امنيت اجتماعي در پرتو صيانت از ارزشهاي اسلامي
سيد مصطفي قاضوي
مشاور معاون اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم قوه قضاييه
ايران اسلامي با تكيه بر باورها، اعتقادات و ارزشهاي اسلامي شكل گرفته است. بر همين اساس، فرهنگ و باورهاي اجتماعي در كشور ما نيز ارتباط تنگاتنگي با اين ارزشها پيدا كرده تاجايي كه اين باورها تا حدود بسيار زيادي به شكل قوانين و مقررات جاريه كشور درآمده و در بخشهاي مختلف نظام جمهوري اسلامي بهعنوان ضابطه و ملاك قانونگرايي و انضباط اجتماعي قلمداد ميشود. اين مهم در اصول ابتدايي قانون اساسي به وضوح مطرح شده است. بهطور مثال: قانونگذار در اصل چهارم قانون اساسي مقرر ميدارد كه: «كليه قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد براساس موازين اسلامي باشد.» لذا همانطور كه مشاهده ميشود، پرواضح است كه ارزشهاي اسلامي جايگاه رفيعي در روابط اجتماعي ما دارد بنابراين يكي از كاركردهاي مهم صيانت و نگهداري مطلوب اين آرمانها، كمك به استحكام و ارتقاي احساس امنيت اجتماعي است. اما براي درك بهتر اين ارتباط بايد ديد كه اساسا مفهوم امنيت اجتماعي داراي چه شاخصههايي است. مفهوم امنيت اجتماعي براي نخستينبار و به مفهوم فني كلمه در سال 1993، توسط انديشمنداني چون باري بوزان، اُل ويور و لميتر تحت عنوان مكتب كپنهاگ مطرح شد. انگيزه طرح اين عبارت امواج تهديدآميزي بود كه «هويت گروهها» را در معرض خطر قرار داده بودند؛ بدين معنا كه از يكسو با رشد فناوري هاي نوين و مجتمعهاي صنعتي، هويت بعضي گروهها در هويتهاي مسلط هضم ميشد (مانند غيراقتصادي و در نتيجه نابود شدن آموزش فرهنگ و زبان اوكرايني در روسيه يا پر هزينه بودن آموزش و پژوهش به زبان كردي در تركيه) و از سوي ديگر با گسترش مهاجرت از كشورهاي فقير و جهان سوم به كشورهاي صنعتي و پيشرفته، نوعي آشفتگي و آنومي در تمايزهاي هويتي پديدار ميشد. (مانند اقامت و اشتغال سياهپوستان آفريقايي تبار در فرانسه يا قاچاق كارگران به كشورهاي اسكانديناوي). بوزان و ويور و بعضي ديگر از محققان اروپايي در سال 1993 با تعري به عنوان «دستور كاري جديد براي امنيت در اروپا» پيشگامان مبحثي در مطالعات راهبردي شدند كه امروزه به موضوعي جذاب و مناقشهانگيز مبدل شده است. ويور در رساله دكتري خود عنوان كرد كه امنيت اجتماعي عبارت است از «توانايي گروههاي مختلف صنفي، قومي، ملي، جنسي و... در حفظ و هويت يا ارزشهاي سنتي و ازلي خود». تعريف ويور مشخصا برداشت غربي يا اروپايي امنيت اجتماعي را منعكس ميسازد. در ميان متون اسلامي نيز مساله امنيت اجتماعي از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است. اميرالمومنين علي(ع) درحديثي فرمودهاند: «بدترين جا براي سكونت جايي است كه ساكنان در آن امنيت نداشته باشند». (فرهنگ معارف و معاريف، ج 2، ص 523) و امام صادق(ع) نيز در اين باره فرمودهاند: «سه چيز است كه عموم مردم بدان نيازمندند: امنيت، عدالت و فراواني نعمت». (فرهنگ معارف و معاريف، ج 2، ص 523)
بهطور قطع ارتباط ميان ارزشهاي گروهي آن هم از نوع اسلامي آن، ارتباط تنگاتنگي با امنيت اجتماعي داشته و ارتباط امنيت اجتماعي و ارزشهاي اسلامي از نوع عموم و خصوص مطلق است. يكي از مشهورترين آيات قرآن كريم كه به موضوع «امنيت» اشاره كرده است آيه 126 سوره مباركه بقره است كه مشتمل بردعاي پيامبر بزرگ خداوند حضرت ابراهيم(ع) درباره سرزمين و مردم مكه است: «و به يادآور هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا! اين سرزمين را شهرامني قرار داده و اهل آن را، آنها كه ايمان به خدا و روز بازپسين آوردهاند از ثمرات (گوناگون) روزي ده...». اين دعا در حالي كه به پيشگاه الهي عرضه شده است كه «مكه تدريجا شكل شهري را به خود گرفته و قبيله جرهم در آنجا ساكن شده بودند و پيدايش زمزم آنجا را قابل سكونت ساخته بود». (تفسيرنمونه، ج 10، ص 365) و در نتيجه ايشان در دعاي خود، اصليترين نياز اين اجتماع نه چندان بزرگ (در آن روزگار) را مد نظر قرار داده و قبل از هر تقاضاي ديگري براي آنان درخواست «امنيت» ميكند «و اين خود اشارهاي است به اين حقيقت كه تا امنيت در شهر يا كشوري حاكم نباشد فراهم كردن يك اقتصاد سالم ممكن نيست!» (تفسير نمونه، ج1، ص 452) و نه تنها اقتصاد سالم كه اصولا برخورداري از يك زندگي انساني مطلوب بدون وجود امنيت امكانناپذير است و «اگرجايي امن نباشد قابل سكونت نيست، هرچند تمام نعمتهاي دنيا درآن جمع باشد و اصولا شهر و ديار و كشوري كه فاقد نعمت امنيت است ساير نعمتها را نيز از دست خواهد داد!» (تفسير نمونه، ج 10، ص 336).
رابرت اسميت درباره كاركرد دين در اين جهت ميگويد: دين دو نوع كاركرد دارد؛ يكي تنظيم رفتار فردي براي خير همگان و ديگري برانگيختن احساس اشتراك و وحدت اجتماعي. از اين رو، مناسك ديني، بيان تكراري وحدت و كاركردهايي است كه اشتراك اجتماعي را تحكيم ميبخشد. (هميلتون، 1377، 170)
به اعتقاد دوركيم: مناسك دين، براي كاركرد درست زندگي اخلاقي ما، به همان اندازه ضرورياند كه خوراك براي نگهداشتن زندگي جسماني ما ضرورت دارد؛ زيرا از طريق مناسك است كه گروه خود را تاييد و حفظ ميكند.
شهيد مطهري نيز در اين رابطه ميگويد: ايمان مذهبي آثار نيك و فراوان دارد، چه از نظر توليد بهجت و انبساط، چه از نظر نيكو ساختن روابط اجتماعي و چه از نظر كاهش و رفع ناراحتيهاي ضروري كه لازمه ساختمان اين جهان است. (مطهري، 1374، 43)
دوركيم، كه يكي از پيشگامان نظريهپردازان كاركردگراست، در اهميت اين مساله ميگويد: «باورهاي مذهب مشترك و آيينهاي ملازم با آن، چنان اهميتي دارد كه هر جامعه نياز به يك مذهب يا نظامي از باورهايي دارد كه بتواند نقش مذهب را ايفا كند.»جامعهشناسان معاصر در تكميل نظريات دوركيم، در رابطه با نقش مذهب و كاركردهاي اجتماعي آن، چهار كاركرد را براي مذهب برشمردهاند كه عبارتند از:
1- همبستگي اجتماعي: مذهب با به هم پيوستن پيروان خود به يكديگر، به وسيله انجام مراسم گوناگون و ايجاد ارزشهاي مشترك در ميان آنها، سبب وحدت جامعه ميشود.
2- معنابخشي به زندگي: بيترديد انسانها دايما اين نياز را در خود احساس ميكنند كه از هر طريق ممكن بتوانند به زندگي خود معنا دهند و ميتوان گفت پاسخگويي به اين نياز در اختيار مذهب است.
3- كنترل اجتماعي: از آنجا كه بيشترين ارزشها و مهمترين هنجارهاي اجتماعي در حيطه و قلمرو مذهب قرار دارد، مذهب نقش اساسي را از طريق تقويت ارزشها و هنجارهاي مهم در جهت كنترل اجتماعي افراد دارد.
4- حمايت رواني:مذهب انسانها را در دنياي ناامنيها مورد حمايت عاطفي خود قرار داده، در حوادث مهم زندگي به آنها ياري ميرساند. (رابرتسون، 1374، 336)
همانطور كه گفته شد، جميع نظريات فوق، آيات و روايات و همه و همه حاكي از ارتباط عميق امنيت اجتماعي با ارزشهاي ديني و اسلامي دارد. به ديگر سخن، هرگاه ارزشهاي ديني و اعتقادي دچار فراموشي يا خدشه شدند بيشك بايد منتظر تنزل احساس امنيت اجتماعي در جامعه بود. لذا صيانت و حمايت و نگهباني از اين ارزشها، امنيت جامعه را بيمه ميكند و بدين شكل زمينه تعالي و رشد و شكوفايي يك نظام مدني و اسلامي بيش از پيش فراهم خواهد شد.