• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3711 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۵ دي

متهم در جواني، قصد خودسوزي داشت

دستگيري قاتل با رديابي گوشي مقتول

اعتماد| «در كوچه خاكي منتظرش بودم تا با پول برگردد اما وقتي آمد، اسلحه را گرفت روبه‌رويم و گفت: سوييچ موتورت را بده.» مامور پليس، حرف‌هاي مالباخته را مي‌نوشت: «سارق كاپشنش را روي اسلحه انداخته بود تا كسي متوجه آن نشود. تا چند دقيقه قبل چند نفر در كوچه بودند اما زمان سرقت، كاملا خلوت بود. ترسيده بودم. اول خواستم مقاومت كنم اما او تهديد به شليك كرد. سوييچم را روي زمين انداختم و با سرعت به ابتداي كوچه دويدم. ناگهان صداي شليك گلوله آمد. وقتي برگشتم، سارق را ديدم كه با عجله، روي موتور پريد و آن را روشن كرد. چند بار زمين افتاد اما دست آخر فرار كرد.» گلوله، اشتباهي از اسلحه كلت سارق به هوا شليك شده بود و ماموران پس از بازرسي صحنه سرقت، موفق به كشف پوكه‌اش شدند و آن را براي آزمايش، به مقر پليس فرستادند. براساس شكايت مالباخته، سارق در پوشش مسافر سوار موتور 4 ميليوني او شده بود اما از همان اول، نقشه سرقت آن را داشت. يك ماه بعد از اين حادثه، نگهبان شركتي در گردنه حسن‌آباد، جسد مردي 46 ساله را در خودرويش پيدا كرد كه با اصابت دو گلوله از ناحيه سر به قتل رسيده بود. ماموران سر صحنه حاضر شدند و پوكه گلوله‌ها را كشف كردند. آزمايش آنها نشان مي‌داد كه اين پوكه‌ها مربوط به سرقت مسلحانه، از يك اسلحه شليك شده و احتمالا سارق موتوسيكلت همان قاتل فراري است. همچنين گوشي مقتول نيز دزديده شده بود كه با رديابي آن، ردپاي متهم در خانه برادرش به دست آمد. او سيم كارت خود را در گوشي مقتول گذاشته و با آن تماس گرفته بود. همين يك خطا كافي بود تا پليس او را كه از مجرمان سابقه‌دار در زمينه نگهداري اسلحه غيرمجاز بود، شناسايي و دستگير كند. مرد 33 ساله در بازجويي‌ها به قتل و سرقت مسلحانه موتوسيكلت اعتراف كرد و گفت: «روز قتل (26/8/94) براي رفتن به حسن آباد، سوار ماشين مقتول شدم. در راه سر مواد مخدر با هم درگير شديم. نمي‌دانم چه شد كه دو گلوله از كلتم شليك شد و به سرش خورد. از ترس گوشي‌اش را دزديدم و فرار كردم. من هيچ انگيزه‌اي براي قتل نداشتم و فقط مي‌خواستم از خودم دفاع كنم.» او همچنين به سرقت مسلحانه موتوسيكلت در تاريخ 13/7/94 در شهران اعتراف كرد تا پرونده‌اش براي صدور حكم در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي زالي قرار گيرد. صبح ديروز، اولياي دم مقتول شامل پدر، مادر و دختر 17 ساله‌اش خواستار قصاص شدند و مالك موتوسيكلت خسارت خواست. سپس نوبت به متهم رسيد. او خود را ليسانسه باستان‌شناسي معرفي كرد و مدعي شد كه سرطان دارد. چشمانش از حدقه درآمده و با صداي خمار حرف مي‌زد. در همان ابتدا، قتل و سرقت مسلحانه را انكار كرد و گفت: «من نه سرقتي انجام داده و نه قتلي مرتكب شده‌ام و فقط تحت فشار بازجويي‌ها اعتراف كرده‌ام.» او در جواب اين سوال قاضي كه گوشي مقتول دست تو چه كار مي‌كرد، با تناقض‌گويي گفت: «در ماشين مقتول، با گوشي‌ام حرف مي‌زدم كه ناگهان خاموش شد. سپس گوشي مقتول را خريدم تا بتوانم تماس بگيرم.» وكيل او مدعي است كه متهم، يك‌بار در جواني قصد خودسوزي با بنزين را داشته است. متهم در آخرين دفاع خود نيز از قضات خواست تا هرچه سريع‌تر تكليفش را مشخص كنند؛ او زير تيغ است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون