افشاي دومين قتل در پرونده قاتل مدير شركت
قتل مادر و پسر در يك سال
اعتماد| مردي كه مدير شركت خود را به دليل مخالفت او با پيشنهاد ازدواجش كشته است، در ادامه بازجوييها به قتل پسر او نيز اعتراف كرد. متهم مردي 37ساله و متاهل است كه 28 ارديبهشت امسال، پس از دستگيري از سوي پليس و اعتراف به قتل مدير شركتش (زن 49ساله)، به دليل ناپديد شدن ناگهاني پسر مقتوله نيز مورد بازجويي قرار گرفت و سرانجام به كشتن او با انگيزه «ناموسي» نيز اعتراف كرد.
دست داشتن بهروز (متهم) به قتل ميلاد 20 ساله (پسر مديرشركت) زماني فاش شد كه پليس در تحقيقات خود از خانواده مقتوله متوجه شد كه ميلاد يك سال پيش، به دليل ضرب و شتم يكي از كارگران شركت، به خانه متهم در بوكان متواري شده اما در اين مدت هيچ تماسي با خانوادهاش نگرفته است. پدر ميلاد به كارآگاهان گفته بود: «ما يك سال است هيچ خبري از ميلاد نداريم و در اين مدت متهم به ما گفته است كه او را به شكل غيرقانوني به عراق فرستاده. ميلاد در زمان فرار 350 ميليون تومان پول با خود برده بود.»
با كسب اين سرنخ، متهم بار ديگر به پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد و مورد بازجويي قرار گرفت. او به صراحت به قتل ميلاد اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «8 سال پيش از طريق آگهي روزنامه با شركت مريم (مقتوله) و پسرش ميلاد (مقتول) آشنا شدم و به عنوان نيروي خدماتي كارم را در آنجا شروع كردم. اواخر سال 93 متوجه اعتياد شديد ميلاد به روانگردان شيشه شدم و همزمان فهميدم كه او قصد دارد با زني كه 10 سال از خودش بزرگتر است ازدواج كند. مادرش (مقتوله) با اين تصميم بهشدت مخالفت بود. براي همين از من كمك خواست كه همين موضوع سرآغاز آشنايي ما شد. من به مريم كمك كردم تا ميلاد را در كمپ ترك اعتياد بخواباند. او دو هفته آنجا بستري شد و وقتي دوباره به شركت آمد توانست در مدت كوتاهي، سرمايه خوبي به دست بياورد. او يك خودروي وانت خريد و آن را در اختيار من گذاشت تا در زمينه خريد و فروش ضايعات آهن كار كنم. پس از مدتي هم به پيشنهاد خودش، به غرب كشور سفر كردم تا كالا بياورم و آنها را در تهران بفروشم. سودش را هم بين هم تقسيم ميكرديم. تا اينكه يك روز وقتي داشتم كالاهاي قاچاق را به تهران ميآوردم، در پليس راه بيجار (كردستان) لو رفتم و ماموران ماشين را توقيف كردند. آن زمان دوباره ميلاد در كمپ بستري شده بود و به همين دليل موضوع را با مادرش در ميان گذاشتم. او هم جريمه خودرو را داد. از آن زمان به بعد، بدون اينكه ميلاد بفهمد، همه حساب و كتابها را با مادرش انجام ميدادم.»
متهم در ادامه بازجوييها به علت درگيرياش با ميلاد اشاره كرد و افزود: «بهمن 94، ميلاد در شركت با چند نفر از نيروهاي خدماتي بهشدت درگير شد و گونه يكيشان را شكست. آنها شكايت كردند و دستور جلب ميلاد را گرفتند. او هم براي اينكه از دست پليس فرار كند، به محل زندگي من و خانوادهام در بوكان آمد و مدتي در آنجا ماند. او ميخواست به شكل غيرقانوني از مرز خارج شود و داشت كارهاي مربوط به آن را انجام ميداد اما يك شب حركتي با دختر نوجوانم انجام داد كه خونم را به جوش آورد.»
بهروز انگيزه قتل ميلاد را «ناموسي» دانست و ادامه داد: «يك شب قبل از حادثه (16 اسفند 94) ميلاد در حياط خانهام نشسته بود و سيگار ميكشيد. من هم در راهپله مشرف به حياط در حال صحبت با گوشي بودم. در همين لحظه دختر 15 سالهام با سطل زباله بيرون از خانه رفت اما وقتي برگشت، ميلاد با او حركت غيراخلاقي انجام داد. خون جلوي جشمانم را گرفته بود. ميخواستم كاري انجام دهم اما چون ميلاد از نظر بدني خيلي از من قويتر بود، به ناچار سكوت كردم. اما فرداي آن روز او را به بهانه شكار به خارج از خانه بردم.»
او به لحظه قتل ميلاد رسيد و گفت: «روز حادثه (17 اسفند 94) به بهانه شكار ميلاد را به دشتهاي اطراف سقز بردم. آنجا از ماشين پياده شديم و پس از مدتي به محلي خلوت رسيديم. از او پرسيدم «اگر كسي به اعضاي خانوادهات نظر سوء داشته باشد، چه كار ميكني؟» جواب داد «او را خواهم كشت» وقتي اين حرف را شنيدم، گلولهاي با اسلحه شكاري به سمتش شليك كردم. ميخواستم دستش را از كار بيندازم اما چون گلولهها از نوع ساچمهاي بود، تعدادي از آنها از فاصله نزديك به صورتش خورد و او را بهشدت مجروح كرد. او روي زمين افتاده بود و خونريزي داشت، من هم كه خيلي ترسيده بودم، سريع خودم را به ماشين رساندم و از آنجا فرار كردم. چند كيلومتر دورتر هم تفنگ را در روخانه انداختم و به تهران برگشتم. آنجا به خانواده ميلاد گفتم كه او را به شكل غيرقانوني به عراق فرستادهام.» با ثبت اعتراف متهم، كارآگاهان به محل ارتكاب قتل در دشتهاي اطراف سقز اعزام و موفق شدند جسد ميلاد را كه بر اثر اصابت گلوله به سر به قتل رسيده بود، كشف كنند. اعتراف متهم به قتل ميلاد در حالي است كه او پيش از اين در 28 ارديبهشت امسال به قتل مادر او به دليل مخالفت با پيشنهاد ازدوجش نيز اعتراف كرده است.
با اين حال قاضي سعيد احمد بيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي جنايي تهران كه رسيدگي به پرونده را بر عهده دارد، در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده است كه انگيزه متهم از قتل مريم (مقتوله) ميتواند به ناپديد شدن ناگهاني ميلاد نيز مربوط باشد چرا كه مقتوله ميدانست پسرش آخرين بار همراه متهم بوده و تصميم داشت به همين دليل از او شكايت كند.
بهروز پيش از اين در بازجوييها درباره قتل مريم گفته است: «پس از مدتي كه در شركت مريم (مقتوله) كار كردم به او پيشنهاد ازدواج دادم اما او از همان ابتدا مخالفت كرد تا اينكه شب قتل (27 اسفند 94) با اطلاع از اين موضوع كه او بعضي وقتها در شركت ميماند، پيشش رفتم و بار ديگر درخواست ازدواجم را تكرار كردم. او اما اينبار بهشدت با من برخورد كرد به شكلي كه در برابرش تحقير شدم. با هم درگير شديم، من با چاقويي كه از آشپزخانه برداشته بودم چند ضربه به پهلويش زدم. براي اينكه مانع فريادهايش شوم، پارچهاي را هم دور دهانش انداختم. پس از آن از شركت بيرون آمدم و با ماشين شخصيام از محل فرار كردم. براي مدتي با هويت جعلي در شركتي خدماتي در سعادتآباد مشغول كار شدم اما ماموران سراغم آمدند و دستگيرم كردند.»
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با بيان جزييات پرونده از ادامه بازجوييها از متهم خبر داد.