• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3738 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۷ بهمن

نگاهي به «ماجراي نيمروز» ساخته محمدحسين مهدويان

ماجراي زعفرانيه

محمدرضا مقدسيان منتقد سينما

اگر حساسيتي روي روايت تاريخي فيلم نداشته باشيم و با فيلم به مثابه يك اثر سينمايي اقتباس شده از تاريخ معاصر ايران و نه روايتگر نعل به نعل رخدادها همراه شويم، بي‌شك «ماجراي نيمروز» از جميع جهات و با فاصله بهترين فيلم جشنواره سي‌وپنجمين است. محمدحسين مهدويان با ساخت «ماجراي نيمروز» در همان مسيري قدم بر مي‌دارد كه پيش‌تر موجب ساخت «ايستاده در غبار» شده بود. نكته جالب توجه قدم بر داشتن او به سمت تكامل است. «ماجراي نيمروز» از هر بابتي پخته‌تر و سينمايي‌تر از اثر قبلي اوست. «ماجراي نيمروز» از منظر طراحي صحنه و لباس، تدوين، تصويربرداري، صدابرداري و صداگذاري، بازي و اجراي بازيگران و البته فيلمنامه مي‌تواند محل بحث‌هاي بسيار باشد، چه در تمام اين جهات فيلم موفق و بديعي در قامت سينماي ايران است. مهدويان به وضوح از منظر كارگرداني و هدايت بازيگران رشد قابل‌توجهي داشته تا جايي كه حضور «جواد عزتي»، «احمد مهرانفر» و حتي «مهرداد صديقيان» را مي‌توان جزو بهترين بازي‌هاي آنها تلقي كرد و حضور تاثيرگذار «هادي حجازي‌فر» را يكي از نقاط مهم فيلم دانست؛ بازيگراني كه تجربه حضور در فضايي به‌شدت متفاوت با ذات بازي‌هاي هميشگي‌شان داشته‌اند و البته كه قابل قبول ظاهر شده‌اند. اين همه در شمايل كارگرداني و انتخاب درست و هدايت به قاعده كارگردان شدني است. در كنار شيوه بازي گرفتن از بازيگران مي‌توان به شمايل دكوپاژ و ترسيم فضاي بصري كار هم اشاره كرد.
 «ماجراي نيمروز» طوري طراحي بصري شده تا مخاطب را با اين حس كه كارگردان در قامت يك گزارشگر و خبرنگار به روايت پرداخته تشديد كند. اكثر نماهاي فيلم با لنز تله و از زاويه‌اي نه چندان متعارف برداشت شده است. در واقع فيلمساز در موقعيت‌هاي مختلف حاضر است اما بناست كه اين حضور به مثابه يك حضور رسمي تلقي نشود و بيشتر جنسي از كنجكاوي و جست‌وجو‌گري را تداعي كند. در واقع مهدويان با اين تمهيد تصميم گرفته با فاصله‌گذاري ميان خودش و سوژه در قامت يك گزارشگر ظاهر شود و سمت و سوي قضاوت‌گري نداشته باشد. جداي از اينكه چه ميزان در اين مسير موفق بوده است يا خير، بايد پذيرفت برخي مفاهيم و موقعيت‌هايي كه در فيلم به نمايش در مي‌آيد و شمايلي از شخصيت‌هاي مهم و تاثيرگذار تاريخ معاصر ايران نمايش داده مي‌شود، پيش‌تر كمتر مجال بروز و بيان داشته است. اختلاف نظر ميان شهيد لاجوردي و حاج رحيم، اختلاف نظر بين مسعود و كمال بر سر ميزان خشونت و تندي با منافقين و... تلفيق ميان تندروي‌ها و رفتارهاي متعادل، تصميمات اشتباه برخي از افراد كه در قرائت‌هاي پيشين مبرا از خطا و منزه بوده‌اند و... امري نيست كه چندان سابقه تكرار پيشين داشته باشد. از منظري ديگر اما اين شيوه از كارگرداني و به طور خاص شمايل بصري كاركرد دراماتيك هم دارد. استفاده از دوربين روي دست و انتخاب زاويه دوربين در نقاط نه چندان متعارف، رنگ و بوي ترس و اضطراب و تعليق دارد. در واقع ذات اين سبك جنسي از نگراني از رخدادهاي چند لحظه بعد را با خود دارد. به ظن اين قلم «ماجراي نيمروز» بيش از آنكه نمايشي نعل به نعل از تاريخ معاصر ايران باشد، اقتباسي از رخدادهاي سال 1360 بر اساس قرائت حاكم در ايران است، براي ساخت يك اثر معمايي و پليسي كه هيچ چيز از آثار بزرگ سينماي جهان در اين حوزه كم ندارد. اين مهم زماني قابل‌فهم‌تر مي‌شود كه در نظر داشته باشيم مهدويان در «ماجراي نيمروز» رخدادهاي آشنا براي مخاطب مثل انفجار حزب جمهوري در هفتم تير 60، انفجار دفتر نخست‌وزير در 8 شهريور يا ترور آيت‌الله خامنه‌اي در مسجد ابوذر را تنها از دريچه نگاه تلويزيون مطرح مي‌كند و چندان تاكيدي بر چند و چون اين وقايع ندارد و به طرزي كنترل شده از كشش دراماتيك اين رخدادها صرف نظر كرده و بيشترين تمركزش را بر رخدادهاي حوالي حالات تيم اطلاعاتي پيگير ماجراي ترور و اثرات غيرمستقيم اين رخدادها بر حال و هواي اين گروه اطلاعاتي قرار داده است. «ماجراي نيمروز» يك فيلمنامه كلاسيك دارد. فيلم با قرائت اعلاميه گروهك منافقين و اعلام جنگ با نظام آغاز شده و خيلي سريع نخستين نقطه عطف آغازگر پرده دوم فيلمنامه را تعريف مي‌كند، ترور شهيد بهشتي نخستين ايستگاهي است كه مسير ادامه درام را شكل مي‌دهد. هدف دستگيري سران گروه منافقين است. طبق همين روال نقطه گره‌گشايي فيلم هم شناسايي و دستگيري «موسي خياباني» از سران منافقين در خانه زعفرانيه است. نكته اينجاست كه بخش عمده رخدادهاي فيلم براي مخاطب ايراني با اندكي مطالعه از قبل مشخص شده است و به اصطلاح لو رفته است. اما چه چيزي باعث مي‌شود كه فيلم قابل ديدن و همراهي‌برانگيز از آب در آيد؟ نكته همينجاست. مهدويان با تمركز ويژه بر تيم اطلاعاتي و تمركز بيشتر بر شيوه بازجويي، مسير شناسايي مخالفان، حمله به خانه‌هاي تيمي يا حتي روايت نفوذها، پيروزي‌ها و شكست‌ها، اثر را از يك روايت تاريخي صرف خارج كرده و با استفاده از مواد به ظاهر كم اهميت موجود در دل همان رخدادهاي تاريخي، اثرش را دراماتيزه و قابل فهم كرده است. ايجاد رابطه بين حامد و فريده، حامد و كمال، كمال و حاج رحيم، كمال و صادق، مسعود و كمال و... همگي در جهت خلق كشمكش‌هاي پيشبرنده داستان بوده است. در مورد «ماجراي نيمروز» از زواياي مختلف شكل‌دهنده يك اثر سينمايي بسيار مي‌توان گفت و نوشت كه بماند براي فرصتي بعد از ايام پرتلاطم جشنواره فيلم فجر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون