• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3680 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۴ آذر

«سليم» مردي به اندازه 60 سال خاطره

محمد باقر تمدن خادم و مداح اهل بيت

نخستين‌بار كه مرحوم حاج سليم موذن‌زاده را ديدم به حدود 60 سال قبل باز مي‌گردد. زماني كه من كودكي حدودا 10 ساله بودم و وي جواني 23-22 ساله بود. آن روز، روز فوت برادرش، با عبا و عمامه از كوچه ما مي‌گذشت و مردم وي را نشان مي‌دادند و به هم مي‌گفتند اين جوان حاج سليم است. هنوز آن چهره و تصوير جلوي چشمم هست. تا اينكه گذر عمر و عشق به امام حسين(ع)، حقير را نيز به عالم مداحي كشاند و پس از چند صباحي با استاد، آشنا و كم كم به دوستاني صميمي تبديل شديم؛ دوستي عميقي كه تا زمان حيات آن مرحوم همچنان مستحكم بود و هيچ چيزي نتوانست خدشه‌اي به آن وارد كند. اين دوستي 60 ساله باعث شده تا به خوبي با سجاياي اخلاقي موذن‌زاده آشنا شوم. وي آزاد‌مردي حسيني بود كه با وجود چهره‌اش كه در ظاهر عصباني به نظر مي‌رسيد، قلبي مهربان و بزرگ داشت و به غايت ساده و بي‌آلايش بود. مردي كه از غيبت بيزار بود و به كسي هم اجازه نمي‌داد در حضورش غيبت كند. خاطره ديد و بازديدهاي عيد نوروزمان را هيچ‌وقت از ياد نمي‌برم. زماني كه به رسم تمام ايرانيان، هر سال بعد از تحويل سال به ديدنش مي‌رفتم و كلي درد‌ودل مي‌كرديم و در آخر با وجود پا دردي كه داشت، با اصرار تا دم در همراهي‌ام مي‌كرد. با اين وجود گلايه‌ها داشت از رسم زمانه و نامرادي‌هاي برخي مسوولان. به خصوص از كم لطفي‌هاي صدا و سيما كه كمتر تمايل داشته و دارند تا اجراهاي اين استاد بي‌بديل مداحي آذري زبان و ساير مداحان معروف آذري را پخش كنند. حتي مي‌گفت اگر روزي خدمت رهبر معظم انقلاب برسم حتما از مديران صدا و سيما گلايه خواهم كرد. حاج سليم واقعا انساني نمونه و البته نظر كرده سرور و سالار شهيدان بود.

اينكه تنها چند روز بعد از «اربعيني» كه سال‌ها ذكر مصيبتش را گفته بود، به ديار باقي شتافت، بي‌حكمت نيست.
اما گويا در اواخر عمر به وي الهام شده بود كه ديگر، وقت، وقت پيوستن به حضرت دوست و همجواري با آقاي‌مان ابا عبدالله است. چرا كه به گفته پسرش، چند روز قبل به يك‌باره مي‌گويد: دلم براي ارديبل و خانه‌مان تنگ شده است. اين مي‌شود كه با اصرار، وي را به اردبيل مي‌برند. در اردبيل هم يك‌بار پيش پزشك و متخصص قلب مي‌رود و وي مي‌گويد قلبت خوب كار مي‌كند ولي ضربان آن منظم نيست. روز حادثه مثل اينكه استاد فراموش مي‌كند قرص تجويزي دكتر را ميل كند و همين زمينه‌اي مي‌شود براي بروز اين ضايعه تلخ و جبران‌ناپذير. رفتنش براي چون مني كه بيش از 6 دهه دوست و همكلامش بودم، به هيچ عنوان باوركردني نيست. 60 سالي كه پر است از خاطرات سليم و برنامه‌ها و اجراهايي كه با هم داشتيم. به خصوص اجراهاي مشتركي كه در روز عيد غدير خم سال‌هاي 61 تا 63 در مسجد مجيد داشتيم و خاطره‌اش هنوز در ذهن دوستداران اهل بيت باقي است و كاست‌هاي آن در خانه‌هاي بسياري از عاشقان اهل بيت وجود دارد. جهان تشيع به واقع ضايعه جبران‌ناپذيري را تجربه كرد چرا كه سليم مداحي بود كه نه فقط در ايران كه در تمام جهان و بين شيعيان، طرفداران بسياري دارد. طرفداراني كه سال‌ها با صدايش در سوگ آقا ابا عبدالله اشك ريخته‌اند و با روضه‌هايش گريسته‌اند. حالا بايد عاشقان اهل بيت، به جاي سينه زدن در مراسم‌هايي كه با حضور تعداد بي‌شماري از عزاداران اهل بيت و با نواي حاج سليم برگزار مي‌شد، دل به كاست‌هاي برنامه‌هاي ضبط شده وي خوش كنند.‌اي كاش قدر اين گوهر ناب حسيني را بيشتر مي‌دانستيم و قدردانش بوديم. گوهري كه شايد، سال‌ها جهان، ديگر همتايش را نبيند و درك نكند. تا عمر داريم يادش و خاطره‌اش را گرامي مي‌داريم و عاشقانه دوستش خواهيم داشت. سليم، دوست عزيزم، روحت شاد و قرين و همنشين با پرچمدار كربلا بادا.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون