پيشنهاد اقتصاددانان منتقد براي برنامه ششم توسعه
برنامهاي براي شفافيت ملي بنويسيم
گروه اقتصادي
استاد دانشگاه علامه طباطبايي در حالي تعديل ساختاري و حاكم شدن بينش تعديل ساختاري را عامل مشكلات كشور در شرايط كنوني ميداند كه در ماههاي گذشته، بخشي از مسوولان و دستاندركاران انگشت اتهام را به سوي انديشههاي چپگرايانه گرفتند و تلاش براي برقراري عدالت اجتماعي را كه به ويژه در سالهاي نخست انقلاب اسلامي به عنوان عامل هويتي نظام شناخته ميشد عامل بيثباتيها و عدم توسعه يافتگي معرفي ميكنند. در تازهترين مورد از اين دست اظهارات روز دوشنبه، علي اكبر ناطق نوري هم در نشست اتاق تهران تمام دولتهاي پس از انقلاب را چپگرا معرفي كرد. شايد چنين اظهاراتي كه پيشتر از زبان يكي از وزراي كابينه هم شنيده شد، برخي از اقتصاددانان را به واكنش كشانده تا آنها هم به ميدان اين جدل بيايند و بينش سرمايهدارانه را به عنوان عوامل افزايش فساد و توسعهنيافتگي معرفي كنند. به نظر ميرسد اين جدال در روزها، ماهها و شايد سالهاي آينده هم ادامه داشته باشد و هركسي براساس اينكه خود را در كدام جبهه ميبيند به طرف مقابل اتهام خواهد زد. روز گذشته، دانشكده اقتصاد علامه طباطبايي ميزبان همايش بررسي برنامه ششم بود. در ابتداي اين نشست عباس شاكري، رييس اين دانشكده با اشاره به عدم موفقيت تمام برنامههاي توسعه گفت: « اين در حالي است كه در كشوري مانند چين با نظام كمونيستي، كره با نظام ديكتاتوري نظاميها، ژاپن با نظام ليبرالي چند حزبي و مالزي با بينش اسلامي برنامههاي توسعه به اهدافي به مراتب بزرگتر از كشور ما رسيدند. » به گفته اين اقتصاددان، توسعه نيازمند بينش فلسفي، ذهنيت مناسب، آمايشهاي دقيق، اولويتبندي اهداف، بررسي واقعيات جامعه و وضعيت منابع است كه براي ميان يا بلندمدت افق يك نظام سياسي اجتماعي را مشخص كند. رييس دانشكده اقتصاد علامه با اعلام اين نكته كه برنامههاي توسعه ايران غيرمشاركتي بوده، ادامه داد: «متاسفانه در ايران چند كارشناس جمع ميشوند و برنامهاي مشابه بودجه مينويسند و سپس همان به عنوان برنامه به نهادهاي ذيربط ميرود. حال آنكه برنامهريزي به لحاظ محدوديتهاي مالي و منابع بايد مانع زدايي شود و به هيچ عنوان وابسته به منابع نشود. ميتوان برنامهاي تنظيم كرد كه در آن تنها قصد افزايش شفافيت باشد و بر انضباط مالي تاكيد داشته باشد. چنين برنامهاي طبيعتا نياز مالي چنداني ندارد. در ايران برنامه شبيه يك بودجه پنجساله است كه هيچ شباهتي به آن ندارد. سخنران بعدي اين نشست فرشاد مومني، ديگر استاد اين دانشگاه بود. او از لزوم نگاه اقتصاد سياسي و برنامهريزي به اين برنامه گفت. اين استاد دانشگاه گفت: شرايط امروز كشور بحراني است و رويكردي كه در ربع قرن اخير بر كشور حاكم بوده سبب شده يك اتحاد ناميمون بين سه ضلع دولت كوتهنگر بخشهاي غيرمولد و نئوكانها و نوكلاسيكهاي وطني به وجود آيد كه اين مورد آخري وظيفه دارد برنامههاي دولت كوتهنگر را در راستاي منافع گروههاي غيرمولد بزك كند و آنها را به خورد اقتصاد كشور بدهد. هنگامي كه در اسناد رسمي به صراحت از بحرانهاي بزرگ و كوچك كه برخي از آنها بقا را در نظام ملي تهديد ميكنند نام برده ميشود ميتوانيم با اطمينان بگوييم كه شرايط كشور بحراني است اما اين شرايط يك نقطه عطف دارد. اگر ما از ظرفيتها استفاده كنيم كشور به يك مسير ميرود و اگر همانند 30 سال اخير رويكرد قوي را در پيش بگيريم كشور سمت ديگري خواهد رفت.
براي هر چه تبليغ بيشتر كردند
زيانآورتر بود
مومني با اشاره به پديده از كارافتادگي گفت: در شرايط كنوني با طيف وسيعي روبهرو هستيم كه وظيفه آنها اين است كه ظاهر را جور ديگري نشان دهند و در عمل كار ديگري كنند كه اين حوزه در دولت و مردم ظاهرهاي مختص به خود را دارد. از سال 1368 تا به امروز نظام تصميمگيري ما در جهتي حركت كرده كه آن جهت تبليغ بيشتر و انتظارات بالاتري ايجاد كرده كه در نهايت كشور از اين رويه ضربههاي شديدي خورده است كه مهمترين آن شوك ارزي در دهه 60 و 80 بود.
اين اقتصاددان عنوان كرد: مسكن مهر، سهام عدالت، بنگاههاي زودبازده و دو سند سياسي و اقتصادي اخير نمونه شكست خورده اين انديشهها است. به سبب اجراي آن در كشور امروز ما شرايط بحراني را حس ميكنيم. شواهد رسمي انتشار يافته در 30 سال اخير نشان ميدهد كه توليدكنندگان و عامه مردم تحت شديدترين فشار قرار گرفتند و بخشهاي غيرمولد به طرز جنونآميزي قدرت پيدا كردهاند بهطوري كه هر چقدر به سالهاي اخير نزديك ميشويم اين فشار بيشتر شده است. اوج اين فشارها در دوران شكوفايي درآمدهاي نفتي و قبل از تحريمها يعني در بازه زماني 85 تا 90 بوده كه كسري بودجه خانوادههاي ايراني 5/4 برابر افزايش پيدا كرده و شاخص فلاكت در ابتداي دولت دهم تا انتهاي آن دو برابر شده است. مومني با اشاره به ديگر زواياي قدرت گرفتن بخشهاي غيرمولد گفت: در چند سال اخير بالغ بر هشت هزار بنگاه توليد تاسيس يا ورشكست شده است و در تمام حوزهها شاهد افت بوديم بهطوري كه در بازه زماني 84 تا 90 رتبه كسب و كار ايران 80 پله سقوط كرد. برنامه ششم و سياستهايي كه در آن در نظر گرفته شده است داراي ضعفهاي زيادي است كه يكي از آنها امنيت حقوق مالكيت است. اين مقوله ميتواند كشور را به سمت توسعه يا اضمحلال ببرد اما در برنامه ششم حتي يك كلمه به آن اشاره نشده است در حالي كه مقياسها و گواههاي مشخص وجود دارد كه بحرانهاي اصلي كه در كشور در حال شدت گرفتن است بر پايه بحران مالكيت است. اين استاد دانشگاه گفت: مطالعاتي وجود دارد كه بنگاههاي اقتصادي تمايل به كوچكتر شدن دارند بهطوري كه در سال 1330 هر كارفرما 35 نفر كارگر داشت اما اين عدد در سال 85 به كمتر از پنج نفر رسيده است. مثال ديگر نرخ بهره است كه امروز پنج برابر نرخ ميانگين جهاني است اين در حالي است كه كشورهاي ديگر داعيه مسائل ديني را ندارند. اينها همه بهترين گواه در مورد بحران امنيت حقوق مالكيت است. سرنوشت اشتغال در برنامه ششم يكي از بحثهاي جالب است كه با تصميمگيري كميسيون تلفيق بودجه جالبتر نيز شده است. در ابتدا لايحه ارايه شده از سوي دولت فقط در يك جا و آن هم ماده 21 در اين موضوع توجه شده بود. آن هم به اين صورت كه خلق موقعيتهاي شغلي از طريق حذف قوانين زايد كه بعدا اين ماده زيرمجموعه طرح سلامت شد اما نكته جالب اينجاست كه در كميسيون تلفيق به صورت كامل حذف شد.
بنيادگرايي بازار ما را به سمت فاجعه ميبرد
او تصريح كرد: اين برخورد يعني سرنوشت اشتغال مولد كه توان مقاومت اقتصاد ملي، عدالت اجتماعي و پايداري نظام ملي كه همه آنها تابعي از نگرش به اشتغال مولد است در اين دولت و مجلس به سهلانگارترين وجه در طول تاريخ برنامهريزي كشور به كنار گذاشته شده است. رويكرد افراطي بنيادگرايانه بازار كه به ايران تحميل شد براي ما چيزي به جز فاجعه ملي و زيست محيطي نداشت و حتي جايي براي دفاع از طرفداران اين نظريه نگذاشته است و كار به جايي رسيده كه اگر كسي از بيرون بخواهد از نئوكانها و نئوليبرالها دفاع كند در واقع شدت ناتواني خود را نشان خواهد داد. اين سند كشور را به سمت رويه ملوك الطوايفي ميبرد. دولت در اجراي سياست تعديل ساختاري شكست خورده و امروز ما با يك برنامه ضد توسعهاي روبهرو هستيم. او ادامه داد: رژيم پهلوي يك بار بهاي بياعتنايي به مردم را پرداخت در خاطرات عبدالمجيد مجيدي صريحا بيان ميكند كه وجه تكنيكي برنامهها خوب بود اما آنچه به آن اشاره نشده بود رابطه و معيشت مردم بود و همين امر سبب شد مردم به نظام پهلوي بياعتماد شوند. مومني خاطرنشان كرد: برنامه ششم به زودي به صحن ميآيد و من به تمام كساني كه به نوعي در اين برنامه دست داشتهاند اعلام ميكنم كه اين سند رويكرد ضد توسعهاي دارد. آنچه بر سر كشور در حد فاصل سالهاي 84 تا 92 آمد بر اساس ضعف دستگاههاي نظارتي بود كه يكي از اين دستگاهها مجمع تشخيص مصلحت نظام است اما اميدوارم اينبار اين دستگاهها ورود كنند و نسبت به برنامه ششم و نسبت به اصلاح برنامه ششم اقدام كنند.
سياستهاي بعد از جنگ، نابرابري را
افزايش داد
حسين راغفر، استاد دانشگاه الزهرا، ديگر سخنران اين همايش بود. او با اشاره به موارد مطرح شده در برنامه ششم اظهار داشت: «ما نيازمند تغيير ديدگاه نسبت به برنامه در ايران هستيم چرا كه تصور ميشود يكي از اصليترين عوامل عقبماندگي در ايران نظام تصميمگيري است. برنامهريزيها اشكالات فراواني دارد كه با تغيير نگاه ميتوان آنها را مجددا درست كرد. بخش قابل توجهي از منابع كشور از درآمدهاي نفت و گاز است كه تنها به گروههاي خاصي كه منافع توسعه كشور را تامين ميكنند، تعلق ميگيرد.»
راغفر با بيان اينكه يكي از دلايل نابرابريهاي اجتماعي دسترسي راحت به فرصتهاي شغلي است، گفت: چالشهاي مرتبط با اشتغال به نظام تصميمگيري بر ميگردد و اين نابرابري محكوم به سياستهاي موجود است. هماكنون ما شاهد بحران در صندوقهاي بازنشستگي و فرار مغزها و نيز اشتغال بيكيفيت هستيم. تنها ۲۲ درصد از افراد بين ۱۵ تا ۲۴ سال در ايران شاغلند اين درحالي است كه نرخ جهاني بيش از ۴۱ درصد است و ما نصف شاخص جهاني را داراييم. هيچ رابطهاي بين سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال در جامعه وجود ندارد چرا كه نظام تصميمگيري برنامهاي را تدوين ميكند كه تنها صاحبان سرمايه مرتفع شوند.» اين اقتصاددان با اشاره به معيوب بودن اقتصاد در ايران گفت: «نابرابري پديده ناگزير نيست بلكه محصول سياست و برنامههايي است كه انعكاس منابع صاحبان سرمايههاي تجاري و مالي در ايران است و نشانهاي از اقتصاد معيوب به شمار ميآيد كه به فعاليتهاي نامولود سود بيشتري از سختكوشي و سرمايهگذاري صنعتي ميدهد.» راغفر در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينكه سهم نيروي انساني در توليد ناخالص داخلي در ايران ۱۵ درصد است، گفت: «اين رقم در كشورهاي صنعتي ۶۰ درصد بوده كه هماكنون به ۵۰ درصد رسيده است. اقتصادهايي كه سطوح بالاي نابرابري و ثروت را تجربه ميكنند سطوح پايين نابرابري فرصتها را نيز دارا هستند كه عمق اين كج كاركردي را بايد در قدرت بنگاهها با اعمال نفوذ منابع ديد. اثرات رشد نابرابري كه در سه دهه گذشته در كشور اتفاق افتاده، يك شبه مرتفع نميشود. ما نيازمند تغيير نگاه در بخش درمان آموزش و پرورش هستيم و به جاي اتخاذ رويكرد حداقلگرا بايد به قواعد و ماهيت پويا و قدرتمند در زندگي روزمره بپردازيم. سياستهاي بعد از جنگ نابرابري را افزايش داد و امروز به جايي رسيديم كه اين نابرابريها به سادگي قابل رفع نيست. در برنامه ششم مشاركت مردم غايب است و كلا برنامه در ايران ظرفيت توسعهاي ندارد و عمده بودجه به حقوق و دستمزد تعلق ميگيرد. منابع محدود بوده و برنامهها زيادند در نتيجه بسياري از برنامه اجرا نميشود و تنها افرادي كه نفوذ دارند منابع را به برنامههاي خود اختصاص ميدهند.»
او خاطرنشان كرد: «متاسفانه طرح تحول سلامت و واگذاري بيمارستان دولتي به بخش خصوصي هزينههاي درمان را بين ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد افزايش ميدهد كه اين موضوع آثار جدي و گسترش نابرابري در جامعه را خواهد داشت.»