از اليناسيون تا لوياتان
از خود بيگانگي
مفهوم از خودبيگانگي (اليناسيون) در زبان فارسي با ادبيات چپ در ميان اهل فرهنگ رايج شد، اگرچه در اواخر دهه 1340 و اوايل دهه 1350 همسو با گسترش مباحث اگزيستانسياليستي از يكسو و شكلگيري ادبيات پسااستعماري از سوي ديگر، اين مفهوم سويههاي معنايي ديگري پيدا كرد و به يكي از مضامين اصلي در نقد تجدد و مدرنيته بدل شد. مفهوم از خودبيگانگي اما در ادبيات فلسفي به جريان انديشه هگلي- ماركسي پيونده خورده است، اگرچه راهل يگي نويسنده كتاب از خودبيگانگي، اين مفهوم را تا انديشه پيشگامان رمانتيسيسم و در راس ايشان ژان ژاك روسو پيگيري ميكند، اگرچه روسو شخصا اصطلاح «از خود بيگانگي» را به كار نبرده است. به نظر اين نويسنده توصيف روسو از انسان ناب در حالت طبيعي و آلوده شدن اين انسان به فساد در اجتماع، دقيقا توصيف انسان از خودبيگانه شده است. با اين همه راهل يگي اين ديدگاه روسو را ذاتگرايانه مي خواند و با اين نگرش مخالفت ميكند. به باور او بر خلاف تصور اين رويكرد ذاتگرا، انسان را نميتوان از جامعه و حيات اجتماعي او منتزع كرد. كتاب حاضر از سه بخش و 10 فصل با يك پيشگفتار و يك جمعبندي تشكيل شده است. در بخش نخست با عنوان رابطه بيرابطگي: بازسازي مفهومي از فلسفه اجتماعي فصل اول به مفهوم و پديده از خودبيگانگي اختصاص دارد. فصل دوم به رئوس انتقادهاي ماركس و هايدگر از اين مضمون ميپردازد و فصل سوم ساختار و مشكلات نقد از خود بيگانگي را مد نظر قرار ميدهد. فصل چهارم نيز با عنوان خود را در موضع فرماندهي بر خويشتن قرار دادن به بازسازي مفهوم از خودبيگانگي ميپردازد. بخش دوم كتاب زندگي كردن و با زندگي بيگانه بودن نام دارد و بخش سوم از خودبيگانگي: تملك مختل شده خود و جهان است. نويسنده در جمعبندي كتاب هدف خود را از بازسازي مقوله از خودبيگانگي اين ميخواند كه ميخواهد نشان دهد تنها با ارتباطگيري مناسب با فعاليتهاي اجتماعي تعيينكننده زندگيمان و نه به گفته هگل نفي انتزاعي آنها، امكان رابطه
بيگانه نشده با خود وجود دارد.
مردي براي تمام فصول
مردي براي تمام فصول، عنواني است كه رابرت بال، نمايشنامهنويس راديويي انگلستان درباره سرگذشت سر تامس مور (1478-1535) نوشت، سياستمدار و پژوهشگر ادبي بريتانيايي كه در اوج مراتب خدمتي خود به مقام صدارت عظماي انگلستان منصوب شد و شش سال بعد به دليل خودداري از خوردن سوگند و وفاداري نسبت به قانون جديد جانشيني پادشاه، محكوم به خيانت و گردنش تسليم تيغ جلاد شد. تامس مور از حاميان هانز هولباين، نقاش آلماني و نهضت اومانيستهاي انگلستان بود؛ نهضتي كه به نشر و فراگيري متون كلاسيك يونان و روم همت گماشته بود. به عنوان نويسنده، اشتهار او مديون كتابي به نام يوتوپياست. كتاب سر تامس مور، مرد تمامي روزگاران نوشته سر سيدني لي كه به تازگي با ترجمه بهروز ذكاء توسط نشر پارسه منتشر شده است، سرگذشت و جايگاه تامس مور در سياست و ادب و جنبش نوزايي در انگلستان و اروپا را نشان ميدهد. نويسنده كتاب سرويراستار فرهنگ مشاهير ملي انگلستان بود. لي خود 870 مقاله را كه عمدتا مربوط به مشاهير دوران سلطنت ملكه اليزابت بود، تدوين كرد. كتاب حاضر شامل دو بخش است. بخش اول در برگيرنده سرگذشت اسفناك تامس مور است. مرد تمامي روزگاران، عنواني كه اراسم، دوست اديب و متاله هلندي مور به او داده بود. اين بخش برگرفته از كتابي است تحت عنوان مردان نامي انگلستان در قرن شانزدهم نوشته سرسيدني لي. اين كتاب علاوه بر تامس مور، در برگيرنده شرح حال شخصيتهاي ديگري چون سر فيليپ سيدني، سر والتر راله، ادموند اسپنسر، فرانسيس بيكن و بالاخره ويليام شكسپير است. بخش دوم كتاب تحت عنوان تامس مور و يوتوپيا، انحصارا اختصاص به معرفي كتاب يوتوپيا يا ناكجاآباد او دارد كه در تاريخ عقايد سياسي جهان پس از كتاب جمهوري افلاطون از امهات رسائل سياسي به شمار ميرود و نام و آوازه مور را علاوه بر ماجراي اسفبار زندگي سياسياش، بيش از پيش در جهان ماندگار كرده است. اين بخش ترجمه مقدمه پال ترنر بر ترجمه انگليسي يوتوپيا است كه اصل آن به زبان لاتيني
در سال 1516 ميلادي منتشر شده است.
بهيموت لوياتان را آموزش ميدهد
ترجمه بهيموت اثر كلاسيك توماس هابز، فيلسوف بزرگ انگليسي در سال جاري به همت حسين بشيريه اتفاق خوبي در حوزه انديشه و فرهنگ ايراني است. اين استاد نام آشناي علم سياست در ايران پيش از اين نيز مهمترين كتاب هابز يعني لوياتان را به فارسي ترجمه كرده بود و البته پيش از آن كتاب كوچك و راهگشايي در فهم انديشه هابز نوشته، ريچارد تاك را به فارسي ترجمه كرده بود. به تازگي نيز كتاب تربيت سياسي در انديشه هابز باز نوشته جفري وگان بار ديگر با ترجمه حسين بشيريه به همت نشر ني منتشر شده است. به گفته بشيريه، جفري وگان در اين كتاب نه تنها عمق ارتباط ميان لوياتان و بهيموت را نشان ميدهد، بلكه لوياتان را در سايه بهيموت قابل فهم ميسازد و منويات اصلي و دروني هابز را در پرداختن به فلسفه سياسي برملا ميكند و نشان ميدهد كه كل آن فلسفه، طرحي عملي براي تربيت سياسي مردم براي پرهيز از جنگ و نزاع و دستيابي به نظم و آرامش بوده است. از نظر نويسنده، بهيموت اهداف و منويات پنهان كل فلسفه سياسي هابز را برملا ميسازد و نشان ميدهد كه وي نه به توصيف و تحليل بيطرفانه زندگي سياسي، بلكه به تجويز و ارايه راهحل علاقهمند است. البته براي تغيير و تربيت مردم نخست بايد طبع و وضع طبيعي آنها را شناخت و اين كار به ويژه از طريق روايت تاريخي ممكن است زيرا تاريخ دريچهاي است روي طبع ددمنش و شرير آدمي. بشيريه معتقد است نويسنده اين كتاب به كنه و عمق فلسفه سياسي هابز پي برده و منويات اصلي آن را كشف كرده و كتابي بينظير و پرانديشه و بيسابقه در هابزشناسي به دست ما داده است. از نظر او كمتر نويسندهاي چنين تعبير قانعكننده و قرين به زندگي و زمانه هابز عرضه كرده است. نويسنده هابز را از تصوير رايجي كه از او به عنوان فيلسوفي مدرسي وجود داشت، رهانيده و نشان داده است كه وي روشنفكري اصلاحطلب و صاحب مكتب و ايدئولوژي است و طرح اصلياش تغيير و اصلاح و تربيت مردم است. از اين رو اين كتاب تفسير بيسابقهاي از انديشه هابز است و پشتوانه اين تفسير جديد، پژوهشهاي باريكبينانه و دقيق نويسنده است.