احمد توكلي:
وقتي كه رييس كميسيون ردصلاحيت ميشود معنايش چيست؟
گروه سياسي| احمد توكلي، نماينده سابق مجلس از فساد ميگويد و از حضور فساد در مراكز تصميمگيري هم ميگويد. او حتي روايتهايي از روزهاي نمايندگي مجلس دارد و اينكه نمايندگان مجلس نسبت به برخي طرحها و لوايح و تصميمگيريها در اين نهاد مشكوك بودند. به گزارش تابناك، جملههاي كليدي اظهارات احمد توكلي به شرح زير است:
ما ادعايمان اين نيست كه همه سيستم خراب است، ما ميگوييم سيستم بخشي از قدرت دفاع خود را از دست ميدهد و لذا نميتواند فعالانه برخورد كند. لذا ميگوييم فساد سيستمي است. اگر ما قانع شويم كه فساد سيستمي است، آنگاه با آن سيستماتيك مبارزه ميكنيم و مبارزه نقطهاي نميكنيم. ميفهميم كه بايد خيلي چيزها را با هم ببينيم و لذا بر اساس اين تحليل نظام يافته، با فساد نظام يافته برخورد ميكنيم.
البته يك مرحله وسيعتر و عميقتر از اين هم به عنوان فساد سيستمي هست و آن وقتي است كه افراد فاسد ميتوانند در مجاري تصميمگيري كشور نفوذ كنند. متاسفانه اين سطح فساد نيز در كشور هست. من با صراحت عرض ميكنم در مجلس شوراي اسلامي در سالهاي اخير وقتي چيز جديدي مطرح ميشد، مخصوصا وقتي بدون مقدمه بود، ما هميشه نگران اين بوديم ببينيم به جز اينكه خود حرف چيست، پشت حرف چيست. مثلا پيشنهادي حين بررسي لايحهاي در سال 94 ميآمد كه قاعدهاي مالياتي را تغيير دهيم، بعد در انتهاي پيشنهاد اين جمله بود كه اين حكم شامل پروندههاي در دست بررسي باقي مانده از سال 1390 تاكنون نيز ميگردد. ما اينجا حساس ميشديم كه پرونده چه كساني از سال 90 تا الان مانده است؟ قاطعانه ميگويم كه حق داشتيم شك كنيم. نميگويم حتما شك ما درست بوده، ولي حق داشتيم. چون ما ديدهايم كه در مجالس تصميمگيري، آدمهاي فاسد نشستهاند. وقتي آن كسي كه رييس كميسيون است، بعد ردصلاحيت ميشود، معني اين چيست؟ اين يعني سابقه فساد دارد و شوراي نگهبان ميگويد او صلاحيت ندارد در انتخابات شركت كند و البته در موارد خاص حق با شوراي نگهبان بوده است.
آقاي هاشمي كه آمد و مدعي شد كه ميخواهد كار را درست كند، يعني از نقش دولت كم كند و به بخش خصوصي روي آورد، همين نسخه نئوكلاسيك تعديل را پذيرفت و از آن طرف بام افتاد. يعني به بازاري كه پر از تباني و انحصار بود، گفتند تو آزادي هرطور ميخواهي تصميم بگيري. درواقع رهاسازي كردند نه آزادسازي به معناي منطقي آنكه يك مقدماتي دارد كه بايد رعايت كرد.
به خاطر دارم زمان آقاي هاشمي بود، رهبري فرمودند نهي از منكر كنيد، بچههاي مذهبي رفتند ميدان وليعصر و به اين خانمهايي كه موهايشان بيرون بود گير دادند. من نوشتم منكرات بزرگ را دريابيد. منكرات بزرگ منكراتي هستند كه اگر سراغشان نرويد، به زودي زلف و گيس و ساق و ساعد، همه ميافتد بيرون! بعد از اين مدل نئوكلاسيك تعديل كه دولت آن را پذيرفته بود، ياد كردم و گفتم اين مدل فرهنگش را هم با خودش ميآورد كه با فرهنگ ما سازگار نيست.
اين مدل اصالت را به سرمايه ميدهد و سرمايهدارها محترم و معزز ميشوند. آدمهاي معزز هم به جامعه خط ميدهند. البته اين از تمايل مقامات و مسوولان به اشرافيت و تجملات آغاز ميشود. وقتي چنين تمايلاتي جوانه زد، توجه و تكريم زراندوزان اندك اندك افزايش مييابد. در تخصيص منابع يواش يواش مستضعفان از كانون سياستگذاريها فاصله ميگيرند. اساسا آنها تغيير ماهيت ميدهند و اسمشان هم از مستضعف به آسيب پذير عوض ميشود؛ يعني از كساني كه به ناحق ضعيف نگاه داشته شدند و مسووليت توانمند كردنشان بر عهده حاكميت است، تبديل ميشوند به افرادي كه در فرآيند تعديل استعداد پذيرش آسيب را دارند و ممكن است زير چرخهاي توسعه كاملا آسيب را بپذيرند و له شوند و چون اين احتمال هم هست كه شورش كنند، بايد پليس ضد شورش با تجهيزات پيشرفته مجهز شود. اين حرفها قصه نيست، قسمت شورش و لزوم سركوب مضمون سخنان مرحوم دكتر نوربخش وزير اقتصاد در هيات دولت آقاي هاشميرفسنجاني است كه پيشنهاد واردكردن تجهيزات ضد شورش را به همان دليل داده بود!
در همان ايامي كه سرمقالههاي منكرات بزرگ را نوشتم و در روزنامه رسالت منتشر شد، طي تماسي كه با معاون رييسجمهور داشتم، او گفت تو ميگويي ما كه اينجا نشستهايم منكرات بزرگيم؟ تو ميگويي ما چه كار كنيم؟ گفتم اگر من جاي شما بودم اين كار را ميكردم كه شما نميكنيد. از بين مدلهاي اقتصادي موجود آن را انتخاب ميكردم كه با اقتضائات ديني و ملي ايران سازگارتر است.