مسير مينگذاري شده
مدير جديد تئاتر شهر
بابك احمدي
بناي مدور چهارراه وليعصر در يك دهه اخير روز خوش به خود نديده و هر از چندي ماجرايي پيرامونش شكل گرفته است. از گودبرداري غيرقانوني و بدون كارشناسي سال 82 - دوره رياست محمود احمدينژاد در شهرداري تهران – گرفته تا احداث ايستگاه مترو كه هردو در دوران مديريت فعلي شهرداري تهران نيز ادامه يافت. حاصل اولي ترك برداشتن پيكر بنا و ريزش بخشي از ديوار دو سالن مجموعه بود و دومي عميقتر شدن شكافها. گرچه آسيبهاي بيروني در نتيجه تصميمگيري مديران غير فرهنگي خارج از بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد رخ داد، اما وضعيت آشفته درون بنا -به اعتراف هنرمندان و رسانهها- كار «ديگران» نيست و تمامي مديران يك دهه گذشته تئاترشهر بايد مسووليت خود در قبال بخشي از مسائل بيروني و آسيبهاي دروني بنا را برعهده بگيرند. كاهش عيار و جايگاه معتبرترين مجموعه تئاتري كشور در نتيجه ناتواني مديران و رواج بيانضباطيهاي درون سازماني، برنامهريزيهاي بيهدف، نبود استقلال و شخصيت مديريتي و در نتيجه فقدان برنامهريزي كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت از جمله ويژگيهاي قابل اشاره در اين دوران به نظر ميرسد. كار تا مرحلهاي پيش رفت كه ارتباط سازنده با گروههاي نمايشي و جستوجوي راههاي تعامل در شأن مخاطبان مجموعه تئاترشهر به آرزوي اهالي تئاتر و رسانه بدل شد. از سويي در تمام دورههاي گذشته حداقل شاهد مصاحبههاي جنجالي مديران مجموعه تئاترشهر در اعتراض به وضعيت اسفناك محوطه بيروني و اشكالات فني ساختمان بوديم. اتفاقي كه در دوره مديريت مقتدي هرگز رخ نداد تا چندسال اخير منفعلترين دوران حيات تئاترشهر لقب بگيرد. جنبههايي از اين موارد در حكم مديركل هنرهاي نمايشي به مدير جديد مجموعه تئاترشهر ديده ميشود و ظاهرا از چشم مهدي شفيعي پنهان نمانده. اما شريعتي براي دستيابي به اهداف مورد نظر با مشكلاتي مواجه است، چون باتوجه به وضعيت موجود و برنامهريزيهاي گذشته؛ مينهايي در مسير به يادگار مانده است. نخست؛ مدير سابق تئاتر شهر با درگير كردن عدهاي از كارگردانان تئاتر به عنوان شوراي هنري سالنهاي مجموعه تلاش كرد ضعف برنامهريزي را برطرف كند. عاملي كه در صورت وجود نگاه متفاوت مدير جديد احتمالا به اهرم فشار بدل ميشود؛ گرچه ناكارآمدي ملموس شورا موجب عدم همراهي افكار عمومي با اين جريان خواهد شد. دوم؛ سامان بخشي به وضعيت آشفته نيروهايي است كه گروهي از آنها با خيال آسوده در نتيجه استخدام دولتي و ناكارآمدي مديريتي دچار فرسودگي شده و چندان مسوولانه عمل نميكنند. همچنين چالش نيروهاي قراردادي كه اميدي به آينده شغلي ندارند و بيانگيزه به نظر ميرسند. سوم؛ نابساماني فضاي بيروني محوطه تئاترشهر كه با سكوت و سكون مديريت چندسال اخير در وضع بحراني قرار گرفته تا آنجا كه مخاطبان و هنرمندان تئاتر به ويژه بازيگران خانم هنگام تردد در محل امنيت ندارند. چهارم؛ تغيير كاربري سالن قشقايي تئاتر شهر و تبديل آن به «مركز مطالعات قشقايي» كه در مدت گذشته نتيجه مدون و مشخصي نداشته و به جرات ميتوان گفت تجربه مورد نظر ميتوانست در هر سالن ديگري رخ دهد. ضمن اينكه هيچ تاثيري بر هويت بخشي سالن و مجموعه نداشته است.
مديريت شريعتي كه با استقبال رسانهها همراه شده ظرفيت سامان بخشيدن به آشفته بازار كنوني و يك دهه گذشته را دارد و در صورت حفظ رعايت ويژگيهاي شناخته شده او، امكان بازگشت اعتبار از دست رفته بناي خاطرهانگيز هنرهاي نمايشي كشور محتمل به نظر ميرسد اگر انتخابهاي دقيق انجام دهد و مثل گذشته حساب شده گام بردارد.