حسن روحاني، رييسجمهور ايران تا به امروز به كشورهاي مختلف بسياري سفر كرده است؛ از قزاقستان و قرقيزستان تا ايتاليا و فرانسه و از مسكو و آنكارا تا هاوانا و نيويورك. در تمامي اين سفرها آنچه مشهود است، حلقه مفقودهاي است به نام كشورهاي حوزه خليج فارس و خاورميانه. با آنكه روحاني پس از روي كار آمدن و آغاز به كار دولت تدبير و اميد اعلام كرد اولويت نخست دولتش در سياست خارجي، كشورهاي منطقه و بهبود رابطه با آنها است اما در اين مدت با وجود تلاشها، رابطه ايران با كشورهاي اين منطقه اگر كاهش نيافته باشد، تغييري هم نكرده است. با آنكه ايران در تمام اين سالها تنشزدايي با كشورهاي عربي را دنبال كرده، در طرف مقابل ايران كشورهايي بودهاند كه به رهبري رياض افزايش تنش با تهران را دنبال كردهاند و پس از حمله به نمايندگيهاي عربستان بهانهها هم پيدا كرده و دشمنيهايشان را علنيتر ابراز ميكنند. با اين وجود، هماينك به نظر ميآيد كه توان عربستان و برخي ديگر از كشورهاي عربي براي در تنگنا قرار دادن تهران در حال پايان يافتن است و صبوريهاي تهران در حال نتيجه دادن. اين مساله را ميتوان از افزايش رايزنيهاي كشورهاي عربي با ايران فهميد؛ در اين چارچوب، وزير امور خارجه كويت دو هفته پيش پيامي را از جانب امير كشورش به تهران آورد كه گفته ميشود حاوي پيام محرمانه شوراي همكاري خليج فارس به جمهوري اسلامي ايران است. در اين شرايط، حسن روحاني صبح امروز به مسقط و سپس به كويت خواهد رفت تا در ديدارهاي مستقيم با مسوولان اين دو كشور كه از ديرباز تا به امروز رابطه خوبي با ايران داشتهاند، مناسبات دوجانبه و منطقهاي ايران را مورد ارزيابي قرار دهد و راههاي نزديكي و حل اختلاف را مورد واكاوي قرار دهد. اينك اميدها بيش از پيش شده و ميتوان نشانههاي از رفع تدريجي اختلافات را مشاهده كرد. درباره سفر حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني به عمان و كويت و آثار اين سفر در حل و فصل مناقشات منطقهاي ميان ايران و اعراب و گسترش مناسبات دوجانبه گفتوگويي با محمود محمدي، سخنگوي اسبق وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
شوراي همكاري خليج فارس در سالهاي گذشته همواره رويكردي تند نسبت به ايران و حتي توافق وين داشت. آيا اين سفر را ميتوان نشانهاي از تغيير رويكرد شوراي همكاري به ايران و آغاز شدن گفتوگوها ميان طرفين دانست؟
از نظر من، اين سفر را نميتوان تغيير در رويكرد شوراي همكاري خليج فارس نسبت به تهران تعبير كرد چراكه هر يك از اعضاي اين شورا نسبت به ايران نظرات متفاوتي دارند. بهطور مثال، عمان و كويت از جمله كشورهايي بودند كه همواره رابطه خوب و پيوستهاي با تهران داشتهاند و رابطهشان با ما، با رابطه بحرين و عربستان با ايران متفاوت است. من فكر ميكنم اين سفر بيش از آنكه در چارچوب تغيير رويكرد شوراي همكاري با ايران تعبير شود، در تغيير رويه اين كشورها نسبت به ايران بايد مورد تحليل قرار گيرد به اين معنا كه آنها هماكنون علاقهمندي بيشتري براي توسعه مناسباتشان با ايران دارند و نسبت به گذشته بيشتر ميتوانند اين علاقهمندي را ابراز كنند. با اين حال، عوامل متعددي كه هماينك در منطقه مورد توجه هستند از جمله شرايط منطقهاي ايجاب ميكند تا تحرك و ارتباطات بيشتري از سوي ايران با اين كشورها صورت بگيرد؛ هم در چارچوب روابط دوجانبه و هم در چارچوب مناسبات منطقهاي. مسقط در مقاطع مختلف رابطه خوبي با تهران داشته و ما از نقش آنها در همكاريهاي بينالمللي و منطقهاي ايران و حتي مناسبات ايران با اعضاي شوراي همكاري آگاه هستيم هرچند كه عمان نسبت به تاخير در اعزام سفير ايران به مسقط و همچنين تاخير در اجراي خط لوله گاز گلايههايي از ما دارد ولي پيوندهاي مستحكم ميان تهران و مسقط موجب شده تا روابطي استراتژيك ميان دو كشور برقرار باشد. از طرفي، اين سفر را ميتوان پاسخي به سفرهاي سلطان قابوس و امير كويت به تهران طي سالهاي گذشته قلمداد كرد. البته با توجه به پيام امير كويت به رييسجمهور در هفتههاي قبل، اين سفر اهميت بهخصوصي پيدا ميكند و اهميت منطقهاي هم ميتواند پيدا كند. اظهارات اخير عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان كه به درستي از پيشينه و سابقه تاريخي ايران و بزرگي ملت ايران سخن گفت را ميتوان پيام مثبتي تلقي كرد. مجموعه اين مسائل ميتواند بر مناسبات ايران و عربستان و پروندههاي منطقهاي هم تاثير داشته باشد كما آنكه مسائل كنوني در عراق، سوريه و يمن امنيت تمامي كشورهاي منطقه را برهم ريخته و يك نوع پيوستگي امنيت در منطقه وجود دارد و ايران نيز نقش برجستهاي در امنيتسازي در منطقه دارد و همكاريها طرفين ميتواند به حل و فصل مسائل كمك كند.
حسن روحاني با شعار در اولويت بودن همسايگان ايران در حوزه سياست خارجي به سركار آمد اما در اين چهارسال ما شاهد كمترين رفت و آمدها ميان ايران و كشورهاي عضو شوراي همكاري حتي پيش از رخداد ماجراي سفارتخانه عربستان در ايران بوديم. دليل اين سردي روابط در چيست؟
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي، همواره كشورهاي اسلامي و همسايگان جزو حلقههاي نخست در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بودهاند. آنچه موجب تاسف است، اين است كه اين نگاه در برخي از كشورهاي آنسوي خليج فارس وجود ندارد و آنها ايران را در اولويتهاي خود براي رابطه دوستانه قرار نميدهند و حتي با رويكردهاي خصمانه و راهاندازي جنگهاي نيابتي، روابط طرفين را به سمت تيرگي و تنشج برده و نوعي بدبيني را ايجاد كردهاند كه آثار اين بدبيني هنوز تداوم دارد. از سويي، مداخلات و حضور كشورهاي بيگانه در منطقه خليج فارس موجب شده تا آنها به اختلافات دامن بزنند و به جاي تقويت ثبات در منطقه، امنيت را در منطقه برهم بزنند. ايران به صورت پيوسته و با حفظ نظر به كشورهاي عربي و اسلامي همواره توجه داشته است چون از نظر ژئوپولتيكي، هم ما و هم اين كشورها در يك منطقه قرار داريم. عرصه امنيتي و ژئوپولتيكي جهان اسلام بهم پيوسته است و حفظ امنيت توليد و تامين انرژي موضوع مهمي است كه همكاري همه كشورهاي اسلامي و منطقه با يكديگر ميتواند منافع بسياري براي طرفين داشته باشد. به عبارت ديگر، خليج فارس و خاورميانه، مناطقي هستند كه آينده اقتصادي، سياسي، امنيتي و ژئوپولتيكي همه كشورها به يكديگر گره خورده است و ايران هم پپوسته از همين منظر به داشتن روابط حسنه با كشورهاي حاشيه خليج فارس علاقهمند است ولي متاسفانه اين نگاه كمتر در برخي از اين كشورها وجود دارد ولي اميدواريم اين كشورها نيز از اين نگاه به منطقه بنگرند.
كويت و عمان چه جايگاهي در شوراي همكاري خليج فارس دارند و نظرات آنها درباره ايران تا چه اندازه ميتواند ساير كشورهاي شوراي همكاري را با با خود همراه كند؟
كويت پس از اشغال شدن توسط عراق يك نگاه و رويكرد متفاوت مثبتي با ايران داشته است چون در دوره اشغال و پسااشغال، ايران مساعدتهاي ويژهاي به كويتيها داشت. عمان و شخص سلطان قابوس هم با تدبير و درايت خود به خوبي نقش ويژهاي در كاهش تنشها و بدبينيهاي بازيگران دوسوي خليجفارس به يكديگر داشته است. به عبارت ديگر، عمان نقش ويژهاي در جهت تقويت روابط، رفع شبهات و حل اختلافات ميان ايران و اعراب داشته و اين مساله هم مختص به مسائل منطقهاي نيست و در عرصه همكاريهاي جهاني نيز نمود داشته است و ايران نيز قدرشناس اين نگاه مبتني بر صلحجويي و همكاري سلطان قابوس است. اين همكاريها ميان ايران با عمان و كويت در فضاي دوري از تنش ميتواند با توجه به همكاريهاي گستردهاي كه ميان ايران با قطر و امارات دارد، موجب شود تا شرايط به سود ايران در شوراي همكاري خليج فارس عوض شود. ايران با وجود مخالفت با تداوم كشتار و تجاوز در يمن و سوريه، همواره آماده حل مسائل و اختلافات خود با اعراب و برقراري ثبات و امنيت در منطقه از طريق همكاري و مساعي جميله است.
عربستان پس از قطع روابط سياسي خود با ايران، فشار بسيار زيادي به اعضاي شوراي همكاري آورد. تا چه اندازه اين سفر را ميتوان به معناي شكست فشارها و تلاشهاي ضدايراني رياض عليه تهران قلمداد كرد؟
اگر عقلانيت و واقعگرايي در رياض وجود داشته باشد، معتقد هستم مقامات سعودي طي ماههاي اخير بايد متقاعد شده باشند كه رويكردهاي ايران براساس اشدا علي الكفار و رحما بينهم است. هيچگاه رويكرد ايران نسبت به عربستان يا كشورهاي منطقه و آنهايي كه با ما سر جنگ داشتهاند، خصمانه نبوده است. ما با عراق هشت سال براي دفاع از نظام و كشور جنگ كرديم ولي پس از پايان جنگ، آغوشمان براي همكاري با عراق باز بود و تنها كشوري كه به عراق پس از حضور داعش كمك كرد، ايران بود. اين رويكرد ما است و اين عربستان است كه به هر دليل، در برخي از مقاطع مواضعي را اتخاذ كرده كه موجب جدايي و فاصله شده است. ما اميدواريم اين سفر نشانهاي از نمود يافتن عقلانيت در طرف مقابل باشد و موجب توجه بيشتر به منافع و امنيت ملي همه كشورهاي منطقه شود و سبب شود تا همگان نگاهشان متوجه تهديد اصلي منطقه يعني ژريم صهيونيستي شود نه آنكه تلآويو به صراحت بگويد كه اعراب اسراييل را به ايران ترجيح ميدهند.
ايران پس از توافق هستهاي پيشنهاد گفتوگو با شوراي همكاري خليج فارس را مطرح كرده بود اما در آن زمان اعراب با انجام اين گفتوگو موافقت نكرده بودند. هماينك آنها براي گفتوگو با ايران پيشقدم شدهاند. آيا اصولا طرحي مانند طرح گفتوگوهاي مشترك امنيتي كه ظريف هم از آن سخن گفته بود قابليت اجرايي دارد؟
تا زماني كه كشورهاي مهمي همچون عربستان استراتژي امنيتي خود در منطقه در چارچوب امنيت ملي خود تعريف نكند و امنيت خود را مجزا از امنيت ديگران تلقي كند، اين اختلاف پيش ميآيد. در منطقه ما دو نگرش به مساله امنيتسازي وجود دارد: نگرش نخست، نگاه جمهوري اسلامي است كه امنيت ملي ايران و امنيت منطقه را بههم پيوسته ميداند و معتقد است كه امنيتسازي مبتني بر همكاري دستهجمعي همه كشورها با يكديگر است و افزايش امنيت منطقه، منجر به افزايش امنيت ايران ميشود ولي در برخي از كشورهاي آنسوي خليج فارس، استراتژي امنيتي منطقهايشان متفاوت با استراتژيهاي امنيت مليشان است و مداخله و حضور نيروهاي بيگانه را مورد توجه قرار ميدهند و اين در حالي است كه حضور اين نيروهاي بيگانه ميتواند اختلافات اندك ميان بازيگران منطقهاي را حادتر بكند. براي ايجاد يك امنيت پيوسته منطقهاي، ضروري است تا اين كشورها بينش ژئوپولتيكيشان به امنيت ملي و منطقهاي را تغيير دهند و اگر آنها امنيت مليشان را براساس منافع ملي و همكاري با ديگران قرار دهند، قطعا اين مساله با استقبال تهران روبهرو خواهد شد اما اگر نگرش كنوني آنها تداوم يابد و آنها همچنان اميدوار به امنيتسازي توسط كشورهاي بيگانه و تقسيم منطقه به دو سوي شمال و جنوب خليج فارس و عرب و عجم باشند، اساسا از اين نگاه تنش و اختلاف ايجاد ميشود.
آيا با گفتوگو ميتوان از اين اختلافات كاست و زمينه همكاري دستهجمعي را فراهم كرد؟
ايران همانطور كه با گفتوگو با كشورهايي كه عناد خودشان را با ايران و اسلام در ابعاد مختلف نشان دادهاند، توانست به توافق برسد، به مراتب راحتتر ميتواند با كشورهاي اسلامي و همسايه كه داراي پيوندهاي مشترك فراوان و منافع ژئوپولتيكي هستند، به تفاهم برسد و موانع را بردارد. با گفتوگو و انعطاف ميتوان به ايجاد شرايط جديد كمك كرد و ايران به عنوان كشوري مقتدر و بزرگ در منطقه كه نقش ويژهاي در امنيتسازي و ثبات داشته است، راحتتر ميتواند از خود نرمش نشان دهد.
چقدر افزايش رايزنيها با كشورهاي عربي خليج فارس كه از متحدان عربستان هم محسوب ميشود ميتواند زمينه رايزني و گفتوگو ميان تهران و رياض را مهيا سازد؟
قطعا بيتاثير نيست. هيچوقت تلاشهاي گذشته اعم از حمله صدام به ايران، فشار قدرتهاي بزرگ و اختلاف اخير تهران و رياض نتوانسته است روابط ايران و اعضاي شوراي همكاري خليج فارس را تيره و قطع كند چون هم ايران و هم اين كشورها نيازمند همكاري و همراهي با يكديگر هستند. تلاش عربستان براي از بين بردن ارتباطات و قطع پيوندها و همكاريها هيچوقت نتايج مدنظر را براي رياض نداشته است. از سويي، هرگاه ارتباطات ايران و كشورهاي خليج فارس بيشتر و همكاري فزوني يافته است، اين مساله توانسته است بر روابط ايران و عربستان هم اثر بگذارد و در بهبود مناسبات كمك كند.
به نظر ميآيد كه موضوع ايران با محوريت نقش منطقهاي تهران از موضوعات اصلي سياست خارجي ترامپ تبديل شده است. همين مساله نيز موجب خوشحالي كشورهايي همچون عربستان شده است. آيا افزايش رايزني و ارتباطات با كويت و عمان ميتواند از همراه كردن كشورهاي عربي ديگر با امريكا عليه ايران موثر باشد؟
ديگر هيچگاه مانند گذشته امكان شكلگيري اتحادي ميان اعراب به همراه امريكا و اروپا عليه ايران تكرار نميشود. از طرفي، ظهور ترامپ ترديدهاي بسياري را در ميان متحدان سنتي امريكا ايجاد كرده و حداقل در كوتاه مدت انسجام و اتحاد آنها مانند گذشته نخواهد كرد. از سويي، نقطه قوت ايران در منطقه نقش پيوسته امنيتسازياش بوده است در حالي كه نقش برخي بازيگران ديگر فقط تخريب بوده است و از سويي، عدم داشتن استراتژي واحد موجب شده تا آنها مدام مجبور به تغيير روش و تاكتيك شوند. آنها زماني نگران توانمنديهاي هستهاي ايران بودند، سپس مخالف برجام شدند ولي اكنون نگران پاره كردن آن توسط ترامپ. اين مساله نشانه تذبذب است و تذبذب نميتواند اتحاد ايجاد كند. اين نگرش حتما نيازمند بازنگري توسط اين كشورها است و حتي اگر اتحادي هم ميان آنها و رژيم اسراييل و امريكا شكل بگيرد، حتما مورد مخالفت مردم كشورهايشان قرار ميگيرد.
روحاني در حالي به كويت و عمان ميرود كه رجبطيب اردوغان به بحرين، قطر و عربستان سفر كرده است. رابطه تركيه با شوراي همكاري تا چه اندازه ميتواند مستقل از تبديل شدن به تهديدي براي ايران پيش برود و تا چه اندازه يك تهديد و شكلگيري اجماعي عليه تهران با محوريت تركيه و عربستان است؟
ما بايد همكاري تركيه با شوراي همكاري را مثبت تلقي كنيم و آنها را عليه ايران ندانيم كماآنكه روابط ما و تركيه در بهترين شرايط عليه ترامپ نبوده است. تركيه نشان داده نميخواهد و نميتواند مسير دوستي با ايران را درهر شرايطي ناديده بگيرد زيرا امنيت او به امنيت ايران پيوسته است. البته هر كشوري به دنبال افزايش اقتدار خود است و ايران به دنبال اين مساله است ولي ما ارتقاي اقتدارمان را در موازنهبخشي و كنترل ديگران نميدانيم. ما نبايد فكر كنيم افزايش اقتدار يك كشور موجب لطمه زدن به ما ميشود. ما توانمنديها و ظرفيتهاي خاص خود را داريم كه در چهار دهه گذشته آن را ثابت كردهايم. اقتدار ما به اقتدار ديگران كمك كرده است و افزايش اقتدار ديگران نيز ميتواند به افزايش اقتدار تمامي كشورهاي منطقه از جمله ايران كمك كند.