رونمايي از كتاب «زير پوست شهر» درباره فيلمسازي كه يك مددكار اجتماعي است
رخشان بنياعتماد: «هنر براي هنر» براي ما خيلي زود است
الهام نداف
خسرو دهقان، رخشان بنياعتماد، گلاب آدينه، رضاميركريمي، محمد تهامينژاد و همايون امامي، مهتاب كرامتي، غزل شاكري، جهانگير كوثري، محسن عبدالوهاب، مجتبي ميرطهماسب، فرشته طائرپور و صادق زيباكلام شنبه هشتم خرداد ماه در سالن سيفالله داد خانه سينما گردهم جمع شدند تا از كتاب «زير پوست شهر» (درباره سينماي رخشان بنياعتماد) نوشته سعيد عقيقي رونمايي كنند. به گفته عقيقي اين كتاب بخشي از يك تحقيق گسترده درباره تاريخ اجتماعي سينماي ايران است. او در اين باره گفت: «پنج، شش سال پيش كاري را شروع كردم براي تحقيق درباره واقعگرايي در سينماي ايران و در اين زمينه سه رويكرد داشتم كه يكي را در اين كتاب ميبينيد. سعي كردم راهي پيدا كنم براي نشان دادن برخورد فيلمساز با واقعيت. »
زيباكلام: سياهنمايي؛ باقياتالصالحات سينماي ايران
در ادامه اين مراسم، صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران با تقسيمبندي سينماي ايران به سه گروه، عنوان كرد: «گروه اول سينماي حكومتي و هنر حكومتي است كه سمبلش آقاي حاتميكيا، دهنمكي و مرحوم سلحشورند. گروه دوم، گروه گيشه است كه فروش برايش مهم است. اما اقليت سومي هم هست كه من اسمشان را سينماي «هنر براي هنر» گذاشتهام و سينماي رخشان بنياعتماد را هم در گروه سوم قرار ميدهم.» زيباكلام ادامه داد: «گروه سومي هم هست كه شاهد موفقيتشان هم هستيم و من با الهام از واكنشهايي كه گروههاي راستگرا به فيلمهاي اين گروه نشان دادهاند- و ميگويند اينها سياهنمايي است- اسمشان را گذاشتهام ژانر «سياهنمايي!» زيباكلام با بيان اينكه سينماي گيشه وضع مشخصي در سينما دارد، توضيح داد: «اگر فرض كنيم گيشه ملاك موفقيت است، پس چرا براي عدهاي آن را مثبت ارزيابي ميكنيم و براي عدهاي نه؟» اين استاد دانشگاه در خصوص محتواي كتاب سعيد عقيقي هم گفت: «من معلم سختگيري نيستم اما به اين كتاب راحت نمره نميدهم. با اين كتاب مشكل داشتم و آن را ثقيل يافتم و خيلي جاها نميفهميدم نويسنده چه ميخواهد بگويد. گرچه آدم باهوشي نيستم اما مخاطبان اين كتاب هم اينشتين نيستند و كسي مثل زيباكلام هم بينشان هست، پس بايد برايشان قابل فهم باشد.» او با يادآوري بخشهايي از كتاب «زيرپوست شهر»، خاطرنشان كرد: «فصل اول كتاب «واقعيت به عنوان سند» را بررسي ميكند. هرچند ميتوان گفت «سند به عنوان واقعيت»! مشكل من با كتاب تعريف نويسنده از واقعيت است. بايد ديد واقعيت از ديد چه كسي نگريسته ميشود. نويسنده در كتاب طوري درباره واقعيت حرف ميزند كه انگار واقعيت آن چيزي است كه راوي روايت كرده است. پايان كتاب يك نتيجهگيري يك و نيم صفحهاي دارد كه انتظار داشتم اين بخش كمي مفصلتر باشد. اما اگر به هيچ دليلي نخواهيد اين كتاب را بخريد به يك دليل بايد اين كار را كنيد و آن مصاحبه عقيقي با رخشان بنياعتماد است كه گفتوگوي معركهاي است و بر خلاف بقيه كتاب نثر شيرين و سادهاي دارد.» در اين ميان سعيد عقيقي به زيبا كلام يادآور شد كه اينجا براي رونمايي از كتاب جمع شديم نه نقد آن، زيبا كلام نيز در پايان گفت: «هر كسي به سينماي ايران و ژانر جديد «سياه نمايي» علاقه دارد حتما بايد اين كتاب را داشته باشد. آنچه از سينماي ايران به عنوان باقياتالصالحات باقي خواهد ماند، سينماي حكومتي نيست و همين ژانر «سياهنمايي» است كه خانم بنياعتماد علمدار آن است.»
ميركريمي: دوباره بنياعتماد را شناختم
در ادامه اين مراسم خسرو دهقان، منتقد سينما با اشاره به صحبتهاي صادق زيباكلام درباره پيچيدگي متن كتاب صحبت كرد.سيدرضا ميركريمي، مديرعامل خانه سينما نيز در بخشي از اين رونمايي با حضور روي سن، گفت: «در اين كتاب سعيد عقيقي گفتوگوي بسيار شيريني با بنياعتماد انجام داده است. هرچند عقيقي و بنياعتماد سعي ميكنند احساسات خود را كنترل كنند اما من در اين گفتوگو با دختر جواني آشنا شدم كه با درد همسايههاي خود آشناست و ميبينيم كه اين احساس از جنس متقلبانه نيست. من دوباره رخشان بنياعتماد را شناختم و فهميدم چرا دوستش دارم.»
بنياعتماد: سينما را براي چيزهاي ديگر نياز داريم
در پايان اين مراسم هم رخشان بنياعتماد روي سن حاضر شد و خطاب به محمد بهشتي گفت: «نسل من سينما را در دوران تفكر شما و كساني شبيه شما شناخت و اينكه درجايي گفتهام سينما را ديگر به جا نميآورم به همين خاطر است. ما سينما را با يك تعريف ياد گرفتهايم و آن اينكه سينماي داستاني و مستند تفاوتي با هم ندارند. گرچه الان بايد بابت اين نگاه متهم شويم و جواب پس بدهيم اما من از اين رويكردم پشيمان نيستم. براي دور كردن ما از مسائل اجتماعي، بهترين روش متهم به سياسي شدن است. در جواب اين افراد كه بدون تفكر اين اتهامات را وارد ميكنند، ميگويم اگر كار من تاثيري فراتر از يك فيلم دارد، بله اين سينماگر بودن و حرفهاي بودن نيست پس من سينماگر نيستم.»او با اشاره به گفتوگويي كه با عقيقي انجام داده و در اين كتاب آمده است، گفت: «اين تنها يك گفتوگو نبود بلكه شخمزدن و بازنگري در چگونگي كار كردن خودم بود و چيزهاي آموزنده زيادي داشت. گفتوگو با كسي بود كه لايههاي مختلف فيلمهايم را ديده و شناخته بود و اگر مصاحبه خوبي بوده به دليل شناخت سعيد عقيقي نسبت به كارهايم بوده است. سعيد عقيقي در اين مصاحبه كاري كرد كه من راحت شدم و ميتوانم بگويم اين مصاحبه حرف آخرم بود.» بنياعتماد در پايان با واكنش به صحبتهاي صادق زيباكلام كه بنياعتماد را جزو گروه سينماگران «هنر براي هنر» دستهبندي كرده بود هم گفت: «هنر براي هنر براي ما خيلي زود است، ما سينما را براي چيزهايي به علاوه هنر لازم داريم نه فقط براي هنر.»