تصاوير كودك حاشيه نشين و درخواستش در فضاي مجازي دست به دست ميشود
شما يه پارك به من نشون بدين، من ديگه چيزي نميگم
يكي از هزاران كودكي است كه در حاشيه شهر از كمترين حقوقشان محروماند. بغضش دل بينندگان ويديوي يك دقيقهاي را كه اين روزها در دنياي مجازي منتشر شده به درد آورده. كودك با بغض ميگويد: «به خدا شهرداري يه بار ديگه بگه و به قولش عمل نكنه ميخوايم بريم اعتراض كنيم.» در شبكههاي اجتماعي عدهاي ميگويند مسوولان چطور بعد از ديدن اين ويديو واكنشي از خود نشان ندادهاند؟ و عدهاي ميگويند چرا يك كودك بايد از اين ثروت ملي تنها آرزوي داشتن يك پارك را داشته باشد. البته تاسف و ناراحتي بسياري از كساني كه اين ويديو را ديدهاند، هنوز باعث واكنشي از سوي مسوولان شهري نشده است. حرفهاي همراه با بغض و اشك كودك حاشيهنشين گوياي بسياري حرفهاي ديگر است: «شهرداري سه بار اومده آشغال رو ريخته اونور دور و برش خاك ريخته، ما ميآييم اينجا بازي كنيم پاهامونو ببين عمو كثيف ميشه، مريض ميشيم.» بسياري از كودكان حاشيه نشين محل بازيشان همان جايي است كه شهرداري زباله شهرنشينان را تخليه ميكند، اسباببازيهايشان را از زبالهها پيدا ميكنند و انواع بيماريها و مسائل فيزيكي را هم در ميان همان زبالهها ميجويند. اما تنها يك خواسته ساده دارند، كودكي كردن و براي طبيعيترين حقشان اشك ميريزند: «گفته من ميخوام اينجا رو پارك كنم، كو پارك؟ من اينجا پارك ميبينم؟ كو؟ شما يه پارك به من نشون بدين من ديگه چيزي نميگم.» اين ويديو بينندگان بسياري را متاثر كرده است و واكنشهايي را هم در ميان هنرمندان و سينماگران به دنبال داشت، اما گويي هنوز مسوولان تاثري از ديدن اشك و بغض اين كودك حاشيهنشين احساس نكردهاند. البته هنوز از محلي كه كودك اهل آن هست هيچ خبري منتشر نشده و مشخص نيست كه كودك به عملكرد شهرداري كدام شهر و منطقه انتقاد ميكند.