• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3636 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۷ مهر

«اعتماد» به مناسبت آغاز سال تحصيلي بررسي مي‌كند

نظام آموزشي و نيازهاي فراموش شده براي زندگي

گروه مدرسه

 

ناكارآمدي نظام آموزشي ما سال‌هاست كه توسط كنشگران صنفي و سياسي فرياد مي‌شود و نارضايتي اوليا و دانش‌آموزان و معلمان به عنوان مهم‌ترين عناصر و ذي‌نفعان اين دستگاه شاهد اين ادعاست.
هرسال با آغاز سال تحصيلي اين نارضايتي‌ها و اعتراض‌ها به گونه‌ها و زبان‌هاي مختلف بيان مي‌شود و در شرايط و موقعيت‌هاي خاص توسط معلمان و كارشناسان هم به آن پرداخته مي‌شود كه متاسفانه چندان به آن توجهي نمي‌شود و در حد حرف و فرياد و اعتراض مي‌ماند.
اما چندي است به ياري تعدادي از كنشگران و علاقه‌مندان به اين حوزه پاي تحليلگران و نظريه‌پردازان هم به اين حيطه باز شده و نظام آموزشي مورد نقد و بررسي آنها قرار گرفته است كه اين ورود را بايد به فال نيك گرفت و بر استمرار آن تاكيد ورزيد و از آن استقبال كرد.
ما نيز در گروه مدرسه« اعتماد» با استقبال از اين رويكرد ضمن اعلام آمادگي براي انعكاس نظرات و ديدگاه‌هاي انديشمندان، محققان، نظريه‌پردازان و تحليلگران، به بهانه آغاز سال تحصيلي جديد بخش‌هايي از نظرات مصطفي ملكيان و عباس عبدي را كه به تازگي در رسانه‌ها منتشرشده، آورده‌ايم تا در اين هياهوي مهر از اين زوايه هم به فلسفه و كاركرد نظام آموزشي نظري انداخته شود و عميق‌تر از هميشه اين نهاد مهم و گسترده و اثرگذار را مورد نقد و بررسي قراردهيم.

 نهاد آموزش و پرورش، فراتر از وزارت آموزش و پرورش
مصطفي ملكيان كه همواره توجه خاصي به مقوله تربيت در بيان و تبيين ديدگاه‌هاي خود دارد و در تعامل با كنشگران اين حوزه هر از چند گاهي به ابراز نظر در اين زمينه مي‌پردازد، در گفت گويي با نشريه مرواريد به 5 واقعيت دردناك در نهاد آموزش و پرورش اشاره مي‌كند كه ما به چند مورد از آن مي‌پردازيم. او ابتدا منظور خود را از نهاد آموزش و پرورش بيان مي‌كند و مي‌گويد: واقعيت اين است كه من وقتي به آموزش و پرورش به معناي نهاد آموزش و پرورش كه وزارت آموزش و پرورش فقط بخشي از آن است، نگاه مي‌كنم، نهاد را به معناي جامعه‌شناختي آن در اينجا به كار مي‌برم كه مثلا شامل وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، خطيبان، واعظان و سخنرانان، صدا و سيما و همه آنهايي كه آگاهانه يا ناآگاهانه، خواسته يا ناخواسته در حال تربيت من و تو هستند. من و تو به عنوان شهروندان اين جامعه. بنابراين من فقط به وزارت آموزش و پرورش نظر ندارم، به نهاد آموزش و پرورش نظر دارم. اما شك نيست كه در نهاد آموزش و پرورش، مهم‌ترين سهم، از آنِ وزارت آموزش و پرورش است. به جهت اينكه از سال‌هاي آغاز زندگي، ما را در چنگ خود دارد و سال‌هاي آغازين زندگي ما نسبت به سال‌هاي بعدي زندگي، بيشترين اهميت را دارند، پس بيشترين نقد هم معطوف به وزارت آموزش و پرورش خواهد بود.
آموزش و پرورش ما مبتني بر فهم نيست، مبتني بر حافظه است
وي در ادامه به انتقاد از نهاد آموزش و پرورش در كشور مي‌پردازد و بر اين باور است كه نخستين عيب و ايراد اين است كه آموزش و پرورش ما مبتني بر فهم نيست، مبتني بر حافظه است. يعني از ميان قواي ذهني ما، همه تاكيد فقط روي حافظه گذاشته شده است و كاري به فهم (Understanding) ندارند. يعني به جاي اينكه سعي بر اين شود كه مطلبي به مخاطب تفهيم شود، سعي مي‌شود كه مطلبي در حافظه مخاطب جاي‌گير شود. آن وقت طبعا اثرش اين است كه به جاي اينكه با مفهوم سروكار داشته باشد با لفظ، واژه و تعابير زباني سر و كار داشته باشد. اگر من با مخاطبم بخواهم بر اساس تكيه بر فهم گفت‌وگو بكنم هميشه مفاهيم هستند كه بايد مورد توجه من باشند. ولي وقتي كه بر اساس حافظه با طرف مقابل سخن مي‌گويم، اينجا بر لفظ، واژه و تعابير زباني (اعم از واژه، عبارت يا جمله) تكيه مي‌كنم. معنايش اين است كه شما عمق واقعيت را درك نمي‌كنيد اما بلد هستيد واقعيتي را كه عمق آن را درك نكرده‌ايد در قالب زبان بيان كنيد. اين اثري است كه در پي دارد. بر اساس هر ۵ فلسفه‌اي كه براي آموزش و پرورش داريم، ما بايد واقعيت را تفهيم كنيم، نه اينكه كاري كنيم كه مخاطب بي‌آنكه واقعيت را فهم كرده باشد بتواند آن را در قوالب زباني بيان كند.
 بديل‌هاي ويرانگر آموزش و پرورش براي استدلال
ملكيان در بخش ديگري از اين گفت وگو به غيبت عنصر استدلال در نظام آموزشي ما مي‌پردازد و مي‌گويد: عيب و نقص دوم اين است كه آموزش و پرورش ما مبتني بر استدلال نيست. مبتني بر جايگزين‌هاي استدلال است كه جايگزين‌هاي استدلال را با اينكه چندين چيز هستند ولي من اختصارا به همه آنها تعبد مي‌گويم. وگرنه وقتي استدلال در فضاي ارتباطي مفقود شد آن وقت جايگزين‌هاي آن همچون القاپذيري، تلقين‌پذيري، تقليد، تعبد، تبعيت از افكار عمومي، تبعيت از مدهاي فكري، تبعيت از روح زمانه، همرنگي با جماعت و… پيش مي‌آيد كه بديل‌هاي ويرانگري هم هستند اما به هر حال چنين بديل‌ها و جايگزين‌هايي وجود دارد. اما براي اينكه من دايما اين بديل‌ها را اسم نبرم، يكي از آنها را كه شاخص‌ترين آنهاست و روح همه آنها را در خود دارد اسم مي‌برم كه تعبد است. وگرنه همه بديل‌هايي كه عرض كردم، بديل‌هاي ناسالم استدلال‌گرايي است. آموزش ما مبتني بر استدلال نيست. مبتني بر تعبد است يعني به مخاطب ما نشان نمي‌دهد كه تو چرا بايد اين مدعا را بپذيري، اگر بخواهد نشان بدهد كه چرا بايد اين مدعا را بپذيري، بايد دليل اين مدعا را بياورد. البته دليل انواع دارد و در اين شكي نيست اما براي هر مدعايي بايد دليلي ارايه كرد. اما به جاي اين، مي‌گويند اين را بپذير چون فلان‌كس گفته است. حالا آن كس از خود مربي كودك و معلم شروع مي‌شود تا برسد به بالاتر و بالاتر و بالاتر.
ايدئولوژيك‌انديشي و پايان دادن به نقد و بررسي
مصطفي ملكيان در ادامه مي‌گويد: عيب سوم آموزش و پرورش ما، ايدئولوژيك‌انديشي است. امروزه وقتي در مطبوعات مي‌گوييم ايدئولوژي، بيشتر از هر چيزي ذهن ما به ماركسيست‌ها و سوسياليست‌ها و چپ‌ها معطوف مي‌شود كه اينها ايدئولوژيك‌انديش هستند. بعد ذهن ما متوجه مذهبي‌ها هم مي‌شود كه آدم‌هاي مذهبي هم ايدئولوژيك‌انديش هستند. اما ايدئولوژيك‌انديشي اين نيست كه محتواي حرف تو چيست. معنايش اين است كه طرز برخوردت با راي خودت چيست. ايدئولوژيك‌انديش بودن به اين نيست كه تو ماركسيست باشي يا ضدماركسيست باشي تا ايدئولوژيك‌انديش نباشي. يا اگر ضدمذهب باشي از ايدئولوژيك‌انديشي رهايي پيدا كرده‌اي. اصلا و ابدا چنين نيست. محتواي باورها و آراي من نيست كه مرا ايدئولوژيك يا غيرايدئولوژيك مي‌كند، طرز مواجهه و برخورد من با باورها و آراست كه مرا ايدئولوژيك يا غيرايدئولوژيك مي‌كند. حالا، ايدئولوژيك‌بودن را من اين طور تعريف مي‌كنم كه اگر شما معتقد باشيد كه در باب موضوعي يا مساله‌اي يا مشكلي، ختم سخن گفته شد و پرونده اين موضوع يا مساله يا مشكل بسته شد، آن وقت شما درباره اين موضوع، اين مساله و اين مشكل، ايدئولوژيك‌انديش هستيد. ايدئولوژيك‌انديشي اين است كه ما معتقد باشيم، سخن آخر و فيصله‌بخش، گفته شد و حالا بايد برويم سراغ بقيه موضوعات، مسائل و مشكلات. اما اين موضوع خاص يا مساله خاص يا مشكل خاص ديگر فيصله يافت. چون حق مطلب درباره آن گفته شد. حالا كي گفته؟ چه شما بگوييد ماركس گفته، عيسي گفته، اسپينوزا گفته، كانت گفته، بوعلي سينا گفته، سعدي گفته و… اين مهم نيست كه بگوييد چه كسي گفته، مهم اين است كه معتقد باشيد كه پرونده اين موضوع ديگر بسته شد، چون ختم‌سخن را در اين باب از فلان كس شنيده‌ايم. به اين معنا غيرايدئولوژيك‌انديشي يعني اينكه در باب هر موضوع، مساله يا مشكلي، مي‌شود بازانديشي كرد و از نو هم پرونده را گشود و از نو نقد و بررسي كرد كه راه‌حل درست مساله يا راه رفع درست مشكل چيست. نه اينكه اين مساله يا مشكل تا ابد حل يا رفع شد چون فلان كس مساله را حل و مشكل را رفع كرده است. ايدئولوژيك‌انديشي يعني پرونده را مختومه اعلام‌كردن. اين ايدئولوژيك‌انديشي در آموزش و پرورش ما وجود دارد.
دانش‌آموزان از همان درس‌هايي نفرت دارند كه آموزش و پرورش آنها را انتخاب مي‌كند
عباس عبدي در گفت‌وگو با سايت فانوس گفته: آموزش و پرورش در مجموع دو كاركرد اصلي دارد. يكي ارتقاي سطح علمي و آموزشي دانش‌آموزان و ديگري رشد و تربيت اجتماعي آنها از طريق حضور در مدرسه و ارتباط با معلمان و محتواي درسي. اما واقعيت اين است كه آن كاركرد اول را مي‌توانيم بگوييم هر مدرسه‌اي كم و بيش انجام داده است و مي‌دهد. ولي كاركرد دوم را كه جزو وظايف آموزش و پرورش هست، نمي‌تواند انجام بدهد. به عنوان نمونه اگراز دانش‌آموزان بپرسند كه چه درس‌هايي را قبول دارند يا از چه درس‌هايي لذت مي‌برند و از چه درس‌هايي تنفر دارند، دانش‌آموزان از همان درس‌هايي نفرت دارند كه آموزش و پرورش آنها را انتخاب مي‌كند تا براي اجتماعي كردن دانش‌آموزان و مطابق ارزش‌هاي رسمي آنها را تربيت كند. چندي پيش مديركل آموزش و پرورش استان تهران گفته بود كه ما زمان درس‌هايي مانند ديني، علوم اجتماعي و تاريخ را بايد بيشتر كنيم. ولي بايد پرسيد كه آيااين ميزان ساعتي كه اكنون براي اين درس‌ها هست كارايي مثبتي دارد يا ندارد؟ اگر كارايي منفي است، هر چه زمان را بيشتر كنيم اثرات منفي بيشتري دارد. شما بهترين دوران زندگي يك فرد را در اختيار آموزش و پرورش قرار داده‌ايد. البته آموزش و پرورش تنها نيست و خانواده و جامعه نيز تاثير دارند. ولي در همين حد هم چند سال هرروز و روزي ۶ يا ۷ ساعت اين دانش‌آموزان در مدرسه هستند. براي ارزيابي نتيجه و كارايي تربيتي و اجتماعي كردن آموزش و پرورش مي‌توانيم ديپلمه‌ها را ارزيابي كنيم. ببينيم كه چگونه هستند و چقدر با اهداف آموزش و پرورش فاصله دارند؟ قطعا خيلي زياد! و قطعا بخش عمده اين افراد متضاد با آن آموزش‌هاي رسمي رشد كرده‌اند. يعني اينكه آموزش و پرورش اثر مثبت چنداني روي اينها نداشته است. مانند يك بيمارستان كه بيماراني را داخل بياورند و قرار باشد كه از آن طرف سالم بيرون ببرند و بعد مي‌بينيم كه افراد بيمارتر بيرون مي‌روند. معلوم است كه يك جايي گير دارد. يا مثلا يك مجتمع ورزشي را در نظر بگيريم كه هدفش اين است كه آدم‌هاي كم‌تحرك بروند داخل براي اينكه ورزش كنند و شاداب‌تر باشند اما مي‌بينيم خروجي آن، افراد بي‌تحرك‌تر و ناشاداب‌تر است.
آموزش و پرورش ما عملا نمره‌اش منفي است
اين تحليلگر مسائل اجتماعي در بخش ديگري از پاسخ خود به دلايل نا كارآمدي نظام آموزشي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اينجا هم معلوم است كه مشكلي وجود دارد. آموزش و پرورش به دليل همين مسائلي كه هست و مسائل مالي هم كه خيلي موثر است نتوانسته كاركردش را به درستي انجام دهد. اگر نگاه كنيم به نسبت قيمت ثابت، سهم آموزش و پرورش سرانه و سهم معلمان نسبت به قبل كم شده است. البته دلايل خاص خودش را هم داشته است ولي در مجموع فكر كنم كه آموزش و پرورش ما عملا نمره‌اش منفي باشد. در بهترين حالت صفر است!
فرآيند اجتماعي شدن دانش‌آموزان به صورت كامل صورت نمي‌گيرد
عبدي در بخش ديگري از گفت‌وگويش با سايت فانوس در پاسخ به پرسشي مبني بر نسبت ناكارآمدي نظام آموزشي و افزايش آسيب‌هاي اجتماعي مي‌گويد: بايد ببينيم يك دانش‌آموز چقدر با نظام آموزشي احساس همدلي، همسويي كرده و تعلق خاطر دارد. بايد تحقيق كرد كه آيا دانش‌آموزان معلمان‌شان را دوست دارند؟ محيط‌شان را دوست دارند؟ مدرسه شان را دوست دارند؟ اگر يك روز مدرسه نيايند ناراحت مي‌شوند يا نمي‌شوند. يا اينكه كتاب‌هاي‌شان را«غير از فيزيك و رياضي و شيمي و درس‌هاي تجربي و…» كه بيشتر با ارزش‌هاي فرهنگي مربوط است، دوست دارند يا دوست ندارند؟ من اصلا خوش‌بين نيستم و معتقدم فرآيند اجتماعي شدن دانش‌آموزان به صورت كامل صورت نمي‌گيرد. وقتي كه اين فرآيند كامل صورت نگيرد، آن وقت دانش‌آموز رفتار خودش را دارد و هر رفتاري كه بخواهد انجام مي‌دهد. اجتماعي شدن يعني اينكه ما يك سري رفتارهاي خوب و ارزشمند را به فرزندان‌مان ياد بدهيم. اگر دانش‌آموز به مدرسه تعلق‌خاطر نداشته باشد، هر چه كه مدرسه برايش بگويد، عكس آن را انجام مي‌دهد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون