درباره محمد دهقاني آراني كه درگذشت
مرگ روزنامهنگار
علياكبر قاضيزاده
پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات
نخستين باري كه مرحوم محمد دهقاني آراني را ديدم در روزنامه كيهان بود. تحريريه آن زمان كيهان متشكل از آدمهاي استخوانداري بود و بنده هم نخستين بار با ايشان در اين روزنامه آشنا شدم. حوزه كاري ايشان پيش از انقلاب 1357 ارتباط با قم و مراجع بود كه بعد از انقلاب هم اين رابطه ادامه داشت. آخرين بارهم كه با ايشان همكار بودم، حدود سال 79- 77 بود كه در روزنامههاي طوس، عصرآزادگان و اخبار اقتصادي در يك اتاق با يكديگر كار ميكرديم. به ياد دارم خيلي مواقع مشكلاتي كه داشتم را از ايشان ميپرسيدم و مرحوم دهقاني آراني با صبر و حوصله پاسخ ميدادند. دهقاني بسيار آدم پرمغزي بود اما اينطور كه براي من تعريف كرده بود، زندگي بسيار سختي در كودكي و نوجواني داشت. ولي حسن بزرگ مرحوم دهقاني آراني در اين بود كه او هرگز در موضوعي ابراز ناتواني نميكرد و اين شهامت را داشت كه وارد موضوعات شود و سعي ميكرد از موضوعات مختلف سر در بياورد و اثرگذاري داشته باشد. اين نكته مهم و قابل تاملي است كه جزو صفتهاي بزرگي است كه انسان ميتواند داشته باشد. مرحوم آراني اطلاعات بسيار خوبي در ادبيات و تاريخ داشت. مرحوم آراني با وجود اينكه از من بزرگتر بود ذهن خيلي آمادهاي داشت. در سالهايي كه با يكديگر كار ميكرديم اطلاعات ايشان در مورد ايران و جهان خيلي آماده بود. كار خوبي كه دهقاني كرد برگشتن به زادگاهش بود. او خيلي آران و كاشان را با وجود اينكه بنا به تعاريفي كه كرده بود هيچ خاطره خوشي از آنجا نداشت، دوست داشت. روزنامهنگاري ما يك چهره خوب را از دست داد. رسم روزگار بر آمدن و رفتن است. برزاده شدن و ترك كردن است. من خيلي به بچههاي امروز اميدوار هستم. استعداد، پويايي و علاقههاي خاصي دارند. به فرداي حرفه روزنامهنگاري برخلاف خيلي بدبينيهايي كه وجود دارد اميدوارم. به فرداي جامعه با وجود جوانها اميدوارم. اگر نقصي هست نقص ما است كه وضعيت اينچنين است. تقصير جوانان نيست. از دست دادن افرادي چون مرحوم دهقانيآراني تاسفآور است. دريغ من در اين است كه ما نميتوانيم از اين آدمها در حد و جايگاهشان استفاده كنيم.