نگاهي به دو سال پادشاهي جانشين ملك عبدالله
ملك سلمان سياست خصمانهاي را نسبت به ايران پيش برد
گروه ديپلماسي| دو سال از حضور
ملك سلمان در راس هرم قدرت در عربستان سعودي ميگذرد. بروس رايدل، از تحليلگران ارشد مسائل خاورميانه در يادداشتي در اين باره براي المانيتور مينويسد: در اين دو سال ملك سلمان، رهبر خلاقي بوده كه به برخي از اصليترين نگرانيهاي كشورش اهميت داده است. سياست خارجي وي نسبت به ايران بسيار جنجاليتر از پادشان سابق سعودي بوده است. سياست شناسنامهدار وي نيز جنگ در يمن است كه هنوز موفق نبوده است. رهبر سعودي در اين دو سال تغييرات جدي در مديريت عربستان سعودي ايجاد كرده است. شايد اصليترين تصميم وي اين تغيير شگرف در پروسه جانشيني و انتقال آن به نسل جوانتري از شاهزادههاي سلطنتي بود. سلمان 81 ساله از نخستين روز حضور در قدرت روي مساله انتخاب جانشين تمركز كرده بود. سلمان محمد بن نايف را به عنوان وليعهد خود انتخاب كرده است و اگر نايف به پادشاهي برسد در حقيقت نخستين شاه سعودي است كه فرزند موسس اين خاندان يعني عبدالعزيز آل سعود نيست. عبدالعزيز در سال 1953 فوت كرد و حضور محمد بن نايف در راس هرم قدرت ميتواند نماد تغيير نسل در رهبري عربستان سعودي باشد. بيشك محمد بن نايف شايستهترين شاهزاده نسل خود است. از بيش از يك دهه پيش وي در مسير مبارزه با تروريسم در عربستان سعودي پيشرو است و در خط مقدم به سر ميبرد. او از تلاشهاي القاعده براي سوءقصد جان سالم به در برده است و تماسهاي بسيار نزديكي با مقامهاي سياسي و امنيتي سرتاسر جهان دارد. وي در جايگاه وليعهد اين فرصت را دارد كه بر سطح تجربه و تماسهاي خود بيفزايد.
فرزند ملك سلمان، محمد بن سلمان نيز كه در حال حاضر جانشين وليعهد و وزير دفاع است مبتكر طرح بسيار خلاقانه خانه تكاني اقتصادي در شبه جزيره تا 2030 است. ملك سلمان نيز قدرت بيحد و حصري را به فرزندش بخشيده است و يكي از آنها عنان اوضاع اقتصادي عربستان سعودي است. رويكردي كه محمد بن سلمان در طرح 2030 دنبال ميكند اين است كه با توجه به پايين بودن بهاي نفت در سطح جهاني، ثروت عربستان سعودي در وضعيت متزلزلي قرار دارد. هنوز بخش اعظمي از اين برنامه بايد تكميل شود اما اينكه پادشاهي سعودي به چنين تغييري تن داده از اهميت بسياري برخوردار است. سال نو ميلادي (2017) همان سالي است كه اين نقشه و برنامه جديد بايد خودي نشان بدهد و مراحل اوليه تبيين آن تعريف شود و در مسير اجرا قرار بگيرد. ملك سلمان اجراي وعده سلف خود ملك عبدالله درباره راي دادن زنان را هم ادامه داد و مساله ادامه كار شوراها نيز در مسير عادي خود در اين دو سال طي شده است. اين اقدامها براي پادشاهي سعودي حركتهاي سمبوليك و مهمي بودند. اما اگر سعوديها به دنبال به نتيجه رسيدن طرح 2030 هستند بايد در مساله حقوق زنان پيشرفتهاي بيشتري را كليد بزنند. اما در حوزه سياست خارجي بايد گفت كه سياستهاي ملك عبدالله با ريسك كمتري همراه بود و البته محتاطانهتر نيز بود. در جريان بهار عربي، پادشاهي سعودي به رهبر مقابله با جريانهاي انقلابي در بحرين و مصر بدل شد. در يمن وي به دنبال جايگزين كردن علي عبدالله صالح با رژيم سازشكاري بود كه تسلط سعودي بر صنعا را بپذيرد. در پرونده سوريه، پادشاهي سعودي از فرصتهاي به وجود آمده استفاده كرد تا موقعيت مهمترين و قديميترين متحد ايران در جهان عرب را متزلزل كند. ملك سلمان به نسبت برادر خود بسيار خشنتر و بسيار جنجاليتر رفتار كرده است. رابطه با ايران بسيار تخريب شده است و تنش به جايي رسيد كه ايرانيها در آخرين مراسم حج نيز شركت نكردند. يك ائتلاف نظامي اسلامي نيز با هدايت و رهبري عربستان تشكيل شد كه 40 عضو دارد و البته عراق و ايران در آن حضور ندارند. ماه گذشته نيز عمان كه معمولا نقش تسهيلكننده روابط در منطقه خليج (فارس) را ايفا ميكند به اين ائتلاف پيوست. از سوي ديگر، عربستان سعودي كمپين اطلاعاتي و امنيتي را عليه حزبالله لبنان در منطقه به راه انداخته است. اين در حالي است كه حزبالله اصليترين متحد ايران در منطقه است. همزمان سعوديها هزينه بسياري براي شورشياني ميكنند كه با بشار اسد در سوريه ميجنگند.
از سوي ديگر، رابطه عربستان سعودي با واشنگتن در زمان ملك عبدالله بسيار تخريب شده است. رياض بهشدت از اينكه باراك اوباما به حسني مبارك، رييسجمهور سابق مصر اعلام كرد كه بايد برود خشمگين است. فشارهاي امريكا بر سلطنتنشين بحرين كه در اختيار اهل سنت است براي پاسخ مثبت دادن به اصلاحات مدنظر اكثريت شيعه، خشم سعوديها را به دنبال داشت كه در نتيجه آن نيروهاي سعودي به منامه قشونكشي كردند تا از حاكميت بحرين در برابر خواستههاي شيعيان محافظت كنند. شش سال گذشته است و سربازان سعودي هنوز در بحرين هستند. ملك سلمان در بدبيني به اوباما با سلف خود يعني ملك عبدالله همصدا است. وي يك بار به دعوتي براي سفر به واشنگتن پاسخ منفي داد. سلطنت سعودي از منتقدان توافق هستهاي با ايران و برداشته شدن تحريمهاي اين كشور بود. با اينهمه دولت اوباما بيش از 110 ميليارد دلار سلاح به سعوديها در 8 سال گذشته فروخته است. تنها دو ماه از حضور ملك سلمان در قدرت گذشته بود كه وي در پاسخ به در اختيار هواداران صالح قرار گرفتن پايتخت به يمن حمله كرد. ترس سعوديها از اين بود كه ايرانيها در آستانه احاطه بر مرزهاي جنوبي عربستان باشند. ائتلاف سعودي به يمن حمله كرد و دولت دوست رياض را در عدن به روي كار آورد. دو سال از آن روزها گذشته است و اكنون هر كودك يمني هر 10 دقيقه جان ميدهد. ميليونها يمني در آستانه قحطي قرار گرفتهاند و از مراقبتهاي درماني و پزشكي نيز برخوردار نيستند. تمام طرفها در اين مصيبت انساني شريك و مقصر هستند. اما حقيقت اين است كه ثروتمندترين كشورهاي جهان عرب به فقيرترين آن حمله كردند. جامعه جهاني براي متوقف كردن اين مساله هيچ كاري انجام نداد. امريكا و انگلستان اسلحه، امكانات لجستيكي و كمكهاي اطلاعاتي ارايه دادند تا جنگ را براي عربستان آسانتر كنند. اكنون ملك سلمان بايد راهي براي پايان دادن به اين جنگ بيابد. طرح 2030 در شرايطي كه پادشاهي سعودي نتواند خود را از باتلاق يمن بيرون بكشد سرانجام خوبي نخواهد داشت. ملك سلمان در سال 2017 به عمان سفر خواهد كرد. شايد پادشاهي عمان بتواند نقش ميانجي را به خوبي ميان احزاب يمني بازي كند. وقت آن است كه به اين خونريزي پايان داده شود.