شمس لنگرودي با گلاب آدينه همبازي شد
ندا آلطيب
اين روزها در گفتوگو با شمس لنگرودي، علاوه بر خبر شعر و شاعري موضوع ديگري هم داريم كه درباره آن صحبت كنيم و احيانا خبر بگيريم؛ بازيگرياش در سينما، چراكه او چندي پيش چهارمين بازي سينمايياش را انجام داده و قرار است همچنان در سينما حضور داشته باشد. «دوباره زندگي» نام تازهترين فيلمي است كه شاعر شمالي ما در يكي از نقشهاي اصلي آن بازي كرده و جالب است كه همبازي او در اين فيلم گلاب آدينه است. آنها نقش يك زن و شوهر را بازي ميكنند. «دوباره زندگي» نخستين فيلم بلند فيلمسازي جوان به نام رضا فهيمي است كه سال گذشته فيلم كوتاهش با نام «كودكان ابري» كانديداي جايزه اسكار شده بود. شمس لنگرودي البته به دليل تعهدي كه به گروه سازنده اين فيلم دارد، فعلا جزييات بيشتري درباره آن نميگويد تا بعدا اين جزييات از طريق گروه سازنده، اطلاعرساني شود. اما رضا فهيمي نخستين فيلمساز جوان و فيلم اولي نيست كه شمس لنگرودي با او همكاري داشته است. او پيش از اين و در سال 88 در نخستين فيلم بلند حميدرضا عليقليان با نام «فلامينگوي شماره 13» بازي كرد. درواقع با بازي در همين فيلم بود كه آقاي شاعر بعد از سالها دوري از دنياي بازيگري، بار ديگر به اين عرصه بازگشت. «فلامينگوي شماره 13» كه هنوز اكران عمومي نشده، فيلمي است شاعرانه و شمس لنگرودي در آن نقش يك شاعر را بازي كرده است. او به پيشنهاد رسول يونان، ديگر شاعري كه فعاليتهاي سينمايي هم دارد، در اين فيلم بازي كرد و خيلي طبيعي بود كه بازگشت دوباره او به بازيگري، با يك فيلم شاعرانه باشد. البته خودش تاكيد دارد كه هرچند در نقش يك شاعر، بازي داشته، اما شاعر فيلم ربطي به زندگي واقعي او ندارد. بلكه او در نقش شاعري بازي ميكند كه در جايي دوردست زندگي ميكند. شمس درباره آن فيلم كه هنوز مخاطبان سينما آن را نديدهاند، ميگويد: « فلامينگوي شماره 13 فيلمي شاعرانه بود اما نه به اعتبار حضور من به عنوان شاعر يا به صرف اينكه فضاي شاعرانهاي دارد چراكه اساس آن فيلم شاعرانه بود. » به باور اين هنرمند كه شعر و سينما مهمترين مشغوليتهاي امروزه زندگياش هستند، عوامل مختلفي بايد دست به دست هم بدهند تا يك فيلم شاعرانه شود و مهمترين آنها ايجاز و استعاره است و در كنار آنها، كيفيت تخيل هم نقش دارد. شاعر مجموعه «باغبان جهنم» بعد از بازي در چند اثر سينمايي اصراري ندارد كه حتما در فيلمهاي شاعرانه بازي كند. شاعر ما بعد از تجربه اوليه بازي در نقش يك شاعر، ديگر دوست ندارد چنين نقشي را بازي كند مگر اينكه خود فيلم شاعرانه باشد: «دوست ندارم در فيلم ديگري در نقش شاعر ظاهر شوم مگر اينكه خود فيلم شاعرانه باشد نه اينكه درباره زندگي يك شاعر باشد. اما چون ساخت فيلم شاعرانه، كار دشواري است، كمتر فيلمسازي به اين سمت ميرود.» او كه سالها پيش بازيگري تئاتر را تجربه كرده است، در بازگشت دوبارهاش به بازيگري كه اينبار در سينما رخ داده است، بيشتر به ويژگيهاي نقش توجه دارد نه اينكه حتما نقش يك شاعر را بازي كند ولي در عين حال، سينماي شاعرانه را يكي از زيباترين گونههاي سينمايي ميداند: «سينماي شاعرانه هرچند يكي از زيباترين انواع گونههاي سينمايي است اما يكي از دشوارترين اينگونهها نيز هست چون صرف ديالوگها يا فضاي شاعرانه نيست كه باعث شاعرانه شدن يك فيلم ميشود بلكه عمدهترين عناصري كه يك اثر سينمايي را شاعرانه ميكنند، زبان استعاري و ايجاز آن است. از سوي ديگر يك فيلم شاعرانه، چينش سكانسها و پلانهايش پازلي است يعني ممكن است فيلم روايت مستقيمي نداشته باشد و اين كار دشواري است. به همين دليل ساخت فيلم شاعرانه در سينماي ما كمتر تجربه ميشود.» شمس لنگرودي با سرايش مجموعه شعرهاي «قصيده لبخند چاك چاك»، «خاكستر و بانو»، «تنهايي براي بلبل چوبي»، «آوازهاي فرشته بيبال» و... يكي از چهرههاي تاثيرگذار ادبيات معاصر ما است اما او سالها پيش از اينكه در شعر و شاعري متمركز شود، فعاليت هنري خود را با بازيگري در تئاتر آغاز كرده بود و عضو گروه تئاتر «آناهيتا» بود. با اين حال در نخستين سالهاي بعد از انقلاب اسلامي بيشتر در حوزه ادبيات و شعر متمركز شد و از بازيگري فاصله گرفت تا اينكه سال 88 به پيشنهاد دوست شاعر خود رسول يونان، بعد از سالها بار ديگر به عرصه بازيگري بازگشت و اينبار در سينما به ايفاي نقش پرداخت.
«احتمال باران اسيدي» و «پنج تا پنج» ديگر فيلمهايي هستند كه او در آنها نقشآفريني داشته است. شمس لنگرودي علاقه دارد در يكي از آثار برشت هم بازي كند.