• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3552 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۶ خرداد

به بهانه پرواز شاعرانه مهمان ويژه سال 83 سازمان آب و برق خوزستان؛

سروده منتشر نشده از استاد حميد سبزواري در وصف صنعت سد سازي

مرحوم استاد حميد سبزواري، پدر شعر انقلاب اسلامي، به عنوان مهمان ويژه سازمان آب و برق خوزستان در سال 83، از سدها، نيروگاه‌ها و سازه‌هاي آبي، تاريخي بازديد كرد و قطعه‌اي در وصف صنعت سد سازي سرود كه تاكنون منتشر نشده است.  به گزارش شبكه خبري سازمان آب و برق خوزستان، استاد حسين ممتحني، مشهور به حميد سبزواري، شاعر معاصر ايران و دارنده نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر، در اثر كهولت سن، روز شنبه 22 خرداد 95 در سن 91 سالگي در بيمارستان آسيا در تهران، ‌دار فاني را وداع گفت.  حميد سبزواري متولد 1304 در سبزوار است كه در گفت‌وگو با خبرنگار روابط عمومي سازمان آب و برق خوزستان در سال 83 گفت: من اولين شعر را در كلاس پنجم ابتدايي براي معلمم سرودم. «خميني ‌اي امام» به يادماندني‌ترين اثر حميد سبزواري بود كه يكي از قديمي‌ترين شعرهاي انقلاب است كه تبديل به سرود شد. اين سرود در زمان ورود امام خميني در 12 بهمن سال 57 اجرا شد.
برخي ديگر از سرودهاي ماندگار سبزواري عبارتند از: «امريكا امريكا ننگ به نيرنگ تو»، «الله اكبر، خميني رهبر»، «اي مجاهد شهيد مطهر»، «اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد»، «برخيزيد ‌اي شهيدان» و....
استاد حميد سبزواري در آخرين گفت‌وگويش با خبرنگار روابط عمومي سازمان آب و برق خوزستان در سال 83، صنعت را صورت ديگري از هنر دانست و گفت: هنر با طبع خيال‌انگيز انسان سر و كار دارد ولي صنعت با واقعيات و حقايق زندگي آميخته است.
وي افزود: من در بازديد از سدهاي خوزستان به آينده مملكت خود اميدوارتر شدم و از دستاوردهاي عزيزان صاحب ذوق سازمان آب و برق خوزستان لذت بردم. از مردم مي‌خواهم براي اينكه ببينند خون شهيدان پايمال نشده، سري به خوزستان بزنند و از پيشرفت صنايع در اين استان ديدن كنند.
پدر شعر انقلاب اسلامي در حين بازديد از سدهاي خوزستان، ارتباط بين صنعت و هنر را در شعري في‌البداهه اين‌گونه توصيف كرد:
وقت آن شد كه به اعجاز پري باز كنيم
وا رهيم از قفس غفلت و پرواز كنيم
دست بر دست نساييم كه فردا دير است
پر گشاييم عزيزان كه قفس دلگير است
پر گشاييم و نگوييم پريدن سخت است
قد فرازيم نگوييم كه بي تاثير است
اين زمان دامن همت به كمر بايد زد
نقش گل، نقش چمن، نقش سحر بايد زد
نقش اميد، وفا، عشق، صداقت، ايمان
نقش يك عالم بي خوف و خطر بايد زد
نقش آن روز كه گام از سر تدبير زديم
گام در راه هدف، همسفر پير زديم
خصم را با مدد دوست ز ميدان رانديم
ديو را با قدم صدق به زنجير زديم
نقش آن روز كه با دوست هم آواز شديم
بهره‌مند از مدد عشق سبب ساز شديم
تا افق‌هاي بلندي كه گمان راه نداشت
پر كشيديم چو آماده پرواز شديم
وقت آن است كه لب از من و ما بربنديم
بازوي خصم به زنجير ولا بربنديم
در به روي همه ياران ز وفا بگشاييم
راه بر مدعي هرزه‌درا بربنديم
ما ز اردوي ولاييم، وفا پيشه كنيم
وارث ملك صفاييم، صفا پيشه كنيم
در به روي همه صافي نظران بگشاييم
راه حق، راه رضا، راه خدا پيشه كنيم
بايد اين ملك سرافراز به آفاق شود
در فنون و فكر و علم، هنر طاق شود
بايد امروز بسازيم ز نو سنگر را
تا بگيريم ره خصم ستم پرور را
سد بسازيم كه سد سنگر امروزي ماست
ضامن سروري و عزت و پيروزي ماست
سد بسازيم كه سد ره دشمن باشيم
مايه عزت و آبادي ميهن باشيم
دشمن از قدرت ما زار و پريشان گردد
وز سرافرازي ما زار به دوران گردد
هر طرف سدي در معبر دشمن بزنيم
نقش علم و هنر و عشق به دفتر بزنيم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون