• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3733 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۱ بهمن

نگاهي به «آبي كم‌رنگ» ساخته آرش لاهوتي

واقعيت عريان

محمدرضا مقدسيان منتقد سينما

 


 «جنگ»، «آسايشگاه رواني»، «مجروح جنگي»، «تنهايي»، «قهرمانان فراموش شده»، «بي‌وفايي»، «عاشقيت‌هاي سركوب شده» و ديگر واژه‌هايي از اين دست به خودي مستعد سقوط ذهن به ورطه كليشه و احساسات‌گرايي خام‌دستانه هستند. اينها واژه‌هايي هستند كه سال‌هاي سال دستمايه ساخت آثاري به‌شدت شعاري و خام‌دستانه شده‌اند تا جايي كه در نگاه نخست شنيدن از اين واژه‌ها و با خبر شدن از اينكه سينما سراغ اين واژه‌ها را در ايران گرفته مي‌تواند پس‌زننده باشد. ماجراي روايت آرش لاهوتي از اين واژه‌ها اما از جنسي ديگر است. «آبي كم‌رنگ» سراغ تمام اين مفاهيم رفته اما در منجلاب احساسات‌گرايي غرق نشده است. لاهوتي موفق شده است بيش از آنكه در سوژه غوطه‌ور شود و اين سوژه باشد كه او را به سمت و سوي دلخواه مي‌برد، خودش را بيرون نگاه دارد تا جاي ممكن نظاره‌گر واقعيت‌هاي در جريان باشد. لاهوتي در اثر تازه‌اش سراغ آسايشگاه بيماران رواني جنگ رفته است. طبق باور بسياري از نظريه‌پردازان، اصيل‌ترين و تاثيرگذارترين وقايع، رخدادهاي واقعي هستند و مستندساز براي رسيدن به نتيجه‌اي در خور با هدف بيان ديدگاه و دغدغه‌هايش، اصلا نيازي به تلاش و تكاپوي بسيار ندارد. بلكه كافي است تمام تلاشش را معطوف به ازكار انداختن تلاش‌هاي اضافي و تفكرات و تمهيدات اضافي ذهن كند. در اين فضا اين خود واقعيت است كه واقعي‌تر ديده مي‌شود و به واقع تصوير مي‌شود. در همين نظريه براين اصل تاكيد مي‌شود كه چون امري خالص‌تر و اصيل‌تر از واقعيت وجود ندارد، رسيدن به كيفيتي كه بتوان واقعيت را تصوير كرد يا در مدلي عملگرايانه‌تر، كمترين ميزان دخل و تصرف را در واقعيت به خرج داد، بهترين و درست‌ترين نتيجه حاصل مي‌شود. نتيجه كار آرش لاهوتي را مي‌توان از اين منظر ديد. او با سراغ گرفتن از جانبازان اعصاب و روان و با محور قراردادن سرنوشت چهار نفر از آنها، تلاش كرده است كه وضعيت فكري و جسمي و روحي آنها را بي‌كم‌وكاست و بي‌كمترين دخل و تصرفي به نمايش بگذارد و در اين مسير تلاش شده است تا كمترين ميزان تاثيرگذاري تعمدي را به خرج دهد. در واقع لاهوتي كشف كرده است كه سراغ گرفتن از واقعيت موجود و كشف و درك هر آنچه در دل آن مستتر است، خود به تنهايي براي رسيدن به اثر درخور كفايت مي‌كند. از جايي به بعد صرفا مستندساز شاهد و ناظر است و تنها دخل و تصرفش تعيين زاويه دوربين، اندازه نماها، تدوين و نهايتا ارايه اثر به عنوان روايتي مستند از «آنچه هست»، است. جالب اينكه عمق تاثيرگذاري بر مخاطب و به تبع آن همراهي و همكاري مخاطب با اثر بسيار اصيل‌تر و خالصانه‌تر از حالتي كه تمهيدات روايت سانتي‌مانتال واقعيت به كار وارد مي‌شود، دست مي‌دهد.  «آبي كم‌رنگ» برشي است از زندگي در حال تكرار و دوار جانبازان اعصاب و روان. لاهوتي سرنوشت، آرزوها و تمايلات و سرخوردگي‌هاي چهار شخصيت اصلي فيلمش را بهانه‌اي كرده براي روايت مسير دوار و تكرارشونده تمايل و عدم موفقيت و آرزومندي مدام. در اين مسير با آرزوها و دلمشغولي‌هاي شخصيت‌ها، با تلاش‌ها و شكست‌ها، با غم‌ها و شادي‌ها و با هر آنچه بودن و زندگي آنها را شكل مي‌دهد، آشنا مي‌شويم. امري كه چندان نو  و تازه نيست اما وقتي در نظر داشته باشيم كه كارگردان به عمد لحظه‌هاي ناب و پركشش داستان را با كمترين سوءاستفاده و كمترين تمركز براي احساساتي كردن مخاطب به كار بسته است، جنسي از تازگي را تجربه مي‌كنيم. در واقع در نگاه نخست اين طور به نظر مي‌رسد كه كارگردان از پس استفاده درست از موقعيت‌هايي كه خودش شكار و كشف كرده است بر نيامده، اما در عمل نگاهي جدي‌تر از اثر اين نتيجه را در پي دارد كه اصولا بنا نبوده كه اين موقعيت‌ها بيش از اين پرداخت شوند، بنا نبوده فيلمساز و دغدغه‌ها و مولفه‌هاي احساسي‌اش در كار بيش از اين برجسته شود و بر واقعيت خود بسنده كار، بچربد. در مجموع بايد گفت كه «آبي كم‌رنگ» نه آغازي پرشور دارد و نه پاياني پرسروصدا، همه‌چيز به آهستگي آغاز مي‌شود و به سادگي پايان مي‌گيرد. اما در دل اين سادگي و آرامي، حجم غليظي از واقعيت عريان در جريان است كه دست از سر مخاطب برنمي‌دارد. اين همان جنس از جاذبه اصيلي است كه تنها در دل واقعيت اصيل يافت مي‌شود و از هيچ تمهيد و درايت روايت‌گرايانه‌اي بيرون نخواهد آمد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون