جرقه افزايش مناسبات اقتصادي ايران و ارمنستان زده شده است
محمدرضا دماوندي
تحليلگر ارشد مسائل ارمنستان
سرانجام امروز پس از مدتها انتظار، حجتالاسلاموالمسلمين حسن روحاني، رييسجمهوري اسلامي ايران راهي ايروان شد تا با اين سفر فصل جديدي از مناسبات 25 ساله ايران و ارمنستان رقم بخورد. در 25 سال گذشته، روابط ميان جمهوري اسلامي ايران و جمهوري ارمنستان در عرصه سياسي در سطح بسيار عالي و گستردهاي بوده است؛ به گونهاي كه ميتوان گفت كه يكي از بهترين مناسبات سياسي تهران با كشورهاي مختلف دنيا، رابطه با ايروان است. با اين وجود، اين مناسبات گرم و ارتباطات گسترده در عرصه روابط سياسي به ديگر بخشها و حوزههاي همكاري تسري نيافته است و آن بخش از مناسبات ايران و ارمنستان، همپاي ارتباطات سياسي دو كشور، گرم و در سطح گسترده نبوده است. نمونه عيني اين مساله را ميتوان در روابط اقتصادي ايران و ارمنستان مشاهده كرد. با وجود آنكه در سالهاي گذشته، سقف حجم تبادلات تجاري و همكاريهاي اقتصادي دو كشور يك ميليارد دلار در سال هدفگذاري شده است اما اين مساله طي سالهاي اخير محقق نشده و سطح همكاري مطلوب و مورد رضايت دو طرف نيست. يكي از انتظاراتي كه از سفر آقاي روحاني به ارمنستان وجود دارد، آن است كه اين سفر بتواند موجب فعال شدن و ارتقاي سطح همكاري و افزايش مبادلات ميان دو كشور شود. البته بايد اين نكته را هم مدنظر داشت كه اقدامات اوليه ضروري براي انجام اين كار در دو، سه سال اخير تا حدودي صورت گرفته و استارت افزايش مناسبات زده شده است. زمينههاي همكاري هم آنقدر گسترده و بالقوه است كه ميتواند موجب افزايش روابط در اين عرصه شود. بهطور مثال، يكي از موضوعاتي كه ميتواند به روابط اقتصادي دو كشور، سرعت دوچندان بدهد، مساله بهرهبرداري از كريدور شمال به جنوب است. به هر حال ارمنستان در موقعيتي كليدي قرار گرفته است كه ميتواند راه دسترسي ايران به مناطقي همچون روسيه، گرجستان، درياي سياه و شرق اروپا را تسهيل كند و موجب كوتاهتر شدن زمان و كاهش هزينهها شود. ارمنستان نيز با استفاده از خطوط مواصلاتي موجود در ايران ميتواند به آبهاي آزاد جنوب ايران دسترسي پيدا كرده و اينگونه تبادلات خود با ديگر كشورها را توسعه ببخشد. يكي ديگر از مسائلي كه ميتواند موجب افزايش همكاريها و گسترش مبادلات ميان دو كشور شود، افزايش آگاهي از توانمنديها و نيازهاي طرفين است. در واقع، يكي از مسائلي كه موجب شده است تا حجم تبادلات و ميزان همكاريها در عرصه مناسبات اقتصادي به هدفگذاري مورد نظر نرسد، عدم شناخت دقيق از توانمنديها و نيازهاي طرفين است. متاسفانه شناخت تهران و ايروان از يكديگر در عرصه مناسبات اقتصادي، شناخت به روز و دقيقي نيست و مبتني بر يك نگاه تاريخي است. اين عدم شناخت به روز موجب شده است تا هر يك از طرفين براي تامين نيازهاي خود به سمت كانالهاي ديگر بروند. البته ذكر اين نكته ضروري است كه از شكلگيري كشور ارمنستان، تنها 25 سال گذشته است و اين كشور را ميتوان كشوري جوان دانست كه نياز دارد براي قوام سالهاي بسياري را پشت سر بگذارد تا بتواند به كشوري باثبات تبديل شود در حالي كه ايران در زمينه حكومتداري سابقهاي بسيار طولاني داشته و همچنين با وجود دارا بودن سرزميني گسترده با منابع طبيعي سرشار توانسته است، گامهاي بلندي را براي توسعه بردارد. با اين وجود، شناخت كاملتر و بهتر از يكديگر موجب ميشود تا طرفين نيازهايشان را در زمان كمتر تامين كنند. من فكر ميكنم در صورتي كه تهران و ايروان با عزمي جدي و تواني كامل وارد ميدان شوند، دو كشور ميتوانند همكاريهاي تنگاتنگ، گسترده و عالي در زمينه مناسبات اقتصادي با يكديگر داشته باشند. البته منظور از همكاريهاي اقتصادي محدود به تبادل كالا نيست بلكه شامل حوزههاي گسترده از جمله افزايش همكاريهاي فني – مهندسي نيز است. در واقع، گسترش همكاريها در بخش فني – مهندسي از جمله حوزههايي است كه ميتواند به توسعه مناسبات و شكوفايي هر چه بيشتر و بهتر روابط دو كشور منجر شود. ايران در حوزه خدمات فني – مهندسي از توانمنديهاي خوبي برخوردار است و ارمنيها ميتوانند از تجارب ما استفاده بسياري بكنند. زمينههاي حضور و فعال شدن در اين عرصه نيز بسيار است؛ بهطور مثال، در بحث پروژه كريدور شمال به جنوب، تكميل اين مهم نيازمند راهسازي، پلسازي و احداث خطوط راه آهن در ارمنستان است كه ايرانيان در اين عرصهها اقدامات بسياري در داخل و خارج از ايران انجام دادهاند و ارمنستان ميتواند پذيراي اين خدمات باشد. با اين حال، مناسبات ميان ايران و ارمنستان محدود به مسائل دوجانبه نيست و مسائل ديگري را هم شامل ميشود. يكي از اين مسائل، بحران قرهباغ است. ما اطلاع داريم يكي از نخستين اقدامات براي حل اين بحران از سوي ايران در سال 1992 صورت گرفت كه آقاي هاشميرفسنجاني، رييسجمهور وقت ايران، همتايان آذري و ارمني خود را به تهران دعوت كرد و نخستين آتشبس در اين باره در ايران صورت گرفت كه البته دوامي هم نداشت. موضوع قرهباغ به دليل پيچيدگي، مسالهاي نيست كه به سادگي حل شود. دلايل متعددي نيز به اين پيچيدگي افزوده است. آذربايجان و ارمنستان تعيينكنندگان اين داستان نيستند. در واقع، اين دو كشور، نه آغازكنندگان اين بحران ايروان و باكو هستند و نه پاياندهندگان اين بحران، اين دو كشور ميتوانند باشند. به درازا كشيدن اين بحران در بيش از دو دهه گذشته نيز نشان ميدهد كه مناقشه قرهباغ امري نيست كه با جنگ و رو در رويي نظامي قابل حل باشد زيرا اگر جنگ و درگيري نظامي، راهكار اين مساله بود، بايد خيلي زودتر اين بحران پايان مييافت. اين همان حرفي است كه از ابتدا، جمهوري اسلامي نيز بر آن تاكيد ميكرد. با اين وجود، حضور و نقشآفريني بازيگران متعدد فرامنطقهاي و دخالتهاي آن موجب شده تا مناقشه قرهباغ تا به امروز ادامه يابد و به گرهاي كور تبديل شود. بهطور مثال، حل مناقشه قرهباغ برعهده گروه مينسك است و اين گروه نيز تا به امروز اقدامي را انجام نداده است. امريكا نيز يكي از بازيگران فعال در اين عرصه است كه آنها از اين مساله، بهرهبرداري ميكنند چون آنها فكر ميكنند وجود بحران در اين منطقه، ميتواند منافع ايران را تحتالشعاع قرار دهد و زمينه حضور هر چه بيشتر آنها را مهيا سازد. با اين وجود، ايران به دليل مجاورت با ارمنستان و آذربايجان ميتواند بازيگر مهمي براي پايان بخشيدن به اين بحران باشد. ايران از ابتدا اعلام كرده است كه تماميت ارضي آذربايجان را به رسميت ميشناسد ولي در عين حال نيز باكو را به خويشتنداري دعوت كرده است. اگر ايران در اين باره بخواهد فعال باشد و نقشآفريني كند، بايد هم ايروان و هم باكو نقشآفريني و ايفاي نقش ميانجي تهران را بپذيرند. دو كشور بايد ايران را به عنوان بازيگري كه به دنبال احقاق حق است و نه رفتارهاي همانند برخي از بازيگراني كه دنبال جنگافروزي و تداوم آن هستند، بپذيرند. بيترديد نوع نقشآفريني ايران هم ميتواند به حل هرچه زودتر اين مناقشه كمك كند و موجب استقرار ثبات، امنيت و آرامش در منطقه شود. ما ميدانيم كه بر اثر مناقشه قرهباغ، آذريها و ارمنيهاي بسياري آواره شدهاند كه با استقرار صلح و پايان بحران، اين آوارگان ميتوانند به موطن اصلي خويش بازگردند. مجموعه اين عوامل موجب ميشود تا نبايد انتظار داشته باشيم كه با سفر آقاي روحاني، اين موضوع پايان مييابد هرچند كه ميتواند آغازي بر نخستين تلاشها در اين زمينه محسوب شود.