زمين بازي اصلاحات
حسين نورانينژاد
عضو حزب اتحاد ملت ايران اسلامي
به صورت عادي و طبيعي كانديداي اصلاحطلبان در انتخابات آينده رياستجمهوري، آقاي روحاني است. روحاني كانديداي اين جريان در انتخابات سال 92 بوده و اگر مساله حادي شكل نگرفته باشد كه تاكنون نگرفته و بلاياي طبيعي و غير طبيعي رخ ندهد، اصلاحطلبان نميتوانند تغيير موضع موجهي نسبت به 4 سال پيش داشته باشند. اين حقيقت موجب اين پرسش شده كه آيا اين چك سفيد امضا به روحاني نيست و موجب تعطيلي نقد اصلاحطلبانه نميشود؟ در پاسخ بايد گفت اولا، اين چك سفيد امضا به روحاني نيست. اگر امروز كانديداي پيشبينيپذير اصلاحطلبان در سال آينده روحاني است، به دليل معدل مثبت عملكرد اوست. وقتي ميگوييم معدل مثبت، يعني در كارنامه او مثل هر كار اجرايي ديگري، نقاط ضعف وجود دارد، مانند عدم حل مساله ركود و اشتغال، نوعي بيتفاوتي گفتماني و سياستگذاري نسبت به اقشار ضعيف اقتصادي، عدم كنترل كامل نهادهاي امنيتي تداوم حصر، ناتواني در ايجاد رابطه خوب و بيتنش با منطقه و امثالهم. اما برآيند دولت و به خصوص شخص روحاني در برآوردها و نظرسنجيها، به سه دليل شناخت موانع، مقايسه با گذشته و مقايسه با بديلهاي ممكن، مثبت است. نشانه اين برآورد هم در انتخابات مجلس ديده شد. جايي كه اگر اميد و اعتماد به اين دولتِ مورد حمايت اصلاحطلبان نبود، آن راي خيرهكننده به نيروهاي ليست اميد داده نميشد. ثانيا، براي بيان نقدها نيازي به گروكشي در رابطه با كانديداي سال آينده رياستجمهوري نيست. همانطور كه گفته شد، نقدهاي وارد به دولت در سطحي نيست كه به جايگزين آن فكر شودَ؛ لذا نقدها و چانهزنيهاي اصلاحطلبانه ميتواند هم در عرصه عمومي و شفاف و هم در گفتوگوهاي دروني و غيرعلني، با دولت برقرار باشد و طبعا هر دو طرف هم مراقب آن هستند كه در بيان نقد و نظر و چانهزني، ايجاد تنش و اميدسوزي نكنند و سرنوشت شان را از هم جدا ندانند. ضمانت اثربخشي نقدهاي اصلاحطلبان نيز، پايگاه اجتماعي آنهاست. چيزي كه دولت به طور مستقل فاقد آن است و خود آنها نيز به خوبي از اين واقعيت باخبرند و به همين دليل است كه همواره در سخنرانيها و مجامع عمومي، اصلاحطلبانهتر از عملكردشان ظاهر ميشوند. در اين صورت، جاي اين پرسش باقي ميماند كه با وجود اين دولت، رفتار مستقل و خودبنياد اصلاحطلبان چه باشد؟ پاسخ سه سطح دارد. يكي در سطح جامعه مدني كه محل اصلي بروز و ظهور اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان ميتوانند با توجه به فرصت دولتي كه اگر ياريگر نباشد، مانع چنداني نيست، به تقويت جامعه مدني و حضور خود در اين بخش بپردازند. تقويت نهادهاي موجود و تاسيس نهادهاي جديد، ارتباطگيري با فعالان مدني، فرهنگي و اجتماعي، ايجاد شبكههاي اقماري از روشنفكران، فرهنگيان، هنرمندان و ديگر اقشار مرجع در پيرامون خود، از جمله اين راهبردهاست. سطح دوم، سطح گفتماني است. اصلاحطلبي پس از دوم خرداد چند مقطع مهم را پشت سر گذاشته كه هركدام از آنها تاثير و تاثر متقابلي با اصلاحات داشته است. يكي دولت احمدينژاد و فضاي عمومي ناشي از آن. ديگري شرايط پس از انتخابات 88 و آخري دولت عملگرا و اعتدالي روحاني كه بيش از هر عاملي، دستاورد سياسي خود اصلاحطلبان است. اصلاحات با گذر از اين تجربهها، ميتواند به بازخواني انتقادي از خود بپردازد و گفتمان خود را براي شرايط تازه داخلي، منطقهاي و جهاني، نو كند. سطح سوم، حوزه سياسي است. آنچه اين روزها در هر محفلي از اصلاحطلبان به گوش ميرسد، نقص و ناكارآمدي سامان سياسي اين جريان است. وجود چندين حزب ريز و درشت كه اغلب آنها موضوعيت، نفوذ و تاثير چنداني ندارند و صرفا محل سهم خواهي محافل دو سه نفره است، وجود شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات كه بخشي از آن را همين احزاب صرفا پروانهدار تشكيل ميدهد، شوراي مشورتي اصلاحطلبان كه از اتوريته سال 92 فاصله گرفته، شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان كه براي انتخابات 94 طراحي شد و حالا نه تمام جريان اصلاحات را در بر دارد، نه ميتوان از آن در فرصت باقيمانده تا انتخابات سال بعد به سادگي گذشت اما اين هم اتوريته لازم را ندارد، همه و همه باعث شده تا به اين سازوكارها صورت موقتي و مسكني بدهد. در اين شرايط، دولت غير مزاحم روحاني و چه بسا فضاي نسبتا باز پيش از انتخابات، مجالي است براي بازنگري در اين سازوكار و شكل دهي تازه و پايدار به سامان سياسي اصلاحطلبان. در كنار اين موضوعات، اصلاحطلبان ميتوانند با دورانديشي نسبت به سالهاي نه چندان دوري كه نسل بزرگان آن بازنشسته ميشوند، به فكر نيروسازي باشند. جمعبندي آنكه، سقف بضاعت ساختار حقيقي و حقوقي قدرت فعلا همين دولت روحاني است. سقفي كه در مقايسه با پيش از 92 عالي است. اصلاحطلبان نيز چهرهاي كه سه ويژگي توامان داشته باشد، يكي قدرت گذر از فيلتر شوراي نگهبان، دوم شناختهشدگي و محبوبيت بيشتر از روحاني و سوم توانمندي اثبات شده بالاتر، در چنته ندارند. داشتند هم رقيب ساختن از او براي كانديداي 4 سال پيش خود معني نداشت. به همين دليل منطقي است كه در كمتر از يك سال باقيمانده به انتخابات رياستجمهوري، وقت و انرژي خود را صرف تقويت همين دولت و رييس آن كنند، ارتباط خود را با دولت گسترش دهند و از فرصت دولت همدل و نسبتا همراه روحاني براي حل مشكلات دروني خود بهره ببرند.