوا و عدالت بود. بهره همگان از بيت‌المال مسلمانان برابر بود و هيچ‌كس از هيچ خانواده‌اي حق بهره‌برداري سوو از ذخاير مالي مسلمانان را نداشتند. در اين سازمان عادل حتي غيرمسلمانان نيز حقوقي در سطح عالي داشتند و كشيده شدن خلخال از پاي زني اهل كتاب هم پشت امام امت اسلامي را مي‌لرزاند. علي(ع) همه كس و همه‌چيز را در برابر قانون الهي برابر مي‌دانست و به هيچ‌كس اجازه ايستادن در مقابل دستورها و احكام خداوندي را نمي‌داد. حكومت كوتاه علي(ع) نمودار عالي حكومت اسلامي است، حكومتي كه بهترين و مقبول‌ترين انسان‌هاي زمان به لحاظ علم و عدالت و تقوا در آن به قدرت مي‌رسند و از قدرت تنها و تنها براي اصلاح امور جامعه استفاده مي‌كنند. در چنين شرايطي است كه اسلام با همه شوون و تماميت خود امكان تحقق مي‌يابد. بي‌گمان، اسلام تماميتي است كه نمي‌توان بخشي از آن را به فراموشي سپرد. اين تماميت در حكومت عدل علي(ع) تجلي كاملي يافت و به الگويي ماندگار براي تمام مسلمانان و آزادگان جهان بدل شد. در سالروز ولادت پر سعادت قطب عالم امكان، لازم است نگاهي دوباره به آنچه علي(ع) در تابلوي زيباي دستورها و رهنمودهاي خويش ترسيم كرد بيفكنيم و خويشتن را يك بار ديگر با آن محك خداوندي بسنجيم.
نامگذاري روز تولد مولاي متقيان به عنوان «روز پدران و مردان» اقدامي سنجيده و مبارك است، كه اين مناسبت باشكوه را به همه پدران تبريك مي گوييم و گرامي مي داريم ياد پدراني را كه در كنار فرزندان‌شان نيستند. روح پدران درگذشته از جمله پدر بزرگوارم كه مهرورزي بر خاندان عصمت و اميرالمومنين را از وي آموخته‌ام غريق رحمت و نور باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون