ايران- روسيه ساعت 3:30 بامداد چهارشنبه در نيمه نهايي جام جهاني
پيش به سوي فينال
هر نتيجهاي در ديدار ساعت 3:30 بامداد چهارشنبه ايران و روسيه در مرحله نيمهنهايي جام جهاني فوتسال ۲۰۱۶ به دست آيد، ايران ميتواند به چشم برندهاي بزرگ و قطعي به خود و حاصل حضورش در اين رقابتها بنگرد.
حذف «برزيل بزرگ» فقط بخشي از پايههاي اين رايزني صحيح است و فراتر از آن بايد به بنيادهاي فني قوي اين رشته در كشورمان اشاره و استناد كرد؛ پايهاي كه معمولا ناديده انگاشته شده است. در سال ۱۹۹۲ نيز تيم ملي فوتسال ايران با سرمربيگري محمد مايليكهن و درخشش فني امثال سيدمهدي ابطحي و با آقاي گل شدن سعيد رجبي به نيمهنهايي جام جهاني رسيد كه آن سال در هنگكنگ برگزار ميشد اما خستگي خلق شگفتيهاي متعدد و شايد راضي شدن به دستاوردهاي حاصله مانع صعود بيشتر آن تيم شد و ايران به رتبه چهارم اكتفا كرد.
۲۴ سال بعد حالا همه دلايل فراهم است تا تيم فعلي ما به چيزي فراتر از آن بينديشد و اينبار به فينال برسد و حتي در افق پيشرو مدال طلا را ببيند، اگر ذات و ماهيت اصيل بازيگران در كشورهاي صاحب فوتسال را مبنا قرار دهيم. ايران در تمامي اين مدت همپا با برزيل، اسپانيا، آرژانتين و پرتغال صاحب بيشترين توان فني ذاتي بوده و از اين منظر حتي بالاي دست روسيه قرار داشته كه البته در رنكينگ معمولا بالاي دست ما نشسته است. البته فراموش نكنيم ايران در سال ۲۰۰۸ نيز با رهبري حسين شمس و با نسل درخشان شمسايي و حيدريان كم و بيش راهي همچون سالهاي ۱۹۹۲ و ۲۰۱۶ را پيمود و فقط كم آوردن در ثانيههاي پاياني ديدار برابر ايتاليا مانع راهيابي ما به نيمهنهايي در عين لياقتمان براي اين مهم شد. اما بايد پذيرفت كه فقدان تدارك درست چنين حقي را از ما در جامهاي جهاني ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ ستاند و در يكي، دو جام متاسفانه حتي از مرحله گروهي هم بالا نيامديم و در جام ۲۰۱۲ در تايلند هر چند بالا آمديم، اما در يك چهارم نهايي به كلمبيا باختيم و حذف شديم و هدايت آن تيم با خسوس كاندلاس اسپانيايي بود كه اختلاف جامعه فوتسال با منصوبكنندگان اين مربي از دلايل اصلي سست بودن نتايج آن تيم در آوردگاه كلمبيا بود و به واقع در آن جام نيز خودزني كرديم زيرا همين محمد كشاورز و محمد طاهري ستارههاي باتجربه تيم چهار سال جوانتر از امروز در خدمت آن تيم بودند.
با اين توضيحات مشخص ميشود چرا درخشش اين دوره از مسابقات جام جهاني مهمتر و عجيبتر است زيرا اينبار هم گونهاي از خودزنيها در كارها ديده شده بود، لغو اردوهاي مورد نظر محمد ناظمالشريعه يكي پس از ديگري در ماههاي خرداد تا مرداد و اكتفا به شركت در تورنمنتي چهارجانبه در تايلند كه در آن فقط به رتبه سوم رسيديم و دو بازي دوستانه با ازبكستان در مشهد همه دار و ندار ما در زمينههاي تداركاتي در دو ماه منتهي به جام جهاني كلمبيا بود. جالب اينجاست كه تيم ملي فوتسال ايران با اين تداركات ضعيف اينگونه در كلمبيا چشمها را خيره كرده است.
شاگردان ناظمالشريعه و خود او البته از سه ديدارشان در مرحله گروهي به بهترين شكل به عنوان مسابقات خودشناسي و تداركاتي بهره بردند و طي شكست پنج بر يك برابر اسپانيا، برد پنج بر سه برابر مراكش و تساوي سه- سه مقابل جمهوري آذربايجان كاراييهاي خود را شناختند و نقاط ضعف خود را رفع كردند و شدند تيمي قدرتمند كه در مرحله حذفي تاريخساز شد. حذف برزيل حاكم سنتي فوتسال جهان چيزي بيش از يك شاهكار بود و حذف پاراگوئه چيزي در همان حد زيرا اگر تصور كنيم كه برزيليها توسط ما غافلگير شدهاند پاراگوئه با علم به اين قضيه با همه توش و توانش براي مقابله با تواناييهاي ما به ميدان آمد و از هيچ چيز غافل نماند اما اين تيم نيز مغلوب تواناييهاي ذاتي ما و مهارتهاي غريزي ما شد كه ممكن است هر لحظه و منجمله در ثانيههاي پاياني هر مسابقهاي سر برآورد و حريفان را زمينگير كند.
تيم فعلي ايران مثل تمامي تيمهاي ملي ۲۵ سال اخير فوتسال كشورمان سرشار از استعدادهاي ناب است. تيم ناظمالشريعه به افق طلايي نگاه ميكند و تحت هر شرايطي يك برنده است زيرا در ۱۳ روز اخير در خاك كلمبيا به جهان فوتسال اثبات كرده كه از هيچ كس كمتر نيست و از برزيل و اسپانيا و روسيه و اوكراين و پرتغال هم نميهراسد و قادر به بازي پاياپاي با تمامي آنها است و اين دستاورد شايد از فتح جام جهاني هم مهمتر باشد.