پرويز كلانتري پس از تحمل يك سالو نيم بيماري درگذشت
سر اين مرگ را بگير و بيا!
علي مطلبزاده
سرانجام اتفاقي كه نبايد افتاد و پرويز كلانتري بعد از پس از تحمل يك سالونيم بيماري و بستري بعد از سكته مغزياش در آذرماه سال 93، شامگاه جمعه ۳۱ ارديبهشتماه درگذشت؛ خبري كه به رسم يكسالونيم گذشته باز هم از سوي خانواده اين هنرمند منتشر و البته تاييد شد. فرح يوسفي، همسر پرويز كلانتري نخستين كسي بود كه اين خبر را تاييد كرد؛ «ديشب (جمعهشب) ساعت ۱۱ همسرم مانند فرشتهها پرواز كرد. او در يك سال اخير سختيهاي زيادي كشيده بود ولي دو ماه اخير برايش سختتر بود.»
پرويز كلانتري ۱۸ آذر ۹۳ پس از بازديد از نمايشگاه نقاشى در فرهنگسراى ارسباران دچار سكته مغزي و به بيمارستان منتقل و در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شد. 10 روز پس از اين اتفاق، چند لخته خون در قلب كلانتري گرفتگي ايجاد كرد و روند درمان و بستري شدنش در بيمارستان طولانيتر شد. پس از به ثبات رسيدن وضعيت كلانتري، با نظر پزشكان معالج، او را به خانه منتقل كردند. در اين مدت هر روز وضعيت او بدتر شد تا اينكه در آخرين ساعات روز ۳۱ ارديبهشتماه در خانهاش درگذشت.
در اين مدت تنها خانواده اين هنرمند و دوستان نزديكش از حال او خبر داشتند و هربار هم خبري از وخامت اوضاع اين هنرمند ميدادند. آخرين خبرها نگرانكنندهتر بودند؛ «اين اواخر ايشان نميتوانست از دهان غذا بخورد و ما با قطرهچكان به او غذا ميداديم و حتي اين هم برايش دشوار بود.»
پس از اعلام اين خبر بود كه واكنشها به درگذشت پرويز كلانتري شروع شد؛ واكنشهايي كه مطابق انتظار با پيامهاي تسليت شروع و در همه آنها از نقش پرويز كلانتري در هنر ايران و نقاشيهايش صحبت شد. نخستين پيامها از سوي علي مرادخاني، معاون هنري وزارت ارشاد و مجيد ملانوروزي، مديركل هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد بود و هر كدام در پيامهايي جداگانه درگذشت اين هنرمند را تسليت گفتند. كمي بعدتر سيدعباس عظيمي، مديرعامل موسسه هنرمندان پيشكسوت، محيد رجبي معمار، مديرعامل خانه هنرمندان ايران، بهمن نامور مطلق، معاون هنرهاي سنتي و صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي و امير عبدالحسيني، معاون هنري سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران هم به گروه مسوولاني پيوستند كه درگذشت كلانتري را تسليت ميگفتند. بعدتر نوبت به هنرمندان رسيد و تعدادي از آنها در گفتوگو با خبرگزاريهاي مختلف درباره اين هنرمند و تاثيرش بر هنر ايران گفتند.
حسين محجوبي يكي از اين هنرمندان بود. او كه قبلتر و همزمان با روزهاي بستري شدن پرويز كلانتري بزرگداشتي را براي او برگزار كرده و از هنرمندان خواسته بود براي بهبودش دعا كنند، در مورد كلانتري و درگذشت او گفت: «فقدان او بدون شك در جامعه هنري احساس ميشود. همانطور كه در اين مدت كه بيمار بود احساس ميشد. او يك نقاش و يك نويسنده خوب بود. كارهاي او در دورهاي كه فضاهاي روستايي را كار ميكرد شاخصترين بود. آنقدر در اين باره تحقيق كرده بود كه بداند چه ميكشد، اما ساده كردن هر چيز هنر پرويز بود. من فقدان او را به جامعه هنري تسليت ميگويم.»
آيدين آغداشلو، هنرمند ديگري بود كه درباره درگذشت كلانتري حرف زد. او گفت كه كلانتري يك نقاش قصهگو بود. او در نقاشيهايش از عناصر ساده زندگي روستايي و آدمهاي ساده استفاده ميكرد و اين موضوع از قلب رئوف او برميآمد. او به نسلي از هنرمندان تعلق داشت كه همه با هم همكاري، همدلي و همراهي داشتند. او در طول عمر پربارش توانست هم به شيوه شخصي خودش دست پيدا كند و هم با نيرويي مافوق تصور، تعداد زيادي اثر خلق كند. اين پركاري و پرباري نصيب هر نقاشي نميشود.
در اين ميان بهزاد شيشهگران از دوستان پرويز كلانتري واكنشي متفاوت به خبر فوت او داشت. شيشهگران پس از اعلام خبر درگذشت پرويز كلانتري و همچنين زمان و مكان تشييع پيكر او، پوستري را براي اين هنرمند طراحي كرد. بهزاد شيشهگران در پوستر خود از المانهايي مانند خانههاي كويري نقاشيهاي كلانتري استفاده كرده و در بخشي از آن اطلاعات مربوط به زمان و مكان برگزاري مراسم تشييع پيكر اين هنرمند را گنجانده است؛ «پيكر كلانتري ساعت 9 صبح روز دوشنبه، سوم خردادماه از مقابل خانه هنرمندان ايران تشييع ميشود و سپس در قطعه هنرمندان بهشتزهرا (س) به خاك سپرده خواهد شد.»
پرويز كلانتري اگر چه بيشتر به عنوان نقاش شناخته ميشد، اما پيش از آن يك تصويرگر كتاب كودكان بود. او گاهي مينوشت و اين نوشتن برايش جدي بودو بارها در گفتههايش به اين اشاره كرده بود كه چيزهايي را مينويسد كه نتوانسته يا فرصت نداشته نقاشيشان كند. اما اينها پايان فعاليتهاي كلانتري نيست. او در كارنامه كارياش هم جلد كتاب طراحي كرده و هم كاريكاتور كشيده و حتي كارهاي تبليغاتي كرده است. يكي از آخرين و مهمترين نمايشگاههاي انفرادي او در سال ۹۲ در گالري بوم برگزار شد، هرچند در طول يكوسال نيم گذشته آثار متعددي از او در نمايشگاههاي گروهي به نمايش درآمد. كلانتري در حاشيه همان نمايشگاه آخرش گفته بود: «من هميشه سعي كردم نقاشي نوگرا باشم و مخاطب آثارم را بيشتر جوانان روشنفكر بين ۲۰ تا ۳۰ سال ميدانم و سعي ميكنم آثارم را با آنها كوك كنم و واكنش آنها راجع به آثارم برايم بسيار اهميت دارد زيرا آنها هستند كه با سليقههايشان آينده را رقم ميزنند، بنابراين با سن بالايي كه دارم سعي ميكنم همسو با جوانان حركت كنم.»