حضور دوباره علي كريمي در تمرين پرسپوليس
جادوگر عليه صداوسيما
علي كريمي بازهم راهي باشگاه پرسپوليس شد و پس از خروج از ساختمان اين باشگاه در مواجهه با خبرنگاران ابتدا اعلام كرد كه مصاحبه نخواهد كرد اما وقتي خبرنگاران از او خواستند كه صحبت كند كريمي گفت كه با صدا و سيما حرف نميزند و مطبوعات هم فرقي براي او ندارد. وي در مورد اينكه با خبرگزاريها صحبت كند، گفت: اگر قرار باشد مصاحبه كنم با
همه حرف ميزنم.
كريمي درباره اينكه دليلش از حضور در باشگاه پرسپوليس چيست، افزود: ديدار دوستانهيي انجام دادم و موضوع خاصي نبود همانطور كه روز گذشته سر تمرين رفتم و مساله خاصي نبود اما هر كاري كه از دستم بربيايد براي پرسپوليس انجام ميدهم. او در پاسخ به اين سوال كه آيا به عنوان بازيكن قصد بازگشت به فوتبال را دارد، گفته: نه چنين قصدي ندارم. كريمي ادامه داد: البته به تمرين پرسپوليس ميروم و با تيم تمرين ميكنم همچنين از درخشان ممنون هستم كه اين اجازه را داده كه به تمرين بروم و من هم بدون هيچ پست و مقام و حكمي هر كاري كه بتوانم براي پرسپوليس انجام ميدهم. البته هر روز به تمرين نميروم و هر زمان كه فرصت كنم با دوستانم به
تمرين خواهم پرداخت.
او درباره اينكه چرا قصد مصاحبه با صدا و سيما را ندارد، ادامه داد: من مصاحبه نميكنم، مخصوصا با «صداوسيماتون»! در رسانه ملي هر كاري كه بخواهند ميكنند و با مسائل شخصي برخورد ميكنند آن هم در حالي كه كسي نميداند چه شده و همينطور دربارهاش صحبت ميكنند. خداروشكر هر شبكه هم يك مدير دارد! البته ديگر قصد ندارم درباره تيم ملي هم حرف بزنم.
بازگشت به نقطه صفر
افشين معشوري / ما ايراني جماعت بر خلاف گفتههايمان در عمل دوست داريم از يك سوراخ چند بار گزيده شويم. بعد از اينكه كارلوس كي روش با فشار فدراسيون (بخوانيد وزارت ورزش) مجبور به انتخاب دستيار ايراني شد و علي كريمي را كنار دستش نشاند، با تيتر«تپانچه روي شقيقه علي كريمي» در همين اعتماد نوشتم: « آدم كه حتما نبايد يك روز از خواب بلند شود و به سبك ژاپنيها هاراگيري كند تا بميرد يا اصلا وقتي از خواب بلند شد، برود از همين كوچه پسكوچههايي كه ميگويند تبهكاران اسلحههايشان را از آن جا ميخرند، يك كلتِ خوش دست بخرد و روي شقيقهاش بگذارد و خلاص! راههاي راحتتري هم هست. ميشود وقتي يك روز صبح كه از خواب بلند شدي، ببيني پيغامي روي پيامگير گذاشتهاند و ميخواهند آنقدر بالا ببرندت كه وقتي به زمين افتادي تكه بزرگت گوشت باشد.» شايد كريمي نميخواست باور كند انتخاب او به عنوان كمك كارلوس اساسا يك اقدام عوام فريبانه است و با وجود ادعاي سرمربي تيم كه گفته بود: «اگر دنبال محبوبيتش بودم پله را ميآوردم» متوجه اين كنايه نشد و تن به خواست مشترك سرمربي و فدراسيون داد؛ اما از همان آغاز مشخص بود كه نه كريمي كسي است كه زياده خواهي مرد پرتغالي را تاب بياورد و نه كي روش او را دراندازهيي ميداند كه به بازياش بگيرد.
چند ژست مربيگري در يك ديدار دوستانه؛ تمامي آنچه بود كه از علي كريمي روي نيمكت تيم ملي ايران ديديم و دست آخر در آستانه حضور تيم ملي فوتبال ايران در استراليا، بازيكن محبوب قرمزها غزل خداحافظي را خواند و برخلاف بعضيها كه از هر موضوع ساده - با هزاران ترفند- حادثهيي عظيم ميسازند، تنها به جملهيي بسنده كرد و خلاص؛ اما آنچه باعث نوشتن اين سطور شد نه خداحافظي او از تيم ملي، كه حضور مجدد او در تمرينهاي پرسپوليس است.
كريمي اگر هوس بازي كرده باشد همين امروز هم به شهادت تمريناتي كه در تيم ملي انجام ميداد از بسياري از بازيكنان حاضر در تيمهاي ليگ برتر مفيدتر خواهد بود، اما معلوم نيست بازگشت او به تيم محبوبش با كدام عنوان خواهد بود، جايي كه حميد درخشان در اين باره ميگويد: «به كريمي گفتم كنار ما باش و كمكمان كن. از او خواستم به تيم كمك كند؛ اما اينكه دوست دارد در چه جايگاهي باشد را به خودش واگذار كرديم.» اين واژهها بوي استفاده ابزاري ميدهد. كريمي با اين آمدن و رفتنها تنها به وجهه خود ضربه ميزند و از محبوبيتش خرج ميكند. او كه در بين ستارههاي ايراني غيرقابل پيشبينيترين چهره است، بايد بداند اينبار نيز در حال بازي خوردن است.
بسياري معتقدند علي كريمي ميتوانست در بهترين باشگاههاي اروپايي بازي كند؛ اما به جز حضور كوتاهمدت در تيمهاي آلماني، فوتبال خود را وقف تيمهاي حاشيه خليج فارس كرده است؛ اما نگارنده اتفاقا اين را از هوشياري اين ستاره سابق ميداند و اينكه او بهتر از هر كس ديگري خلق و خو و تواناييهاي خود را ميشناخت و به نظر از مشورت كساني بهره ميبرد كه در كوتاهترين زمان بهترين مشاورههاي منجر به تصميمهاي مهم را ميگرفت، چيزي كه يكي دو سالي است از كريمي نديدهايم كه آخرين آن
- احتمالا- حضور روي نيمكتي است كه سرمربياش چندان محبوب نيست و البته تيرهاي غيب نيز به نظاره ايستادهاند تا بر فرقش فرود آيند.