• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3591 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۴ مرداد

حقوق بشر اسلامي يك نمونه نشان بدهيد!

علي شكوهي روزنامه‌نگار

روز حقوق بشر اسلامي فرصتي است براي بازخواني برخي برجستگي‌هاي ادعايي ما در زمينه حقوق بشر و ترسيم خطوط تفارق آن با حقوق بشري كه در غرب ترويج مي‌شود. در اين زمينه چند نكته را مورد توجه قرار مي‌دهيم و برخي نكات درباره حقوق بشر اسلامي را برجسته مي‌سازيم.
اول- بحث حقوق بشر در سال‌هاي قبل از انقلاب با شكل و شمايل ديگري جريان داشت به اين معنا كه كمتر كسي به نفي مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر مي‌پرداخت و عمدتا صحبت از تاييد بود و حمايت و مسابقه در اينكه نشان دهيم اسلام بيش از ديگران به اين حرف‌ها معتقد است. در آن زمان بزرگاني مانند مرحوم محمدتقي جعفري و ديگران، تلاش جدي مي‌كردند با استفاده از منابع اسلامي و عقايد ديني و تاريخ ائمه و سيره علماي سلف نشان دهند كه اسلام نه تنها اعلاميه جهاني حقوق بشر را قبول دارد بلكه موارد و مصاديقي در زندگي پيامبر و ائمه ما هست كه بسيار برتر از مضامين آن اعلاميه را نشان مي‌دهد و بنابراين غربي‌ها بايد از ما بياموزند زيرا برابري حقوقي بين انسان‌ها در اسلام بالاتر از وضعيتي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر هست.
دوم- از ابتداي پيروزي انقلاب نگاه ما به اين ماجرا كاملا تغيير كرد، يعني غربي‌ها شروع كردند به محكوم كردن ايران به اتهام نقض حقوق بشر و در مقابل در جمهوري اسلامي هم كساني پيدا شدند كه حقوق بشر غربي را نفي مي‌كردند و تعارض بنيادين حقوق بشر غربي با حقوق بشر اسلامي را نشان مي‌دادند. در نقد اين گروه از سياسيون و نويسندگان داخلي، تاكيد مي‌شد كه انسان غربي، خودبسنده و خودبنياد است و انديشه سكولاريستي موجود در تفكر غربي در مقوله حقوق بشر هم خود را نشان مي‌دهد و با نگرشي كه اسلام نسبت به انسان دارد، در تعارض است. در واقع بعد از انقلاب ديگر تلاش نشد كه ميان اعلاميه جهاني حقوق بشر و انديشه اسلامي آشتي ايجاد شود بلكه همه همت اين شد كه متعارض جلوه كنند.
سوم- اين واقعيت را نمي‌توان انكار كرد كه غربي‌ها با مساله حقوق بشر برخورد ابزاري دارند و مساله حقوق بشر براي آنان يك ارزش انساني هميشه مورد حمايت نيست. در جريان پيروزي انقلاب اسلامي گفته شد كه كارتر بحث حقوق بشر را براي جلوگيري از پيروزي يك انقلاب در ايران مطرح كرد ولي همين امر موجب سقوط شاه شد. برخي تئوريسين‌هاي ليبرال دموكراسي غربي به كارتر اعتراض داشتند كه چرا موضوع حقوق بشر را مانند يك اصل مقدس مطرح كرده و موجب شده است كه يك متحد بزرگ غرب در خاورميانه از قدرت ساقط شود؟ به گمان آنان، سياستمداران معلم اخلاق نيستند و حق ندارند از حقوق بشر به عنوان يك ارزش سخن بگويند.  
چهارم- ما در جهان اسلام نتوانستيم حقوق بشر اسلامي را تدوين كنيم. در كنفرانس اسلامي در چند دهه قبل سندي به تصويب رسيد كه عنوان آن «حقوق اسلامي انسان» بود و قرار شد كه اين سند جاي اعلاميه جهاني حقوق بشر را بگيرد. در عمل اين اتفاق نيفتاد زيرا تمام حكومت‌هاي كشورهاي اسلامي حاضر به تمكين به سند حقوق اسلامي انسان نبودند.  
پنجم- ما در جمهوري اسلامي مدعي ارزش‌هاي متعالي و انساني هستيم و طبعا از ما انتظار مي‌رود كه خودمان مجري اينگونه اسناد مهم در حيطه حقوق بشر باشيم. طبعا براي ما شايسته نيست كه كشورهاي ديگر كه سابقه نقض مكرر حقوق بشر دارند، به ارزيابي عملكرد ما بنشينند و ما را متهم به نقض حقوق بشر كنند. در اين زمينه كه ديگران براي اينگونه مفاهيم اصالت قائل نيستند و برخورد دوگانه و ابزارانگارانه مي‌كنند ترديدي نيست، اما اگر اين وضعيت را عيب و ايراد ديگران مي‌دانيم طبعا ما خودمان بايد اينگونه نباشيم و براي مفاهيم حقوق بشري اصالت قائل بشويم. اگر ما هم حقوق بشر و اصول قانون اساسي در حيطه حقوق ملت را رعايت نكنيم و از آن به مثابه ابزاري براي تحكيم قدرت بهره بگيريم، در آن صورت چه فرقي ميان ما با غربي‌ها وجود دارد؟
ششم- فكر مي‌كنم ايجاد معاونت حقوق بشر در قوه قضاييه مي‌توانست گامي بسيار مناسب براي تحقق اهداف انقلاب در اين حيطه باشد. اين معاونت اگر واقعا دغدغه اجراي قوانين و تامين حقوق ملت را داشت مي‌توانست همه دستگاه‌هاي حكومتي را رصد كند و ايراد كار آنان را بگيرد و مراعات‌كنندگان حقوق بشر را مورد حمايت قرار دهد و با اصلاح قوانين، روند اداره كشور را انساني‌تر كند ولي متاسفانه چنين به نظر مي‌رسد كه اين معاونت بيشتر براي دفع حملات كشورهاي خارجي و دفاع از نظام در برابر اتهام نقض حقوق بشر تشكيل شده است.


ما در عملياتي كردن حقوق بشر بايد به خودمان متكي باشيم و اعلام نظر موافق يا مخالف ديگران براي ما موضوعيت نداشته باشد. فرض كنيد كه هيچ كشوري در جهان ما را متهم به نقض حقوق بشر نمي‌كند و فقط ما هستيم و مردم. آيا رعايت قوانين و تامين حقوق مردم و مبنا بودن حقوق شهروندي و حقوق بشر براي خود ما نبايد مهم باشد؟ آيا صرفا براي رد اتهام ديگران بايد به اين موضوعات توجه نشان بدهيم؟ مناسب اين است كه مناسبات حكومت با مردم در رعايت حق‌الناس مبتني بر خواست خودمان باشد نه تحت فشار ديگران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون