اميررضا واعظ آشتياني در گفتوگو با «اعتماد»:
سالهاست در باشگاه سرخابيها تخلف ميكنند
بعد از اينكه رقم قرارداد بازيكنان و مربيان با باشگاههاي مختلف فوتبال ايران رسانهاي شد، حرف و حديثهاي بسيار زيادي درباره اين اتفاق به وجود آمد. اكثر مربيان و بازيكنان اين كار را غيرحرفهاي قلمداد كردند و به آن معترض بودند. اما اميررضا واعظآشتياني، مديرعامل سابق باشگاه استقلال كه يك مدير و تحليلگر اقتصادي هم هست، از اين اتفاق حمايت ميكند. منتهي نقدهايي اساسي به ساختار فعلي فوتبال ايران به ويژه دو باشگاه پرسپوليس و استقلال وارد ميداند. او از تخلفات بزرگ صحبت ميكند:
انتشار قرارداد تيمهاي ليگ برتري اين روزها حرف و حديثهاي بسيار زيادي در محافل ورزشي به راه انداخته است.
در ورزش حرفهاي به ويژه فوتبال، باشگاهها در بورس قرار دارند و با يك سيستم كاملا قانوني اداره ميشوند و تمام مسائل مديريتي و مالي و مالياتي آنها شفاف است. در چنين شرايطي افرادي كه با مراجعه به بورس تصميم ميگيرند روي سهام باشگاههاي مختلف سرمايهگذاري كنند، به راحتي به كليه درآمدها و هزينههاي تيمها با مراجعه به سايت باشگاه دسترسي پيدا ميكنند. به همين ترتيب در كشورهاي پيشرفته هيچوقت نميبينيم كه مبلغ قرارداد بازيكنان و مربيان و عوامل تيمها با باشگاهها در رسانهها براي شفافسازي منتشر شود.
در فوتبال اكثر باشگاهها دولتي هستند و به صورت حرفهاي اداره نميشوند. تكليف چيست؟
نكته اساسي همين است. فوتبال ايران آن طور كه خودمان ادعا ميكنيم، به هيچ عنوان حرفهاي نيست. در چنين شرايطي حتي نميخواهيم قبول كنيم كه آماتور هستيم. واقعيت اين است كه فوتبال ايران آماتور است اما در همين فوتبال آماتور هم باشگاهها ميتوانند طبق قانون اداره شوند كه متاسفانه اين مورد در فوتبال ايران رعايت نميشود. فقط پرداخت و دريافت پول فوتبال ايران نسبتا حرفهاي شده است. كه همين فعل و انفعالات مالي كلي دردسر و بينظمي در فوتبال ايران به راه انداخته است.
منظورتان چيست؟
ببينيد الان به طور مثال در رسانهها آمدهاند و مبلغ دقيق قراردادهاي بازيكنان و مربيان تيمهاي مختلف را منتشر كردهاند. به نظر من با توجه به اينكه فوتبال آماتور ايران مثل ساختار حرفهاي روز دنيا اداره نميشود انتشار قراردادها نبايد اشكالي داشته باشد. اگر همين ماجرا از سالهاي قبل هم وجود داشت هيچ وقت دو باشگاه استقلال و پرسپوليس در ساليان اخير چيزي حدود 70 ميليارد تومان بدهي انباشته براي خود به ارمغان نميآوردند. نكته مهمي كه ميخواستم به آن اشاره كنم اين است كه باشگاهها قراردادي با بازيكنان و مربيان با يك مبلغ منتشر ميكنند و جزييات آن مثل روزهاي اخير منتشر ميشود. اداره ماليات ميآيد بر اساس همين قراردادهايي كه منعقد ميشود براي بازيكن و مربي ماليات در نظر ميگيرد. اما يك چيز اين وسط نقطه مجهول ماجرا است. اينكه درصد قابل توجهي از اين قراردادها از سوي باشگاهها پرداخت نميشود.
بازيكنان و مربيان مختلف بارها به عدم دريافت كامل پول قراردادشان معترض بودهاند.
به خاطر اينكه اداره ماليات همانطور كه گفتم بر اساس رقم اعلامي قرارداد براي آنها ماليات در نظر ميگيرد و آنها مجبور هستند كه طبق قانون ماليات را براي اينكه مشكلات بعدي برايشان درست نشود پرداخت كنند. اما باشگاه پول كامل قرارداد آنها را نميدهد و در تمام سالهاي گذشته هم اين مشكل را مسوولان نتوانستهاند حل كنند. هيچ تضميني وجود ندارد كه قراردادهايي كه امضا ميشود به صورت دقيق اجرايي شود. شما نگاهكنيد كه در همين روزهاي اخير چهرههاي مشهور فوتبال ايران مثل علي دايي و وحيد هاشميان با پرسپوليس اختلافهايي پيدا كردهاند. راه اكثر كارشناسان براي برون رفت از اين مشكلات هم اين است كه باشگاهها به بورس واگذار و خصوصي شوند. حتي اگر قرار است به همين شكل فعلي هم اداره شوند اگر قوانين كشور را به درستي اجرا كنند بسياري از اين مشكلات به وجود نميآيد.
بيشتر توضيح ميدهيد؟
تا زماني كه مجامع اين دو باشگاه طبق قانون وجود نداشته باشد و برگزار نشود، هيات مديرههاي فرماليته در راس كار قرار ميگيرند و مديران عامل توسط وزارت ورزش انتخاب ميشوند. در باشگاهي كه مجمع قانونياش وجود داشته باشد، حسابرسي و بازرسي مالي سالانه انجام ميشود و اين گزارشها براي بررسي به مجمع ارايه ميكنند تا درباره مشروعيت داشتن فعاليتهاي مالي باشگاه تصميمگيري قانوني صورت پذيرد. وقتي اين سيستم كه اتفاقا در قوانين ما هم به آن توجه شده و اجراي آن الزامي است، در باشگاهها به ويژه پرسپوليس و استقلال پياده شود، هيچوقت شاهد اين بينظميهاي مالي و مديريتي نخواهيم بود. شما ببينيد بارها و بارها گفتهاند كه وزير ورزش رييس مجمع باشگاه پرسپوليس است. اما من از اهالي فوتبال و مديران وزارت ورزش و نهادهاي نظارتي يك سوال دارم، در اين سالهاي اخير چند بار جلسه مجمع باشگاه برگزار شده است؟ مجمع برگزار نشده كه اين وضع به وجود آمده است.
البته اين بيقانوني صورت گرفته مربوط به اين دوره از وزارت ورزش و جوانان نيست و در تمام سالهاي گذشته وجود داشته است.
كنفدراسيون فوتبال آسيا در سال 1384 گفته است باشگاههاي حرفهاي بر اساس قانون تجارت كشورهايشان بايد اداره شوند. با در نظر گرفتن زمان مصوبه AFC، پس از آن تاريخ تا به امروز هر باشگاهي كه مجمع خود را سالانه برگزار نكرده، حسابرسي و بازرسي مالي قانوني طبق قانون تجارت در آن به صورت منظم انجام نشده، سيستم مالياتياش شفاف نبوده، هياتمديره نداشته يا با سرپرست اداره شده است، طبق قانون تجارت تخلف كرده است. پس مسوولان وزارت ورزش، اعضاي هياتمديره و مديران عامل و سرپرستان هم غيرقانوني كار كردهاند و تخلف قانوني بزرگي داشتهاند. طبق تعريف صريح قانون حتي مسوولان هم در اين زمينه متخلف به حساب ميآيند. براي من سوال است كه چرا حداقل در يك دهه گذشته دستگاههاي نظارتي روي اين تخلفات قانوني انگشت نگذاشتهاند. اساس كار دستگاههاي نظارتي بر همين است كه تلاش كنند قانون در همه ارگانها و شركتها و دستگاههاي دولتي به درستي اجرا شود. نهادهاي نظارتي بايد اين مورد را بررسي كنند كه در 10سال گذشته چند بار طبق قانون تجارت جلسات مجمع باشگاههاي پرسپوليس و استقلال برگزار شده است؟ چند بار گزارش سالانه حسابرسي به مجامع ارايه شده است؟ اگر اين بازرسيها انجام و مجمع برگزار شده نتيجهاش چه بوده؟ اگر هم نشده كه بايد برخورد سختي با آنهايي كه به قانون پشت كردهاند داشته باشند.
به نظر ميرسد كه ساختار دولتي فوتبال ايران باعث شده مصلحتانديشيهايي در اين زمينه در سالهاي گذشته صورت بگيرد.
به هر حال وظايف دستگاههاي نظارتي همانطور كه گفتم طبق تعريف صريح قانون مشخص است. وظيفه دستگاه نظارتي اين است با افراد حقيقي و حقوقي كه قوانين كشور را به درستي اجرا نميكنند، برخورد قاطعانه داشته باشد. قانون هيچوقت نبايد قرباني مصلحتانديشيها شود. همين كوتاهي دستگاههاي نظارتي بوده كه باعث شده تخلفات بارها و بارها تكرار شوند. تمام مشكلات به وجود آمده در سالهاي گذشته اين است كه مسوولان در سالهاي گذشته با تخلفات حوزه ورزش به ويژه فوتبال برخورد نكردهاند.
اداره دو باشگاه پرسپوليس و استقلال توسط سرپرست هم تخلف به حساب ميآيد؟
صددرصد همينطور است. خود مسوولان هم به خوبي با قوانين آشنا هستند و ميدانند كه در مديريت استقلال و پرسپوليس مدتهاست تخلف صورت گرفته و باشگاهها غيرقانوني اداره شدهاند. اما جايگاه آدمها برايشان مصونيت آورده و ميبينيم كه دستگاههاي نظارتي هم جلوي اين بيقانوني را نگرفتهاند. وقتي نظارتهاي درونسازماني محكم وجود داشته باشد ديگر درباره پرداختيهاي زيرميزي به بازيكنان و مربيان، قراردادهاي پنهاني و نبودن مديرعامل و مباحث اينچنيني چيزي نميشنويم و بداخلاقيهاي مالي و عدم شفافيت وجود نخواهد داشت. به نظر من اگر دستگاههاي نظارتي در شرايط كنوني رسيدگي به اين تخلافت و عدم اجراي صحيح قانون در باشگاههاي پرسپوليس و استقلال را در دستور كار خودشان قرار بدهند بزرگترين خدمت را به جامعه و فوتبال ايران انجام دادهاند.
با وجود تمام اين مشكلات يكي، دو سالي ميشود كه شرايط دو باشگاه پرسپوليس و استقلال در ليگ بهتر شده و همين موضوع باعث شده مردم با فوتبال آشتي كنند و جمعيت بيشتري به ورزشگاهها برود.
ببينيد ادامه موفقيت وقتي تضمين ميشود كه سيستم مديريتي درست و حرفهاي در راس يك مجموعه وجود داشته باشد. تخلف همانطور كه از اسمش پيداست تخلف است. الان چرا استقلال و پرسپوليس مديرعامل ندارند؟ آيا براي همين سال گذشته گزارش حسابرسي مالي سرخابيها به مجامع ارايه شده است؟ اگر جلسه مجمع برگزار كردهاند نتيجه گزارش مالي چه بوده است؟ اگر مجمع برگزار كردهاند چرا اعضاي مجمع باشگاه نسبت به عدم انتخاب مديرعامل ايراد نگرفته و مصوبهاي نداشتهاند. اگر مجمع برگزار شده نشان بدهند كه آيا ميزان هزينههاي باشگاهها منطبق با درآمدها بوده يا خير. ما بعضا ميبينيم بازيكني كه امسال از پرسپوليس يا استقلال جدا شد، اعلام كرد كه طلب دارد. وقتي طلبكار وجود داشته است يعني هر دو تيم به رويه گذشته اداره شدهاند و هيچ چيزي تغيير نكرده است و هنوز هم شفافيت وجود ندارد. نكته مهمتر اينكه چه الزامي وجود دارد به بدهي گذشته اضافه نشده است. اگر مسوولان قانون را درست اجرا كردهاند بايد مجمع سالانه برگزار و جواب اين سوالها مشخص شده باشد. حالا كداميك از مسوولان اين جوابها را در اختيار مردم و رسانهها قرار ميدهد؟ اگر هيچ كدام از كارها انجام نشده پس بيقانوني انجام شده و بايد با متخلفان برخورد شود.