فرصتطلبي لندن يا تقسيم وظيفه امريكا و بريتانيا براي دست كردن در جيب شيوخ عرب؟
حميد هوشنگي
معاون خبري اسبق ايرنا
عصر پنجشنبه با افشاي سخنان دو پهلوي بوريس جانسون وزيرخارجه بريتانيا در گاردين، خانم «ترزا مي» نخستوزير اين كشور ناچار شد به سرعت با صدور يك بيانيه از گفتههاي وزيرخارجه دولتش فاصله بگيرد و گفتههاي جانسون را مواضع شخصي وزير خارجه بخواند و به شيوخ عرب خليج فارس مجددا يادآور شود سياست دولت بريتانيا حمايت تام و تمام از آنها در مقابل ايران است. جانسون در اظهارات خود كه هفته گذشته در كنفرانسي در رم عنوان و بهوسيله گاردين منعكس شده، گفته بود عربستان در ايجاد جنگ شيعه و سني در خاورميانه مشتركا با ايران در جنگي نيابتي مقصر است. موضعگيري جانسون در نام بردن (دو پهلو) از رياض در آتشافروزي در خاورميانه با بيانات اخير ترزا ميدر سي و هفتمين اجلاس سالانه سران شوراي همكاري خليج فارس در بحرين مغايرت آشكار داشت. چهارشنبه نخستوزير بريتانيا كه به عنوان ميهمان ويژه به اين اجلاس در منامه دعوت شده بود، با سخناني تند و غير ديپلماتيك، ايران را تهديدي براي صلح و ثبات خاورميانه و خليج فارس ناميد و به شش كشور عضو اين شورا اطمينان داد لندن آماده است در كنار آنها با سياستهاي بهگفته وي تهاجمي ايران در منطقه مقابله و آن را پس بزند. نخستوزير بريتانيا كه مواضعي متمايل به اسراييل و علاقه زيادي به جيب شيوخ عرب دارد، گفت جانسون در سفرهفته آيندهاش به منطقه، توضيح دقيقتري از نظرياتش را ارايه خواهد كرد. اين تعارض را نبايد اختلافي جدي در سياستهاي لندن در منطقه خليج فارس تلقي كرد. جانسون به بيتوجهي در بيان نظرياتش سابقه دارد و تا قبل از رسيدن به اين مقام در تابستان گذشته، بههنگام تصدي شهرداري لندن اظهارات تند و تيزي عليه بيشتر مقامات جهاني از زبان او جاري شده بود و به نظر ميرسد سياستمداران برجسته حزب حاكم محافظهكار بريتانيا چارهاي ندارند كه از گفتههاي خانم ترزا ميدر مقابل وي حمايت كنند. اين ناچاري به عوارض برگزيت (راي 23 ژوئن مردم بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا در دو سال آينده) مرتبط است كه نتايج آن براي اقتصاد بريتانيا ضربه سهمگيني خواهد بود. در عين حال، بريتانيا با اين خروج، امكان مييابد فارغ از محدوديتهاي سياسي عضويت در اتحاديه اروپا و لزوم پيروي از سياستهاي مشترك اتحاديه، قراردادهايي دوجانبهاي با كشورهاي عرب نفتخيز خليج فارس منعقد كند كه در زمان حضورش در اتحاديه اروپا چندان ميسر نبود. بهنظر ميرسد براي جبران خسارات اقتصادي ناشي از برگزيت كه به سقوط نسبي اقتصاد بريتانيا و پوند انگلستان منجر شده، دولت بريتانيا ناگزير است در خاورميانه به كشورهاي ثروتمند عرب متمايلتر شود و از رهگذر تبليغات و وحشتپراكني از آنچه خطر ايران در منطقه ميخواند به جذب دلارهاي نفتي عربستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس اقدام كند. خانم ميدر منامه در برابر اين پرسش كه آيا در اين رهگذر حقوق بشر در كشورهاي خليج فارس قرباني خواهد شد پاسخي انگليسي داد و گفت «ما اول بايد با اين كشورها تعامل كنيم تا سپس امكان مذاكره در مواردي از اين قبيل فراهم شود!» آنچه در اين ميان بايد براي اعراب خليج فارس مورد توجه واقع شود نه حمايت كاسبكارانه و لفظي لندن از آنها، بلكه تحميق آشكار شيوخ منطقه است كه چند بار سادهانگارانه بازيچه سياستهاي مكارانه بريتانيا واقع شده و در ايجاد جنگ در منطقه، آلتدست غرب بودهاند. در نتيجه اين فريبها، ضمن بزرگ شدن معضلات سياسي خاورميانه و لاينحل ماندن مساله اساسي فلسطين، اقتصاد غرب به هزينه اعراب و دلارهاي نفتيشان جان گرفته و نهايتا به زيان آنها و به سود اسراييل به كار افتاده است. بد نيست همسايگان عرب جنوب ايران به چند نمونه از اين بازيگريهاي دغلكارانه توجه كنند: در هفتم جولاي امسال با انتشار گزارش دو ميليون و نيم كلمهاي كميسيون جورجام جي چليكات، توني بلر نخستوزير اسبق بريتانيا رسما به دروغگويي محض و ايجاد بهانه غيرواقعي براي شروع جنگ عراق متهم شناخته شد. جنگي كه امريكا با كمك بريتانيا برعراق تحميل كرد و ويرانيهاي دور دوم خاورميانه پس از جنگ جهاني دوم از آن جنگ آغاز شد. اين گزارش مستند پس از چند سال تحقيق در بريتانيا تهيه و منتشر شده بود. آقاي توني بلر پس از ماجراجويي و جنگ افروزي در عراق، به رياست كميتهاي غربي منصوب شد كه وظيفه داشت براي حل مساله فلسطين با اسراييل و تعيين يك راهحل بينابيني اقدام كند. هنر آقاي بلر اين بود كه استخوان لاي زخم فلسطين را بيشتر از پيش در بدن نحيف فلسطينيها فرو كند تا اعراب به خفتي بيشتر تن دهند و اسراييل امنتر شود و بيمحاباتر به اشغالگرياش ادامه دهد. پس از اعطاي استقلال به شيخنشينهاي خليج فارس از سوي بريتانياي استعماركننده كه در نيم قرن گذشته واقع شد، لندن تعمدا بسياري از بخشهاي يك شيخنشين را به همسايه آن شيخ نشين واگذار كرد تا ادعاهاي ارضي آنان عليه يكديگر پايدار شود و شيوخ منطقه هميشه براي رسيدن به حقوق خود، ناگزير شوند به حكميت لندن تن دهند. به وعده بالفور، نخستوزير بريتانيا در 1917 هم كه نهايتا با ايجاد اسراييل در 1948 منتهي شد، فعلا اشارهاي نميكنيم كه آن فاجعه خود داستاني پر آب چشم و هميشگي است كه تا ساليان دراز به خاطر خيانت بريتانيا به اعراب، از ديدگان فلسطينيها خون ميبارد و چهار نسل از فلسطينيان را آواره و چادرنشين كرده است. با داشتن چنين سابقه درخشاني از ضديت منافع بريتانيا با منافع اعراب، آيا باز هم براي دل سوزاندن دروغين و صرفا كاسبكارانه خانم ترزا مي براي كشورهاي جنوبي خليج فارس محلي باقي ميماند؟به نظر ميرسد با توجه به اين واقعيت كه تا ورود دونالد ترامپ رييسجمهوري منتخب امريكا به كاخ سفيد (اول بهمن ماه) هنوز شش هفته باقي مانده و سياستهاي خارجي دولت آتي امريكا رسما اعلام نشده است، در اين نامشخص بودن وضعيت كه گاه نيز ضد و نقيض بهنظر ميرسد، لندن فرصتطلبانه به صيد نهنگ در آبهاي خليج فارس پرداخته است. تحليلگران مسائل خارجي امريكا بر اين باورند كه در دولت ترامپ به احتمال قوي بيشترين توجه واشنگتن به شرق آسيا و چين معطوف خواهد شد و به همين خاطر است كه لندن فرصت را براي پركردن خلأ نسبي واشنگتن در منطقه خاورميانه و به ويژه خليجفارس اينچنين غنيمت شمرده است. آنچه در هفتههاي اخير شاهد بودهايم حاكي از آن است كه با توجه به هراس كشورهاي عرب جنوب خليج فارس از وزش بادهاي محتمل تغيير، سياستهاي تفرقهانگيز و ايرانهراسانه لندن در منطقه تشديد شده و بريتانيا در حال برنامهريزي براي گسترش جنگ شيعه و سني و فروش تسليحات بيشتر و دادن سرويسهاي امنيتي و عقد قراردادهاي بزرگ خدماتي و اقتصادي با شيوخ نفتي است. خانم ترزا مي در سخنراني خود در منامه رسما و بهگونهاي علني و در عين حال غيرديپلماتيك گفت من تهديدهاي جدي ايران در منطقه و تلاش ايران براي بيثباتي در عراق، سوريه، لبنان، يمن و حتي خود خليج (فارس) را درك ميكنم. امنيت خليج فارس امنيت ماست و ما با چالشي بزرگ روبهرو هستيم كه من براي مقابله با آن به اينجا آمدهام تا اعلام كنم بريتانيا براي مقابله با آن، آماده هرگونه همكاري با شوراي همكاري خليج فارس و اردن است! بياناتي كه شيوخ خليج فارس براي شنيدن آن در غياب روشن نبودن نسبي سياستهاي واشنگتن، لحظه شماري ميكردند. نخستوزير بريتانيا در اين سفر كاسبكارانه تلاش كرد مثل يك فروشنده يا دلاله زيرك، از احساس نياز كاذب در مشتري خود سوءاستفاده كند و لزوم خريد متاع غيرضروريش را بهصورت يك واجب به خورد مشتريان كيسه گشاد خود بدهد و آنها را هر چه بيشتر به دشمني با ايران بكشاند و راه دوستي اعراب جنوبي با ايران را به بندد!لازم نيست آدمي سياستمدار يا تحليلگري نخبه باشد، دانشجويان سالهاي اول علوم سياسي هم ميتوانند درك كنند آنچه خاورميانه را به ويژه در 15 سال اخير بهكام ناآرامي و ويراني كشانيده، سياستهاي غرب براي ايجاد نظم نوين پس از فروپاشي شوروي در دهه نود ميلادي بوده است. سياستهايي كه عموما بهوسيله غرب طراحي و با هزينه چند صدميلياردي كشورهاي عرب تحقق يافتهاند. جالب است كه برنامهريزان اين ويرانگريهاي امروز منطقه، اينك مجددا با نقاب ناجي امنيت منطقه ظاهر شدهاند و مطامع سياسيشان را با ايرانهراسي و گسترش اختلافات شيعه و سني جهت فروش تسليحات و آزمايش جنگافزارهاي خود پي ميگيرند. چه منطقي و عاقلانه است كه برادران عرب ما در جنوب خليج فارس با درس گرفتن از تجارب گذشته و نقش استعماري غرب در منطقه، به سياست دو دوزه فروشندگان انگليسي كه آنها را گاو شيرده تصور كردهاند، پاسخي منفي دهند و امنيت منطقه را در امنيتي دستهجمعي با شركت تمامي كشورهاي منطقه، بدون حضور غرب و در نزديك شدن با ايران پي بگيرند.