سي و پنج سالگي يعني چه؟
سحر عصرآزاد
منتقد سينما
جشنواره فيلم فجر به پله سي و پنجم رسيد. ايستادن روي اين پله كه به شهادت عدد 35 بايد نقطه قوام و ثبات يك جشنواره معتبرِ داخليِ دولتي باشد، فرصتي براي بازنگري نيمه پر و خالي هستي وجودي آن است.
جشنواره فيلم فجر از دهم بهمن ماه در برج ميلاد؛ به عنوان سينماي رسانهها و از روز يازدهم در سينماهاي ديگر كار خود را آغاز كرد. جشنوارهاي كه به شكلي اجتناب ناپذير يك سري ويژگيهاي مثبت و منفي تكرارشونده دارد كه قابل تغيير هم نيستند و همه ميدانيم چرا و به چه علت. البته هر سال اين جشنواره با يك سري تغييرات نه چندان مهم و كاربردي نيز مواجه است كه بيشتر در بزك ظاهري آن تاثير دارد و همه ميدانند سال ديگر به شكلي ديگر درميآيد تا مديران و برگزاركنندگان بتوانند با اتكا به آنها، مدعي ايجاد تغيير و نوآوري باشند و البته دلايل ديگر آن را نيز، همه ميدانيم و ميدانند.
يكي از ويژگيهاي تكرارشونده كه ميتواند با نگاه كارشناسانه منجر به بازدهي بيشتر جشنواره از همان روز اول و سانس اول شود، شيوه برنامهريزي براي به نمايش درآمدن فيلمهاست كه اصطلاح فيلمنامهاياش ميشود شيوه توزيع تدريجي فيلمهاي مهم و داغ كه بازار جشنواره را پيشاپيش گرم ميكنند.
با اينكه شخصا غافلگيري و اتفاق مهم جشنواره را در فيلمهاي اول و آثار غير قابل انتظار پيگيري ميكنم، اما بپذيريم كه بخش مهمي از وزن و اعتبار جشنواره فجر در هر سال، كميت حضور فيلمسازان برجسته، قديمي و خوش قريحه است كه بر اساس آثار قبلي آنها، انتظاري خاص از جديدترين فيلمشان ميرود.
البته بگذريم از اينكه امسال حضور اين بزرگان به حداقل رسيده؛ هرچند همگي فيلمهايشان را ساختند، تلاش كردند به جشنواره برسانند و نهايتا اثرشان را ارايه دادند. اما هر يك به دليلي از اين قافله كنار گذاشته شدند نه اينكه جا ماندند! واقعيت اين است كه جشنواره سي و پنجم فجر و ما مخاطبانش هستيم كه از اين فيلمها محروم شديم درحالي كه فيلم خوب بالاخره راهش را باز كرده و با تماشاگر واقعي خود ديدار ميكند. حالا با توجه به همين بازماندگانِ فيلمهاي بزرگان و حرفهايها كه در جشنواره فجر امسال حضور دارند، آيا توزيع درستي صورت گرفته تا از يك سو تنور جشنواره در سينماهاي مختلف از همان روز اول گرم باشد و از سوي ديگر از تراكم فيلمهاي مهم و پرمخاطب در سانسها و روزهاي پاياني كاسته شود؟
پاسخ منفي است مثل هر سال و باز هم با جشنوارهاي مواجه هستيم كه يك سري فيلمهاي اول مظلوم و بيادعا كه تكاليفشان را به موقع انجام داده و فيلمشان حاضر و آماده است، جايزه شان اين شده كه در نخستين روزها و نخستين سانسها تنها براي پر شدن برنامه سينماها به نمايش دربيايند! آنهم در شرايطي كه مشكلات عديدهاي بر سر پيشفروش بليتهاي مردمي و كارتهاي اهالي رسانه، منتقدان و... وجود دارد و هنوز هم بسياري كارت ندارند چه برسد به اينكه از برنامههاي نمايش در سينماي مخصوص به خودشان مطلع باشند!
طبعا بهانه سازندگان فيلمهايي كه به نمايش روزهاي اول جشنواره نميرسند يا خودشان را نميرسانند، آماده نبودن فيلم به خاطر طي مراحل فني و... است اما مگر جشنواره فجر نخستين بار است كه در ايام دهه فجر برگزار ميشود كه هنوز شركتكنندگان در اين رويداد نميتوانند خود را حداقل با شرايط زماني آن تطبيق دهند؟!
قصه همان است كه همه ميدانيم؛ همه فيلمسازان دوست دارند فيلمشان در ميانه جشنواره كه همهچيز روي غلتك افتاده و تب جشنواره فراگير شده، به نمايش دربيايد تا بيشتر و بهتر ديده شود و به همين دليل هم به نظر منطقي ميآيد كه براي روزهاي اول آماده نباشند!
حالا ميماند چند فيلمساز بيادعا و خوش حساب كه جايزه آماده بودن فيلمشان، حضور در جدول نمايشها براي پر كردن برنامه است نه يك انتخاب كيفي و كارشناسانه يا احتمالا از سر برنامهريزي براي ايجاد يك شيب تدريجي براي رونق گرفتن جشنواره!
پس فيلمساز مقصر نيست؛ چه آنها كه فيلمشان را به موقع آماده ميكنند و چه آنها كه فيلمشان را عامدانه به موقع آماده نميكنند. گروه اول كه قاعده بازي را نميدانند يا اگر هم ميدانند، ملتفت هستند كه چوب تازهكاري و خوش حسابي خود را ميخورند – كه يك قاعده كلي در جامعه ما است- گروه دوم هم كه براي ديده شدن فيلمشان قاعده بازي را خوب بلدند و اجرا ميكنند.
در واقع مقصر اصلي برنامهريزان، مديران و مسوولاني هستند كه هنوز الزامات مثبت و منفي اين جشنواره سي و پنج ساله را نميشناسند و نه تنها براي مشكلات ريشهاي و اساسي آن راهحلي ندارند بلكه براي چنين مسائلي كه به سادگي قابل رفع و حل است، از ارايه يك راهكار ساده عاجز هستند.
اينچنين است كه جشنوارهاي داريم به قدمت سي و پنج سال كه عدد 35 بايد نقطه قوام و ثبات آن باشد، اما از يك نگاه آسيب شناسانه از مشكلات ريز و درشت خود غافل است.