• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3595 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۹ مرداد

طاووس زيرآفتاب

محمدعلي ابطحي

بعد از پايان يافتن خاطرات شفاهي راديو در دهه 60 به نظرم رسيد از نگاه خودم حوادث هنري و فرهنگي كه چشم و گوشم در هفته جنبيده و آنها را ديده بنويسم. اگر چه بلاي خانمانسوز فضاي مجازي همان لحظه آدم را وسوسه مي‌كند كه عكس بگذاريم و كانال بنويسيم و خلاصه هم بنويسيم، اما در روزنامه نوشتن طعم ديگري دارد. درست مثل فرق چاي كيسه‌اي و چاي خوش دم گيلاني.
در اين ستون هم پايان هفته‌مان به شب جمعه منتهي نمي‌شود و اين خودش در سن و سال ما باعث خوشحالي است كه پايان هفته ستوني ما عصر دوشنبه است تا شما در سه‌شنبه بخوانيد. در همين جا دغدغه قديمي خودم را مطرح كنم كه آيا آنهايي كه خارج هستند و جمعه‌شان يكشنبه است، همه اعمال شب و روز جمعه‌شان به شب و روز يكشنبه منتقل مي‌شود؟ خوب سوال است ديگر. يعني حتي دعاي كميل را شب يكشنبه مي‌خوانند يا نه؟ منظور ديگري نداشتم. در خارجه رسم بر اين است كه يك مناسبت تاريخي را كه تعطيل است و وسط هفته است با تعطيلات آخر هفته در هر سال جور مي‌كنند و يكجا تعطيلي اعلام مي‌كنند. اين را
 داشته باشيد.
 يك بار علماي بزرگ ريش در ريش نشسته بودند. من كه البته بخشي از پر رويي ذاتي دارم و بخش ديگر را هم در لوليدن در بين علما به دست آورده‌ام، سينه صاف كردم و گفتم چه اشكال دارد كه مناسبت‌هاي تاريخي و ديني كه اعمال ويژه‌اي در آن وارد نشده است، مثل خارجي‌ها به پايان هفته منتقل كنيم و هر سال محاسبه شود و در پايان هفته آن روز به مناسبت بزرگداشت و حرمت‌گذاري به امام اعلام شود. كلي هم توضيح دادم كه آن روز معين كه خصوصيتي ندارد. تجليل و يادآوري آن مناسبت مهم است. دوران آقاي احمدي‌نژاد بود. يادتان هست تا تقي به توقي مي‌خورد بين التعطيلات را تعطيل اعلام مي‌كرد؟ مردم هم كه هر مناسبتي باشد به شمال سرازير مي‌شوند. عزاداري و شادماني‌شان با هواي مرطوب شمال تناسب عجيبي دارد. در يكي از اين اعلام تعطيلي‌هاي احمدي‌نژادي ييهويي درست مثل عكس‌هاي ييهويي اينستاگرامي بعضي از عليا مخدرات محترمه كه ييهويي آپ مي‌كنند، ‌شهر‌هاي شمال فحطي آمد و پول بانك‌ها تمام شد و هزار بدبختي ديگر، اصرار مي‌كردم همه اينها را مي‌شود پيش‌بيني كرد و در مناسبت‌هاي ملي و مذهبي ثابت بودن روزهاي تعطيل را از ثابت بودن در آورد. در آن جلسه هجوم تندي به من شد. به نحوي كه به جلسه قول دادم اصلا خودم يك مقاله در مورد ضرورت عدم ثابت كردن تعطيلات بنويسم. در جريانيد كه من آماده تغيير نظراتمم هميشه. اما بازهم اعتقاد دارم كه اين كار خوبي است. حرمت‌گذاري مهم است كه انجام مي‌شود.
 واي چه حرف تو حرفي شد. يوترن (دوربرگردون) بزنيم به ستوني كه قرار است وسط هفته از اينجانب خودنمايي كند. هر هفته «حرف تو حرف» ما در مورد ستون آزادي خواهد بود كه در حوزه مسائل فرهنگي و هنري هفته خواهم نوشت. با نگاه خودم. توي هفته گذشته ديدار شيريني با سايه داشتم. شاعري كه معاصر او بودن افتخار همه ماست. مثل معاصران حافظ و سعدي. در اين مورد در همين ستون و هفته آينده خواهم نوشت.
روز خبرنگار هم بود. رفتم روزنامه اعتماد و شهروند. بعد توي اينستاگرامم عكس خبرنگاران و تحريريه‌ها را انداختم. من در آوردي نوشتم مثل طاوس‌هاي زير آفتاب. مثل طاووس قشنگ و آماده خودنمايي كاري بودند اما گرماي سوزان قانون و حقوق هزار پيرايه ديگر آنها را ملول كرده بود. مسوولان كاش روزنامه‌ها را فرصت بدانند نه تهديد. مسوولان كاش بدانند كه اگر مي‌خواهند فساد نباشد، اگر مي‌خواهند مردم در صحنه باشند، اگر مي‌خواهند بزرگ‌ترين سازمان نظارتي 24 ساعته كار كند، بايد دست رسانه‌ها را باز بگذارند. و مهم‌تر اينكه بفهمند خبرنگاران و روزنامه‌نگاران هم زندگي دارند، زن دارند، شوهر دارند، بچه دارند. بايد ذهن آرامي داشته باشند تا بتوانند خوب بنويسند. در فرمايش مولا علي(ع) هست كه به قاضي خوب حقوق بدهيد تا بتواند فارغ از خواست اين و آن قضاوت كند. روزنامه‌نگاران ما هم قاضي‌هاي عصر رسانه هستند. خلاصه كه از شيرين‌ترين روزهاي‌مان روز خبرنگار بود كه كنارشان گفتيم وخنديديم و غصه خورديم و لذت برديم.
تا حرف تو حرف ديگر در همين ستون.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون