• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3535 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۵ خرداد

مادر مقتول، قاتل را به زندگي بازگرداند

بخشش قاتل فرزند با شرط «ترك اعتياد»

 

 زني كه پسرش به دست مردي معتاد به شيشه به قتل رسيد تنها با شرط «ترك اعتياد» از قصاص او گذشت كرد. متهم كه پسري 27 ساله است نيز چندي پيش با ترك روانگردان شيشه، به اعتياد 10ساله خود پايان داد و شرط مادر مقتول را به جا آورد. او اكنون از زندان آزاد شده و با دختر مورد علاقه‌اش نيز ازدواج كرده است؛ گذشت مادر مقتول، او را به زندگي بازگرداند. رسيدگي به اين پرونده از يازدهم شهريور پارسال با اعلام يك فقره درگيري منجر به قتل در خانه‌اي مسكوني در ميدان پونك تهران به كلانتري 140 باغ فيض آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد سه برادر از كاركنان يكي از كمپ‌هاي ترك اعتياد با تماس پدر جواني معتاد به شيشه (متهم) براي انتقال او به كمپ وارد ساختمان شدند اما پسر معتاد با ديدن آنها با چاقوي آشپزخانه به سمت دو نفرشان يورش برد و يكي از آنها به نام امير (مقتول 29 ساله) را با ضربه چاقو به گردن به قتل رساند و متواري شد. با به دست آمدن اين مدارك، ماموران پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل دادند و براي رسيدگي به پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ فرستادند.  با آغاز تحقيقات، يكي از برادران مقتول درباره روز حادثه به كارآگاهان گفت: «روز حادثه پدر متهم به كمپ زنگ زد و آدرس خانه‌اش را داد. وقتي به آنجا رسيديم مرد مسن سر كوچه ايستاده بود. همراه او وارد آپارتمانش شديم و دنبال پسرش گشتيم. او با چاقويي در دست در آشپزخانه مخفي شده بود. وقتي به سمتش رفتيم ناگهان به سمت دو برادرم حمله كرد و هر دوي آنها را با چاقو زد. يكي از برادرانم (امير) همانجا روي زمين افتاد و از شدت خونريزي جان خود را از دست داد. برادر ديگرم هم از ناحيه كتف زخمي شد. قاتل هم پس از كشيدن چاقو به سرعت فرار كرد.»
با ثبت اظهارات برادر مقتول، كارآگاهان براي دستگيري متهم به تكاپو افتادند. آنها از خانواده او خواستند تا با برقراري تماس، از پسرشان بخواهند خود را به پليس معرفي كند. سرانجام پس از چهار روز و در حالي كه كارآگاهان در حال شناسايي مخفيگاه متهم بودند، او خود را به كلانتري معرفي كرد. سعيد (متهم) در بازجويي‌ها وقوع قتل را از روي توهم مصرف شيشه دانست و گفت: «من 10 سال است به شيشه اعتياد دارم. سر همين موضوع با پدرم اختلاف شديدي پيدا كرده بودم. به خاطر همين مسائل دو شب به خانه نرفتم و با ماشين در خيابان پرسه زدم. روز حادثه، خيلي خسته شده بودم براي همين، به خانه برگشتم تا استراحت كنم. خوابيده بودم كه صداي باز شدن در را شنيدم. ترسيدم. سريع به آشپزخانه رفتم و پشت كابينت مخفي شدم. بدنم مي‌لرزيد. ناگهان دستم به چاقويي روي كابينت خورد. آن را برداشتم. در همين لحظه سه نفر وارد آشپزخانه شدند. فرياد زدم جلو نياييد اما يكي از آنها – مقتول – به سمتم آمد. مي‌خواستم فرار كنم براي همين با چاقو ضربه‌اي به او زدم. رفتارم دست خودم نبود و تحت تاثير شيشه بودم. بعد از زدن چاقو در حالي كه فرياد مي‌زدم «خدايا كشتمش»، به سرعت از خانه خارج شدم. چاقو را روي زمين انداختم و به آژانس انتهاي كوچه رفتم و ماشين گرفتم. نمي‌دانستم بايد كجا بروم. فقط گريه مي‌كردم. از راننده خواستم من را به اسلامشهر ببرد. آنجا به خانه يكي از دوستانم رفتم اما حتي يك شب هم نتوانستم بخوابم. چند روز بعد هم خودم را به آگاهي معرفي كردم. من نمي‌خواستم مقتول و برادرش را با چاقو بزنم، فقط ترسيده بودم و مي‌خواستم خودم را نجات بدهم.»
با ثبت اعترافات متهم، كيفرخواست پرونده صادر شد و براي صدور حكم در اختيار شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسين اصغرزاده قرار گرفت. اما وقتي در آغاز جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، مادر مقتول پشت جايگاه ايستاد تا تقاضاي خود را مطرح كند، اتفاق عجيبي رخ داد. مادر شرطي براي گذشت از متهم داشت؛ «بايد اعتيادت را كنار بگذاري». او گفت: «امير (مقتول) خودش مواد مصرف مي‌كرد اما پس از مدتي آن را كنار گذاشت و با برادرانش در كمپ ترك اعتياد مشغول به كار شد. او با ترك مواد به زندگي عادي برگشت. حالا امير به دست متهمي كه خودش هم معتاد است به قتل رسيده. من براي گذشت تنها يك شرط دارم، اگر متهم اعتيادش را كنار بگذارد، من هم از قصاص مي‌گذرم.»
حرف‌هاي غيرمنتظره مادر مقتول كه فضاي دادگاه را تحت تاثير خود قرار داده بود با واكنش متهم روبه‌رو شد. سعيد گفت: «من سال‌هاست به شيشه اعتياد دارم و روز حادثه اصلا متوجه نبودم چه كار مي‌كنم. تحت تاثير مصرف شيشه دچار توهم شده بودم. وقتي امير (مقتول) همراه دو برادرش به خانه ما آمدند، آنقدر ترسيدم كه به آشپزخانه رفتم و مخفي شدم. در توهم شيشه، چاقويي كه آنجا بود را برداشتم و به سمت امير و يكي از برادرانش رفتم. با آن ضربه‌اي به گردن امير زدم و فرار كردم. وقتي به آژانس سر كوچه رفتم و ماشين گرفتم، مدام گريه مي‌كردم. اصلا قصد كشتن نداشتم و در توهم شيشه بودم. من از مادر امير مي‌خواهم مرا ببخشد و قول مي‌دهم شرطي كه گذاشته را انجام دهم.»
با ثبت دفاعيات متهم و با توجه به شرط مادر مقتول براي بخشش (ترك اعتياد)، دستور انتقال متهم به كمپ صادر شد. او پس از چند ماه بستري شدن، روانگردان شيشه را كنار گذاشت و موفق به جلب رضايت ولي دم شد. او به اين ترتيب توانست با قيد وثيقه از زندان آزاد شود و چندي پيش نيز با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج كند.
با اين همه و از آنجا كه براساس قانون، مجازات قتل، از دو جنبه خصوصي و عمومي مورد رسيدگي قرار مي‌گيرد، متهم و ولي دم يك بار ديگر نيز به شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران احضار شدند تا شاهد برگزاري دادگاه از جنبه عمومي جرم نيز باشند.
در اين جلسه كه صبح ديروز برگزار شد، مادر مقتول بار ديگر درباره تصميمش مبني بر گذاشتن شرط ترك اعتياد براي متهم صحبت كرد تا نوبت به متهم برسد. او كه با لباس شخصي به جلسه آمده بود، با تشكر مجدد از مادر مقتول گفت: «مادر امير با شرطي كه براي من گذاشت باعث شد تا روانگردان شيشه را كنار بگذارم و به زندگي برگردم. من نيمه شعبان امسال با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج كردم و مي‌خواهم زندگي جديدي را شروع كنم. از قضات مي‌خواهم در حكم من از جنبه عمومي جرم نيز تخفيف قايل شوند.»
در پايان جلسه، قضات شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران وارد شور شدند و متهم را به يك‌سال حبس تعزيري و دو سال كار در خانه سالمندان به نحوي كه هفته‌اي سه مرد مسن را استحمام كند، محكوم كردند. اگر مادر مقتول رضايت نمي‌داد؛ حكم ديگري در انتظار متهم بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون