• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3723 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۹ دي

در گفت‌وگوي چند تن از معلمان فعال صنفي و رسانه‌اي بررسي شد

نسبت توسعه با آموزش و پرورش

گروه مدرسه «اعتماد»

فرصت شبكه‌هاي مجازي اجتماعي به معلمان اين امكان را داده است تا مباحث مرتبط با حوزه تعليم و تربيت را با يكديگر به بحث و گفت‌وگو بگذارند و با استناد به دانش و تجربه مشترك از زاويه‌هاي گوناگون به واكاوي موضوعات مورد توجه جامعه معلمي بپردازند. در همين راستا چندي پيش گروهي از اين معلمان موضوع توسعه و نسبت آن با آموزش و پرورش را در گروه تلگرامي آموزگاران انديشمند به بحث و گفت‌وگو گذاشتند كه نظرات هريك از شركت‌كنندگان در اين گفت‌وگو را در معرض نقد ونظر خوانندگان صفحه مدرسه «اعتماد» قرار مي‌دهيم.
آموزش و پرورش و پرسش‌هاي كليدي نسبت آن با توسعه
جواد بابازاده (رها): برخي از جامعه شناسان و سياسيون معتقدند زيربناي توسعه همه‌جانبه جوامع، آموزش و پرورش است برخي معلمان و افراد ديگر معتقدند جوامع بدون آموزش و پرورش مغز متفكر و خلاق ندارد، برخي افراد جامعه و كارشناسان معتقدند گرچه نقش آموزش و پرورش در توسعه جوامع مهم است ولي بي‌بديل و تعيين‌كننده نيست و در زيرمجموعه عوامل يا نهايتا هم سطح آنهاست. جامعه‌شناسان بر اين باورند كه آموزش و پرورش به همان شكل كه نقش توسعه‌گرايانه مي‌تواند داشته باشد نقش ويرانگري نيز مي‌تواند بازي كند، حال بايد پرسيد نمودهاي تاثير‌گذاري در توسعه و ويراني جوامع چيست؟ راه‌هاي تاثير‌گذاري آموزش و پرورش و راه‌هاي تاثيرگذار‌تر كردن آن چيست؟ آيا آموزش و پرورش يكي از اجزاي اين توسعه است يا ركن اصلي آن؟
آموزش و پرورش توسعه‌گرا چگونه است؟ چرا آموزش و پرورش ما مخرب است؟ راه‌هاي تاثير‌گذاري آموزش و پرورش براي رسيدن به توسعه مورد نظر چيست؟ نقش آموزش و پرورش در تربيت انسان‌ها چيست؟ آيا نقش آموزش و پرورش در توسعه فقط به نيروهاي كارآمد آن مختص مي‌شود؟
در جهان مي‌بينيم كشورهايي هستند كه نظام آموزشي بهتري نسبت به سطح عمومي دارند ولي سطوح ديگرجامعه آنها به تناسب نظام آموزشي رشد نكرده، چرا؟
بن‌بست تناقض‌هاي مفهومي و درك متفاوت از توسعه و مدرنيته و نقش آموزش و پرورش
هوشنگ گودرزي: بعضي هنوز در معني پيشرفت و توسعه مشكل دارند و حتما در عوامل پيشرفت و توسعه هم نقد و نظرهاي متفاوتي دارند؛ به عنوان مثال گويا برنامه پنجم توسعه كه توسط اصلاح‌طلبان طراحي ومراحل قانوني راطي كرد با حلول جريان احمدي‌نژاد اين برنامه به دلايل مختلف خمير شد؛ از جمله نقدها يا ايرادها اين بود كه كلمه توسعه مبناي غربي دارد ولذا به جاي آن از كلمه پيشرفت در برنامه طراحان اصولگرايي استفاده شد وكليه مظاهر مدرن ازجمله آموزش وعلوم انساني باز تعريف شد و مي‌خواستند دوباره فلك را سقف بشكافند وطرحي نو دراندازند كه ظاهرا ابتر مانده. ودر سند تحول آموزش و پرورش حيات طيبه كه كليد واژه آقاي جليلي شده بود مطرح شده ولي چگونگي تحقق آنكه ثمراتش نصيب ملت شود، مبهم است.
به نظر مي‌رسد از بديهيات ترقي يا پيشرفت يا توسعه آموختن مهارت درست وكار آمد براي بهتر زندگي كردن است كه معبر اين فرآيند ضروري گذر از فزآيند‌هاي كيفيت‌دار آموزش و پرورش مدرن است. توسعه پايدار از كليد واژه‌هاي عصر پسامدرن است واز ضروريات زندگي قبل از مدرن يا ضمن مدرن جامعه‌اي مثل ايران است كه در مخمصه مدرنيته ناقص‌الخلقه گير افتاده است با توجه به معضلاتي كه مدرنيته در جوامع پيشامدرن ايجادكرده توجه جدي به همان توسعه همه‌جانبه يا پايدار است كه با توجه به وفور منابع انژري فسيلي و معدني، به علت مدرن نشدن آموزش پايدار در حاكميت و جامعه ايران دست‌اندازي به اين همه منابع انرژي مفت باعث مخمصه خفه‌كننده‌اي مثل آلودگي هوا شده است كه صددرصد اين از علايم ضعف شديد فرآيند يادگيري جامعه اعم از فرادستان وفرودستان است كيفي شدن فرآيند آموزش زمان ومكان، طبقه و قشر خاصي را شامل نمي‌شود وبايد پديده ساري و جاري در همه لايه‌هاي جامعه باشد فقط لازم است آموزش وپرورش اين باور را در تمام جامعه ايجاد كند كه ما فعلا متاسفانه با آن فاصله داريم.
توسعه با محوريت آموزش وپرورش نيازمند نسخه‌هاي منعطف و‌ سازگارانه است
محمد داوري: نگاه اقتصاددانان. سياسيون. جامعه‌شناسان و روانشناسان و فلاسفه كه پنج دسته اصلي و تاثيرگذار هستند به مقوله آموزش و پرورش و توسعه متفاوت است باز هر كدام از اين پنج دسته در مكاتب نظري متفاوت نظرات گوناگوني دارند، به همين دليل مي‌بينيم متاثر از اين مكاتب و پنج دسته مربوطه ما با چند نوع نظام آموزشي مواجه هستيم كه رويكرد متفاوتي به توسعه دارند. برتري هيچ يك از پنج گرايش صحيح نيست و‌تاكنون نسخه هيچ مكتب نظري هم نتوانسته پاسخ مناسبي باشد اما بايد از دانش و نظريه‌ها و فناوري‌ها با رويكرد‌هاي مبتني بر واقعيت‌هاي جامعه بهره برد؛ به عبارتي توسعه با محوريت آموزش وپرورش نيازمند نسخه‌هاي منعطف و‌سازگارانه است. معمولا سه واژه توسعه، رشد و پيشرفت به اشتباه به جاي هم به‌كار مي‌رود اما وقتي از توسعه سخن به ميان مي‌آيد منظور رشد و‌پيشرفت همه‌جانبه و پايدار است كه در آن علاوه بر فراهم شدن زمينه رقابت عادلانه در ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي، علمي و فرهنگي و... رويكرد عدالت‌خواهانه و آزادي‌طلبانه مورد توجه و تاكيد قرار مي‌گيرد. دو پسوند1) همه‌جانبه و2) پايدار براي توسعه آن را از رشد و پيشرفت متمايز مي‌كندكه متاسفانه در تاريخ ايران هيچگاه در اين مسير قرار نگرفتيم.
ترديدي وجود ندارد كه يكي از شاخص‌هاي توسعه‌يافتگي برخورداري از نظام آموزشي كارآمد است و به خوبي مي‌بينم كه كشورهاي توسعه‌نيافته فاقد چنين نظام آموزشي هستند. در توسعه همه‌جانبه و پايدار نظام آموزشي به طور عام يعني آموزش و پرورش رسمي و ‌غيررسمي و آموزش عالي رسمي و غيررسمي زيربناي توسعه است.
يكي از الزامات و پيش نيازهاي توسعه همه‌جانبه و پايدار، نگرش و بينش توسعه‌گرا است كه فرهنگ‌سازي آن بر عهده نظام آموزشي است تا فرد فرد جامعه در مسير توسعه نقش آفريني كنند؛ به عبارتي بايد زندگي فردي و اجتماعي افراد با محوريت توسعه باشد متاسفانه در حال حاضر اكثر ما عملكرد ضد توسعه‌اي و‌مخرب داريم چون در اين راستا تربيت نشديم.
از رويكرد سرمايه انساني، آموزش و پرورش و آموزش عالي موتور محركه توسعه هستند
مهدي حجازي: ابتدا بايد ببينيم تعريف ما از توسعه چيست؟ توسعه شاخص‌هايي دارد كه معمولا جوامعي كه به اين شاخص‌ها دست پيدا كنند، توسعه‌يافته تلقي مي‌شوند ابتدا بايد شاخص‌ها را مشخص كرد و اينكه ما چقدر به اين شاخص‌ها باور داريم، سپس مي‌توانيم در نقش آموزش و پرورش در توسعه گفت‌وگو كنيم در گذشته بيشتر مباحث مربوط به رشد اقتصادي و توليد ناخالص محور توسعه بود اما امروزه مي‌گويند اين موارد و رشد اقتصادي لازم است اما كافي نيست. رشدي مناسب است كه منجر به بهتر شدن زندگي انسان شود، و به ويژه توسعه پايدار كه محيط زيست را نيز تخريب نكند مدنظر است لذا توسعه جرياني چند بعدي (اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) است كه كاهش فقر، گسترش آموزش و بهداشت، گسترش صنعت و ارتباطات و ايجاد نظام اجتماعي مبتني بر عدالت و مشاركت مردم در امور سياسي را در پي دارد در اين مورد هنوز بين اقتصاددانان و سياسيون بحث است، عده‌اي آموزش و پرورش را زيربناي توسعه مي‌دانند و عده‌اي نيز آن را در كنار ساير استراتژي‌ها، يكي از اركان توسعه مي‌دانند. اگر از رويكرد سرمايه انساني به اين قضيه نگاه كنيم و باور كنيم كه امروزه سرمايه انساني توانمند جايگزين منابع طبيعي در رشد و پيشرفت جوامع شده است، قطعا آموزش (آموز و پرورش و آموزش عالي) پيش قراول و موتور محركه جوامع در دستيابي به توسعه است.
نيروي انساني اگر خام، يعني فاقد دانش و مهارت كافي باشد، نمي‌تواند نقشي در پيشرفت داشته باشد. آموزش و پرورش است كه انسان‌ها را تربيت مي‌كند علاوه بر آثار مستقيم اقتصادي آموزش و پرورش، سرمايه‌گذاري روي انسان‌ها منجر به بروز برخي ارزش‌هاي اجتماعي مي‌شوند كه آنها نيز به صورت مستقيم و غيرمستقيم در توسعه نقش دارند.
اين نگاه را برخي انديشمندان به توسعه دارند و مي‌گويند اين توسعه افسار گسيخته بوده است كه باعث مشكلات زيست محيطي مثل: آلودگي هوا، گرم شدن زمين، از بين رفتن جنگل‌ها و گونه‌هاي مختلف جانوري، خشكسالي، پديده ريزگردها و... شده است و برخي نيز بر اين باورند كه كشورهاي توسعه‌يافته ذيل عنوان جهاني شدن و تجارت جهاني، عمدتا صنايع آلوده‌كننده و مخرب محيط زيست (مانند كارخانه‌هاي اتوموبيل‌سازي) را به كشورهاي جهان سوم صادر كرده‌اند.
قطعا نبايد هدف اصلي آموزش وپرورش تنها نخبه پروري باشد، بلكه با آموزش مهارت‌هاي زندگي، مهارت‌هاي ارتباطي، چگونگي تعامل با طبيعت و آموزش ارزش‌هاي مطلوب اجتماعي مي‌تواند نقشي اساسي در توسعه داشته باشد.
براي سنجش برخي ويژگي‌ها مثل توسعه و آموزش وپرورش پيشرو ما ناچار به مقايسه كشور خود با جوامع ديگر هستيم، وگرنه شاخصي نداريم كه بگوييم الان كجا ايستاده‌ايم
قطعا در هر سازماني اين سرمايه انساني و نيروهاي متخصص شاغل در آن سازمان هستند كه در رسيدن سازمان به اهدافش كمك مي‌كنند، شما اگر بهترين و مدرن‌ترين امكانات سخت‌افزاري را فراهم اما از نيروي انساني متخصص و توانمند غفلت كنيد چيزي به جز اتلاف منابع نصيب شما نمي‌شود. منابع انساني در آموزش و پرورش كه نقش تربيت شهروندان براي توسعه را دارد بايد در اولويت باشد.
افراد اگر در سايه تعليمات درست و مناسب آموزش و پرورش تربيت شوند در هر موقعيت‌ شغلي مي‌توانند در توسعه همه‌جانبه كشور نقش‌آفريني كنند
نادر شميع‌زاده: به طور حتم آموزش و پرورش در دهه‌هاي گذشته مي‌توانست زير بناي توسعه و تكامل فكري بشري باشد اما امروزه نظر به تغييرات گسترده و دامنه‌داري كه در همه سطوح زندگي پديد آمده است تنها ركن اساسي نمي‌تواند باشد بلكه يكي از عوامل مهم تاثيرگذار است كه بايد مورد بازبيني جدي و دقيق قرار گيرد.
اگر در سايه تعليمات درست و مناسب آموزش و پرورش، انسان‌هايي خلاق، پرسشگر، انديشمند، كنجكاو، منتقد و در يك كلام آگاه تربيت و بعد از فراغت از تحصيلات وارد اجتماع شوند بي‌ترديد مي‌توانند آموزه‌هاي خود را در هر موقعيت شغلي به كار گيرند و در توسعه همه‌جانبه كشور نقش‌آفريني كنند.
ما در آموزش و پرورش اگر به سمت توسعه نرويم هر تلاشي كم‌فايده و چه بسا آسيب‌رسان است
ابوالفضل رحيمي شاد: بررسي چيستي آموزش و پرورش توسعه يافته، چرايي ضرورت آن، نقش آموزش و پرورش در توسعه، چگونه ساختيابي اين آموزش و پرورش و نسبت آموزش و پرورش كنوني با آن و عواملي از اين قبيل مي‌تواند به زير موضوعات ديگري تقسيم شود كه هر يك بحث مستوفاي خود را دارد.
به نظر من مهم‌ترين دليل اين مساله بي‌توجهي و عدم شناخت ما از موضوع توسعه و دور بودن عادات ذهني و رفتاري و شخصيت دور از توسعه حتي مطلعين ما است. سياستمداران و به ويژه جنس سنت‌گرا و محافظه‌كار آن كه جاي خود دارد. ما هنوز اطلاع كافي از چيستي و چرايي اين موضوع نداريم اما ظاهرا براي چگونگي آن تلاش مي‌كنيم. منظورم از ما كليت آموزش و پرورش است. اگر به سمت توسعه نرويم هر تلاشي كم‌فايده و چه بسا آسيب رسان است. درست مثل اغلب كارهاي انجام شده در نظام آموزش و پرورش خواهد بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون