• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3716 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۲۱ دي

بغض و عتاب توكلي و طباطبايي

گروه سياسي| با اينكه صدا و سيما خيلي دير به گرد تحولات سريع بعدازظهر 19 دي ماه و درگذشت ناگهاني آيت‌الله هاشمي رسيد اما در ساعت يازده شب شبكه يك سيما توانست برنامه‌اي با حضور دو چهره منصف اصولگرا روي آنتن ببرد كه در آن بعد از سال‌ها در رسانه ملي از آيت‌الله هاشمي تقدير شد و نامهرباني‌ها، توهين‌ها و تهمت‌‌هاي ناروا در حق آيت‌الله هاشمي نكوهش شد؛ اعترافي كه هرچند ديرهنگام اما باز هم خوب بود. احمد توكلي و سيدمهدي طباطبايي جزو نخستين چهره‌هاي اصولگرايي بودند كه در برنامه اين شب‌ها حاضر شدند و درباره آيت‌الله هاشمي سخنان جالبي گفتند. به گزارش «اعتماد» برنامه با سخنان احمد توكلي كه از قضا يكي از شناخته‌شده‌ترين منتقدان سياسي آيت‌الله هاشمي هم هست، شروع شد. سخنان توكلي بارها با وقفه مواجه شد تا او بعد از فرو دادن بغض خودش سخنانش را ادامه دهد. توكلي خاطره جالبي از رد صلاحيت آيت‌الله هاشمي در انتخابات 92 تعريف كرد: فارغ از چرايي آن رد صلايحت من از منتقدان رد صلاحيت ايشان بودم. اتفاق خوبي نبود اما رفتار آيت‌الله هاشمي در اين ماجرا آموختني و قابل توجه است. بعد در حالي كه بغض كرده بود به تصوير آيت‌الله هاشمي در پشت سرش اشاره كرد و گفت: فكرش را بكنيد رد صلاحيت چه كسي؟! رد صلاحيت ايشان كه شناسنامه انقلاب بود. اين اتفاق خيلي تلخي بود. بعد توضيح داد كه در آن ماجرا همان شب نامه‌اي به آيت‌الله هاشمي نوشته و به يكي از افرادي كه به منزل آيت‌الله هاشمي رفت و آمد داشته داده و تاكيد كرده نامه را نه به فلاني و فلاني و فقط به خود آيت‌الله هاشمي مي‌دهي. بعد هم توضيح داد كه در نامه خطاب به آيت‌الله هاشمي نوشته بود: شناسنامه شما با انقلاب مهر خورده. شما اگر نبوديد خيلي جاها صحنه عوض مي‌شد، نقش شما قابل انكار نيست و مبادا شناسنامه شما باطل شود، حرمت و بزرگي شما بسته به اين شناسنامه است... هر چه بود آن شخص نامه را به آيت‌الله هاشمي رسانده و او هم كه همان‌جا نامه را خوانده بود لبخند زده و گفته بود: به احمد سلام برسانيد و بگوييد همين كار را مي‌كنم. اشك‌هاي احمد توكلي جاري شد و با بغض گفت: كساني كه طعم قدرت را نچشيدند نمي‌دانند معناي حركت آقاي هاشمي [عدم اعتراض و تمكين به راي شوراي نگهبان] چيست؟ سخت است كه ببينيد چه كساني تاييد شدند و شخصيتي مثل ايشان نشدند. اين جان آدم را آتش مي‌زند... من مي‌فهمم چه حالي داشت. جالب اينكه درستكار مجري برنامه هم كه تحت تاثير قرار گرفته بود، گفت: كاش با او مهربان‌تر رفتار مي‌كرديم. بعد ادامه داد كه خودش در دوران جواني‌اش از منتقدان افراطي آيت‌الله هاشمي بوده و حالا از اين بابت پشيمان شده است.
توكلي هم در تاييد سخنان او گفت: مي‌توان اختلاف داشت و نظرات مختلف ارايه كرد ولي سيخ و زخم زبان نزد. نبايد كسي از بيان خوبي‌هاي هاشمي خجالت بكشد. قدرداني از اين بزرگان وظيفه همه هست، ايشان را ستون انقلاب مي‌دانستم... اتفاقا بايد خوبي‌هاي ايشان گفته شود تا معلوم شود حتي منتقدانش هم دوستش داشتند. در ادامه برنامه هم نوبت به سيدمهدي طباطبايي، نماينده مجلس هفتم و از چهره‌هاي معتدل اصولگرا رسيد. او هم عبارات تكان‌دهنده‌اي درباره آيت‌الله هاشمي و جفاهايي كه به او شد داشت. طباطبايي گفت كه هاشمي آخوندي بود كه پيش امام عزيزترين بود. براي تاكيد بيشتر هم گفت: من مطلع هستم اين را مي‌گويم و بي‌خود حرف نمي‌زنم. با صدايي بغض آلود ادامه داد: از هر كاري كه احتمال مي‌داد براي انقلاب ضرر دارد خودداري مي‌كرد؛ فحش مي‌شنيد، توهين مي‌ديد، بد توهين‌هايي به او كردند؛ اما او صبر داشت و مي‌گفت نظام نبايد لطمه بخورد. او گفت كه صداوسيمايي‌ها گله مي‌كنند چرا بيننده تلويزيون كم شده و چرا مردم ماهواره مي‌بينند؟ جوابش هم اين بود: الان اگر از هاشمي تجليل نكنيد بيننده تان كم مي‌شود. افراد پخته و فهيم و باكمال و دلسوز جامعه توقع دارند صداوسيما در خصوص درگذشت آيت‌الله هاشمي مايه بگذارد. او با همين استدلال از كم شدن استقبال از نمازجمعه‌ها هم گفت. آنجا كه با چهر‌ه‌اي درهم گفت وقتي نماز جمعه آقاي هاشمي را متوقف كردند، نماز جمعه تعطيل شد، آقايان چه كار مي‌كنند؟ وقتي نشود مردم از نمازجمعه بهره بگيرند يعني نماز جمعه تعطيل است. چرا نماز جمعه آنقدر خلوت است؟ اين چرا را بايد آقايان جواب دهند. بعد هم با صدايي گرفته گفت وقتي پيام رهبري را خواندم دلم براي آقاي هاشمي و رهبري سوخت. الهي هيچ‌كس مشاور ديندار و دلسوز خود را از دست ندهد. در پيام رهبري به اختلاف نظرهاي آقاي هاشمي با ايشان اشاره شده بود؛ همين امر نشان مي‌دهد كه هاشمي دقيقا نظرات خود را مي‌گفت اما مقيد بود كه در نهايت حرف رهبري را اجرا كند. ايشان به فكر انقلاب و نظام بود. خناس‌ها مي‌خواستند ايشان را از رهبر دور كنند اما موفق نشدند زيرا علاقه اين دو بدان حد بود كه هيچ فرد يا گروهي نتوانستند در آن شبهه ايجاد كنند. طباطبايي به‌شدت متاثر شده بود. ديگر نمي‌توانست خودش را كنترل كند: به خداوندي خدا آنقدر هاشمي را دوست دارم، نمي‌توانم آرام بگيرم. به خودم فشار آوردم كه گريه نكنم اما... و بغضش تركيد. آرام‌تر كه شد گفت: ‌خدا نخواست ايشان بستري شود و ايشان قشنگ با حال خوب به مهماني خدا رفت. براي من نقل كردند كه با خوشي از همكارانش خداحافظي كرده است. او به هركسي كه محبت كرد، بيشتر صدمه ديد. چقدر با ايشان بدي كردند، حداقل از خدا بترسيد. برخي حمله به هاشمي را براي خود موفقيت مي‌ديدند.
هاشمي مي‌گفت در حرم پيامبر دعا كرده بود «دوستاني كه نادانسته يا عمدا به من جسارت كردند و فكر كردند به نظام خدمت مي‌كنند، خدايا نه تنها بيامرزشان بلكه توفيق خدمت به آنها بده». مخالفان نسبت‌هاي ناروايي مي‌دادند، خدا اينها را ببخشد. بعد هم خطاب به همه آنهايي كه در اين مدت به او تهمت و نسبت‌هاي ناروا داده بودند، گفت: ‌اي عزيزان، ايشان زنده نيست كه ديگر ببخشد و خدا هم ديگر نمي‌بخشد.‌اي بدگويان، ديگر ايشان نيست كه شما را عفو كند و ديگر عفوي نخواهيد ديد، اميدوارم سر عقل بياييد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون