حفظ سلامت و صداقت
سرگه بارسقيان
كسي كه مفتخر به دريافت اين جايزه ميشود كارش خيلي سختتر ميشود. بعد از اين جايزه بايد سعي كند كه يك نما، رنگ و بويي از دكتر سمسار بگيرد. روز اول كه به من گفتند قرار است اين جايزه را دريافت كنم، ترسيدم. وقتي جوايز سالهاي پيش را ميديدم، متوجه شدم هر كدم از دوستان در حوزه خودشان سرآمد بودند. ما در گذشته هم چهرههاي فرهيخته بسياري در حوزههاي مختلف داشتيم و آنها بودند كه ما امروز به اين نقطه رسيديم. ايستادگي سمسارها، باستانيها، هاتفيها، شمسالواعظينها بوده كه امروز توانستهايم امروز اينجا بايستيم و روي شانههاي آنها، ما را در اين حد ببينيد. يكي از صحبتهايي كه در مورد آقاي دكتر سمسار ميشود اين است كه ايشان با پول دولتي يك روزنامه ملتي ساخت و اين كار بسيار بزرگ است. اين است كه امروز ياد ايشان را زنده نگه ميدارند چون اين سلامت و صداقت بود كه ايشان را نگه داشت. اين مدل و الگويي است كه آيا ميتوانيم مثل ايشان باشيم و اين راه را برويم و وقتي به ما امكانات دولتي را بدهند آيا ميتوانيم روزنامهاي ملتي بسازيم؟ امروز روزنامههايي هستند كه با پول بيتالمال اداره ميشوند ولي دارند عليه ملت مطلب ميدهند. خوشبختانه در اينجا روزنامه اطلاعات يك استثنا است و آن هم بهواسطه آقاي دعايي كه اين روزنامه را نگه داشتهاند و در صفحات اولش هميشه بزرگان فرهنگ و ادب اين كشور حضور دارند و اين يك بزرگي و مردانگي و سلامت را ميخواهد. اميدوارم ما هم تا آخر عمر بتوانيم سلامت خودمان را حفظ كنيم و از امروز سعي ميكنم. اميدوارم سال آينده كه براي جايزه بعدي اينجا ميآيم بتوانم پيش وجدان خودم راضي باشم كه تا حدي به آن كار نزديك شدهام.