• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3559 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۳ تير

ميراثي انساني و اخلاقي به نام زينت دريايي

الهام زمانيان كارشناس ارشد طراحي شهري دانشگاه تهران

آشنايي من با زينت دريايي، در جلسه واقع در «كنسرسيوم همكاري توسعه فضاهاي گردشگري» (تهران) بود. بعد از گذشت بيش از يك سال از همكاري من با كنسرسيوم، او نخستين فردي بود كه به عنوان مخاطب پروژه‌هاي اجرايي، با صداقت و دغدغه نسبت به چگونگي اجراي پروژه‌هاي در نظر گرفته شده براي جزيره قشم توضيح خواست و با تاكيد بر دانش بومي مردم، نگران عواقب قبل، حين و پس از اجراي پروژه‌ها در حوزه اشتغال بوميان، مسائل محيط زيستي و... بود. صداقت كلام و دلسوزي مادرانه‌اش مرا ناخودآگاه از اتاق به جلسه كشاند.

در حين صحبت، از كتاب خاطراتش كه به چاپ چهارم رسيده بود، ياد كرد و همين كافي بود تا مطمئن شوم كه اين بانو، حرفي براي گفتن دارد و به اهميت مكتوب كردن تجربه و ارزش‌ها و انتشار آنها واقف است. گاهي تاثير كلام خود را با شعر، گاهي با تلاش‌هاي مستمرش و گاهي با جملاتي نظير «از ما بخواهيد و بگيريد، ما چيزي نمي‌خواهيم به جز رشد روستا و جزيره» دو چندان مي‌كرد.

حين مطالعه كتابش، از درد فقر فرهنگي اشك ريختم و از اراده و همت والايش به هيجان آمدم. بزرگواري و شرافت انديشه اين بانو، خلئي است كه در اين زمانه، به گونه‌اي پررنگ حس مي‌شود؛ زمانه‌اي كه شرايط اقتصادي حاكم بر كشور، همگي را به سبقت گرفتن از يكديگر صرفا در مسائل مالي واداشته و براي پيشي گرفتن از ديگري و دستيابي سهل و سريع به پول، به پايمال كردن ارزش‌ها، مسائل اخلاقي، انسانيت و وجدان كاري همت گمارده‌اند. گويي فراموش كرده‌اند كه مدت مانايي همگي ما محدود است و به جا گذاشتن نام نيك‌مان با حفظ اين ارزش‌ها، جاودان.

«چرا من بايد همرنگ جماعت بشوم. شايد جماعت قوم لوت باشند. چرا رنگي را كه دوست ندارم به خودم بگيرم... .» (در گرگ و ميش راه؛ تلاش مداوم زني در جامعه‌اي بسته و مردسالار، صفحه 99)

همسويي دغدغه‌ها و نگراني ايشان با دغدغه‌هاي من، حين تحصيل و كار مبني بر درك درست، عميق و همه‌جانبه از مسائل بستر مطالعه، اهميت به زندگي و روحيه مردم و در نظر گرفتن وابستگي عوامل مختلف به يكديگر كه لزوم نگاهي جامع و طراحي ظريف و مينياتوري را براي مهندسين مشاور اجتناب‌ناپذير مي‌كند، مرا به سلخ؛ روستاي اين بانو كشاند.

حاصل اين سفر (بهمن 1394)، تهيه گزارشي مصور براي مهندسين مشاور بود و متني كه به اندازه فهم خويش مي‌نگارم.

 

رمز موفقيتش

اينجا سلخ است... روستايي متبلورشده از اراده بانويي دگرانديش كه با احساس مادري‌اش براي پويايي و مانايي تاريخ، فرهنگ، طبيعت، ادب و هنر و آيين ديرينه جزيره در برابر ناملايمات، پيكاري پيوسته دارد.

جلب اعتماد مردم به واسطه اثبات دلسوزي‌اش در عمل: پديده بانوي جزيره قشم، به واسطه انجام خدمات دلسوزانه و خالصانه‌اش به مردم، اعتماد آنها را به مرور براي انجام هرگونه اقدامي جلب كرده است. كسب اين اعتماد در محيط روستا توسط يك زن، تلاشي است طاقت‌فرسا.

ياري گرفتن از هنرمندان براي مانايي فرهنگ و هنر جزيره با تكيه بر دانش بومي مردم: به واسطه آگاهي‌اش از پتانسيل‌ها، امكانات و فرهنگ ديرينه دريايي جزيره، به خوبي با هنرمندان و فرهيختگان عرصه ادب و موسيقي ارتباط برقرار كرده است. او به درستي از هنر، مهارت و تخصص افرادي چون دكتر «احمد نادعليان»، هنرمند عرصه هنرهاي محيطي، استاد «محمدمهدي انوشفر»، هنرمند عرصه سفالگري، نوازندگان موسيقي بومي جزيره و... براي رسيدن به اهدافش بهره برده است. به راستي تنها هنرمندان دلسوزي كه زندگي‌شان را براي هنر هزينه كرده‌اند، توانايي درك ارزش اين فرهنگ ديرينه را دارند.

جلب اعتماد مسوولان: ارتباط پيوسته‌اش با مسوولان و مطالبه حق مردم جزيره در تمامي زمينه‌ها از آنها زينت به درستي با مديريت مادرانه‌اش از اين سه عامل به طور همزمان استفاده كرده و به رشد جزيره و آگاهي مردم سرعت بخشيده است. او با بازآفريني خانه‌اش و تبديل آن به مجتمع فرهنگي، هنري و گردشگري «زينت سلخ» شامل: باغ آيين‌ها، كاشانه و سفره‌خانه (با همكاري دكتر احمد نادعليان در سال 1394)، با تكيه بر حفظ فرهنگ و آيين ديرينه جزيره، صنعت گردشگري را در مقياسي خرد، جايگزين بيكاري و فعاليت‌هاي ناهنجار جوانان كرده و منزلش را پناه ميراثي كرده كه در كشاكش معضلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه رو به نابودي و فراموشي است، در عين حال كه ماوايي بي‌ريا، ساده و صميمي است براي هم‌انديشي ميان مردم، هنرمندان و مسوولان با هدف اجرايي كردن انديشه‌هاي والايي كه در افقي درازمدت براي جزيره در نظر دارد.

 

ياري‌اش از جوانان

اهداف بزرگ و چشم‌اندازي كه براي روستا و جزيره در ذهن زينت پديد آمده، ناشي از احساس مسووليتي است كه نسبت به ديار خود دارد. بانويي كه با اهميت دادن به عمل و نه صرفا حرف، پيگيري جدي و مصرانه در امور مشكلات روستا و جزيره، جديت و انرژي بي‌پايانش، جوانان دور و نزديك را با دغدغه‌هايش همراه كرده است.

او با بهره بردن از نيروي جوان در فعاليت‌هايش از انرژي و شادي آنها بهره مي‌جويد و آنها نيز از ويژگي‌هاي شخصيتي و اخلاقي او متاثرند. برخي از اين ارتباط متقابل:

- احساس مسووليت (دغدغه) و تلاش مستمر زينت و خانواده براي حفظ محيط زيست جزيره در هر مقياسي

- هم انديشي با يكديگر درباره مشكلات و حل كردن آنها

- همكاري سرشار از مهر و پيوستگي افراد خانواده با يكديگر متاثر از ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتاري زينت

- ايجاد احساس مسووليت براي حفظ روستا و حل مشكلات جزيره در نوجوانان و جوانان خانواده

- انتقال فرهنگ و نوع ديدگاه زينت در حين كار به جوانان (آموزش ضمني و غير مستقيم)

- ارتقاي آگاهي و رشد تفكر جوانان در ارتباط با مسائل و مشكلات محلي

- مسووليت‌پذيري و انجام كارهاي خودجوش با هدف حفظ محيط زيست و ارتقاي فرهنگ بومي توسط نوجوانان و جوانان خانواده

- توجه و علاقه جوانان به طبيعت جزيره حتي در مقياس خرد مانند مصالح بومي (علاقه به سنگ‌هاي رنگي و طرحدار)

- زدودن چشمه‌ها و ساحل دريا از زباله توسط جوانان همراه زينت

- تاثير پيگيري‌ها و دلسوزي‌هاي زينت بر مسوولان و جلب‌توجه آنها به مشكلات و مسائل (از جمله مسائل زيست‌محيطي، آموزشي، اجتماعي و... .)

- درك جوانان همراه زينت از سختي‌هاي راهِ ارتقاي فرهنگ و رشد جامعه: «ميلاد (خواهرزاده زينت): روستاي دوستكو لنج زياد داره ولي يه آدم خوبي نداشته كه بخواد اونجارو تغيير بده.»

 

گفته‌ها درباره او و جزيره

محسن (پسر زينت): مردم بومي متاسفانه ارزش اون چيزي رو كه دارن نميدونن چون براشون تكراري، پيش پا افتاده و ساده است. اصلا فكر نمي‌كنن كه اين چيزيه كه نبايد خراب كنن. خونه‌ها داره به يه شكل زشتي مدرن ميشه.

فرخزاد (برادرزاده زينت): صداي دريا آرامش‌بخشه. آروم ميكنه آدمو... حتي آسمون. خيلي از جووناي اينجا ميخوان برن. من بهشون ميگم شما براي پول اين حرفو ميزنيد در صورتي كه ميتونيد بهترين زندگي رو اينجا داشته باشيد. خودم خيلي دوست داشتم از نزديك پدربزرگمو [پدر زينت كه تاثير شگرفي در انديشه و نگرش او داشت] ببينم و لمسش كنم... اينجا تو اين فكر نيستن كه ارزش معماري و بافت روستارو بدونن. ميفهمن ولي نه به اندازه‌اي كه نگهش دارن. ميخوان همه چي جديد باشه، نو بسازن، قشنگتر بسازن، فكر ميكنن قشنگتره.

مهرداد (خواهرزاده زينت): «قبلا مردم با طبيعت هماهنگ مي‌شدن الان طبيعت رو با خودشون هماهنگ ميكنن»، «قبلا روي كوه خونه مي‌ساختن، الان كوه رو مي‌كنن و خونه مي‌سازن.»

ميلاد (خواهرزاده زينت): خاله زينت كاري كرده كه اصلا كلا فرهنگ اينجا تغيير كرده. خاله زينت خيلي كار كردن، اينقدر مريض شدن... بهداشت تغيير كرده... واسه روستاهاي اطراف هم خيلي تاثير گذاشت. هر جا تو جزيره اسم زينت رو بيارين همه ميشناسن.

 

كلام آخر

در پايان سفر، از طرفي به زينت مي‌انديشيدم و فضاي كاري كه با هدف ارتقاي همه‌جانبه جايگاه جزيره ايجاد كرده و از طرف ديگر به ديدگاه سستي كه به مرحله مطالعاتِ هر پروژه در شركت‌هاي مهندسين مشاور حاكم است و صرفا دو عامل، مهم تلقي مي‌شود و ديگر عوامل هيچ جايگاهي در فرآيند طراحي و اجرا ندارند: زمان و هزينه!

مردم هر ديار بهتر از هر فرد ديگري از مسائل بستر زيست خويش آگاهند؛ چراكه اگر مطالعات هر پروژه‌اي توسط افرادي غريب نسبت به بستر، به صورت سطحي و كپي از مطالب پراكنده و با سرعتي تهيه مي‌شود كه با داشتن نگاهي ژرف، ناهمگون و ناسازگار است، آنها با ميراث، امكانات و محدوديت‌هاي ديارشان سال‌ها زيسته‌اند و مملو از خاطرات انباشته‌اند. بايد نظرات و ديدگاه مردم به عنوان عامل اصلي، مهم، با ارزش و تاثيرگذار در مراحل طراحي از ابتدا تا اجراي پروژه و پس از آن، از جانب مهندسين مشاور در نظر گرفته شود و اين باور به وجود‌ آيد كه مشاركت مردم، درك نظرات و صحبت‌هاي‌شان و پايه‌ريزي مطالعات بر مبناي ديدگاه‌شان، از طريق داشتن تعامل گفتماني ميان حرفه‌مندان و مردم بومي، هم از نظر اقتصادي و هم از نظر كيفيت طراحي و اجراي پروژه، بهينه و توجيه‌پذير خواهد بود. در اين راستا بايد مردم را از حقوق خويش آگاه كرد تا با مطالبه‌گري‌هاي پياپي، كنترل هرگونه تغيير در محيط خويش را به دست گيرند و اجازه ندهند اجراي هرگونه عمليات اجرايي و عمراني در جزيره به بهانه ارتقاي جايگاه آن، ارتباط تنيده مردم را با دريا و جزيره از ميان بردارد. بر مسوولان و دست‌اندركاران آباداني كشور است كه زينت‌هاي هر ديار را بشناسند و ايشان را به مانند مادراني پندارند كه مي‌توان از ياري، دلسوزي و ديدگاهي كه حاصل از تجربه زيسته انباشته آنهاست به عنوان امكاني بالقوه براي بالفعل كردن بهينه، مطلوب و باكيفيت فعاليت‌هاي مديريتي، اجرايي و نظارتي بهره برد. به اميد روزي كه براي آباداني اين سرزمين، با پنداري نيك، به دلبستگي‌هاي كهن مردم بينديشيم و شرافت انديشه زينت را جايگزين فريب‌هاي مضحك و دلسوزي و احساس مسووليت مادرانه‌اش را جايگزين منفعت‌هاي شخصي كنيم.

همين پيام به مادر زينت‌بخش سرزمينم مرا بس كه: راه پاك و نام نيك شما و پدر بزرگوارتان را بنده‌ام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون