فيلسوف بايد به دنبال چه باشد؟
پاتنم در كنار نئوپراگماتيستهاي جديد
«پراگماتيسم پرسشي گشوده» هيلاري پاتنم را در كنار نئوپراگماتيستهاي جديد امريكايي مثل ريچارد رورتي قرار داده است. در اين كتاب پاتنم سعي دارد اهميت پراگماتيسم را در انديشه معاصر براي خواننده نشان دهد. براي انجام دادن اين كار با رويكرد پراگماتيستي خود از درهم تنيدگي واقعيت و ارزش، تقدم عمل بر نظر و نفوذ پراگماتيستهاي كلاسيك مثل پيرس، جيمز و ديويي در مباحث كنوني فلسفه معاصر دفاع ميكند. داو با دفاع از انديشه پراگماتيستي جيمز و پراگماتيستهاي كلاسيك امريكايي سعي دارد نشاندهنده انديشه تقدم عمل بر نظر در فلسفه آنها باشد. اين كتاب كه توسط انتشارات «ققنوس» و با ترجمه محمد اصغري در دسترس علاقهمندان فارسيزبان به مباحث فلسفي قرار گرفته است همچنين حاوي پيامي اخلاقي است و آن استقبال از كثرت گرايي تساهل است كه پاتنم آن را در قالب تقدم عمل بر نظر در ميان انديشههاي پراگماتيستي بيان ميكند.
سوال هايدگر از بشر انگاري
موضوع پژوهش اين كتاب مناسبت دوره معاصر با بشر انگاري ايتاليايي و مسائل آن است. از ابتداي مطالعه و بررسي بشر انگاري در يك قرن پيش، از زمان بوركهارت و ويگت تا كاسيرر، جنتيله و گارين، محققان ذات بشر انگاري را در كشف مجدد انسان و ارزشهاي درون ماندگار او دانستهاند. اين تفسير رايج و گسترده براي دليلي است بر اينكه چرا هايدگر به تكرار با مجادلات و مناقشههايي عليه بشر انگاري به منزله يك انسان گونه انگاري خام درگير شد.
با وجود اين يكي از مسائل محوري و كانوني بشر انگاري، انسان نيست بلكه پرسش از بافت، افق يا گشودگي اصيلي است كه در آن انسان و جهانش پديدار ميشود. نكته جالب كه معمولا ناديده گرفته ميشود اين است كه اين مسائل در بشرانگاري از طريق يك مواجهه نظر ورزانه منطقي با متافيزيك سنتي، بلكه بيشتر بر حسب تحليل و تفسير زبان خصوصا زبان شاعرانه صورت ميگرفت.
فيلسوف بايد به دنبال چه باشد؟
نيچه در كتاب «كتاب فيلسوف» مينويسد: در حال حاضر هيچ كس نميداند يك كتاب خوب به چه چيزي شباهت دارد؟ از اين طرحي كه در عين شكوفايي متوقف شده است، از اين پژوهش گسترده كه شامل رابطه فلسفه با هنر، علم و تمدن است تحقيقاتي بر جاي مانده است كه پراكندگي آنها مانع از پيشرفت روح انگيزه نيچه نميشود.
جهشهاي تاريخي كه در تقابل با آيينه تفسير قرار گرفتهاند و برنامهاي براي فلسفه فردا در متني كه اغلب اوقات خشن است در كنار هم قرار گرفتهاند. اما خشونت براي تاييد زندگي لازم است و نيز براي افشا كردن فعاليت كشنده علم. در اين اثر نيچه به مبارزهاي بيرحمانه عليه گوركنان تفكر ميپردازد و به فلسفه براي هنرمند بودن اخطار ميكند؛ چراكه فيلسوف نبايد به دنبال حقيقت باشد بلكه بايد به دنبال كشف دگرگونيهاي جهان در انسانها باشد.
آداب و گفتوگو
زبان همان چيزي است كه پيوسته در درون خود جهتگيري مشتركي در رابطه با جهان را موجب ميشود و تاب ميآورد. گفتوگو با فرد ديگر اصولا به همآميزي اشيا با يكديگر نيست. به باور گادامر در اين كتاب مشخصه اين تنشها در درون مدرنيته نهفته است كه اين شيوه سخن گفتن را كنار مينهد. همچنين گفتوگو با شخص ديگر، سخن گفتن از گذشته او نيست، بلكه در گفتوگو با شخص ديگر، فرد وجه مشتركي را بر ميسازد و همين هم مورد بحث قرار ميگيرد. واقعيت حقيقي ارتباطات انساني به چنان نحوي است كه يك گفتوگو صرفا حامل عقيده شخصي كه در طرف مقابل شخص ديگر در بحث حضور دارد يا حتي صرفا جمع عقيده شخصي با شخص ديگر نيست. يك گفتوگوي اصيل ديدگاه هر دوي آنها را متحول ميسازد. يك گفتوگوي كاملا موفقيتآميز چنان است كه فرد نميتواند به جانب عدم توافقي پا پس بكشد كه آن را به راه انداخته است.
عدالت
در انديشه دلوه كيو در مورد عدالت، برتري فكرت درست عدالت از مجراي كشف «ديگري» يعني از طريق احترام، رعايت و ملاحظه اشخاص ديگر جريان پيدا ميكند. از اين روي عدالت فكري عام يا به تعبيري ديگر نه چندان مناسب ايدهاي عمومي نيست كه با فكرت بزرگتري به نام اخلاق آميخته شده باشد، بلكه مفهومي به مراتب خاصتر است.
«بررسي تاريخ- فلسفي عدالت» عنوان كتابي از ژرژ دلوه كيو است كه به تازگي با ترجمه مصطفي يونسي توسط انتشارات پرسش منتشر شده است. اين كتاب در محدوده خود به صورت همزمان نظرات مولف به همراه مرور سريع شاخصترين و مهمترين نوشتههايي كه تا به امروز (اواسط قرن بيستم) در مورد موضوع عدالت وجود دارند به اقتضاي آشنايي مولف با اين مقوله عرضه ميدارد. در انديشه فلسفي نيمه دوم قرن بيستم فيلسوفاني چون رالز و سندل نيز درباره عدالت آثاري نگاشته اند.