تلاش اردوغان براي افزايش سهم تركيه در سوريه
رحمان قهرمانپور
تحليلگر مسائل تركيه
دومين نشست مذاكرات صلح سوريه در آستانه هفته گذشته با حضور نمايندگان ايران، روسيه، تركيه و همچنين هيات دولت سوريه و نمايندگان معارضه برگزار شد. با وجود اينكه نشست قبلي مذاكرات آستانه با حضور به موقع همه طرفين برگزار شد اما به دليل دير آمدن هياتهاي تركيه و جريان معارضه، اين نشست با اندكي تاخير انجام شد. در خلال اين مذاكرات نيز بشار جعفري، نماينده عالي دولت سوريه سخنان تندي را عليه تركها بيان كرد و گفت كه آنكارا نميتواند هم آتشافروز و هم آتشبيار در سوريه باشد و دولت سوريه قصدي براي مذاكرات با دولت تركيه ندارد. همين مساله در كنار افزايش رايزنيهاي تركها با امريكاييها و اعراب موجب شده است تا برخي اين ارزيابي را داشته باشند كه تنشها فزوني گرفته و تركيه قصد جدايي از روند كنوني صلح سوريه را دارد. با اين وجود، من فكر ميكنم تنشهاي اخيري كه ميان تركيه و سوريه مشاهده ميشود به روند اصلي درباره سوريه آسيب وارد نميكند.
اكنون ممكن است اين سوال مطرح شود كه روند اصلي درخصوص سوريه چيست؟ من اعتقاد دارم روند اصلي در سوريه در شرايط كنوني آن است كه همه بازيگران موثر در بحران سوريه اعم از روسيه، امريكا، تركيه، ايران و كشورهاي غربي به اين رهيافت رسيدهاند كه راهكار حل بحران در سوريه، تمسك به روشهاي غيرنظامي و به عبارتي، سازوكارهاي سياسي است. هماينك اين روند در قالب مذاكرات آستانه متبلور شده و همكاريهاي ايران، روسيه و تركيه منجر به شكلگيري طولانيترين آتشبس در سوريه در تمام شش سال گذشته شده است. در اين چارچوب، هر بازيگري وظايفي را برعهده دارد و تركها نيز از اين قاعده مستثني نبوده و از قضا عهدهدار نقشي مهم در سوريه هستند. همچنين تركيه در كنار وظايف محول شده به آنها در سوريه يعني تضمين كردن پايبندي گروههاي معارضه به آتشبس، درصدد مبارزه با گروههاي تروريستي مانند داعش هم هستند كماآنكه تركها اخيرا در عمليات نظامياي كه در منطقه الباب سوريه داشتند، تعدادي از افراد وابسته به گروه تروريستي داعش را كشتند. به همين خاطر، سوريه با نقشآفريني تركيه در مبارزه با تروريسم و از بين بردن نيروهاي وابسته داعش و جبهه النصره مشكلي ندارد اما اين مشكل نداشتن نيز به معناي موافقت دمشق با تمامي بلندپروازيهاي آنكارا در سوريه نيست. به ديگر سخن، تركيه و سوريه در برخي مسائل داراي منافع مشترك هستند كه در راس آنها مبارزه با گروههاي تروريستي است. همچنين آنكارا و دمشق درخصوص مساله كردها نيز از مواضع تقريبا نزديكي با يكديگر برخوردار هستند به گونهاي كه آنها مخالف تشكيل يك دولت مستقل كردي در شمال سوريه هستند و حتي موافق با تشكيل ساختاري همانند اقليم كردستان عراق براي كردهاي سوري هم نيستند. اين مسائلي است كه ميتواند مبنايي براي همكاري ميان سوريها و تركها باشد.
در عين اين منافع مشترك و حتي همكاريهاي غيرمستقيم ميان دو طرف، تركيه و سوريه اختلافات شديدي با يكديگر دارند و اين اختلافات مساله پنهاني هم نيست. رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه درخصوص سوريه خواهان دريافت سهم بيشتري از آنچه تركها مستحق آن هستند، است و درصدد افزايش تاثيرگذاري در روند صلح، ارتقاي نفوذ تركيه در سوريه و در نهايت، دريافت سهم بيشتر به خصوص از طريق ارتش آزاد سوريه است و سوريها با اين مساله مخالف هستند و نميخواهند تركها سهم و نفوذي بيشتر از اكنون داشته باشند. همچنين دمشق از تبديل تركها به نماينده كشورهاي غربي و حتي محور شدن آنكارا در ميان كشورهاي عربي مخالف است. دولت بشار اسد اين احساس را دارد كه اگر دولت تركيه نمايندگي كشورهاي غربي و عربي را برعهده داشته باشد، امكان كنترل آنها در آينده نيز سختتر است. به همين خاطر، احتمالا واكنش سوريها و به ويژه بشار جعفري، نماينده دولت سوريه در مذاكرات صلح نشات گرفته از اين مساله باشد كه يك توافق كلي ميان تمامي بازيگران حاضر در صحنه به دست آمده است اما هر يك از بازيگران و به ويژه تركيه درصدد چانهزني براي به دست آوردن سهم بيشتر هستند و سوريه با اين واكنشها ميخواهد آنها را به عقب رانده و برايشان حدود و ثغوري قايل شود يعني دمشق ميخواهد سهم آنكارا در سوريه بيشتر از اين نشود؛ مگرنه، هم دولت تركيه و هم دولت سوريه به دنبال برهم زدن صحنه ميدان و بازي نيستند. در واقع، نه دولت بشار اسد توان آن را دارد كه صحنه سوريه را مطابق خواست و ميل خود طراحي كرده و نيروها را مورد چينش قرار دهد و نه دولت اردوغان خواهان ادامه دادن به رويكردهاي گذشته خود درباره سوريه است. به همين دليل همه بازيگران در سوريه از رويكردهاي قبلي خود عقبنشيني كرده و انعطافهايي را نشان دادهاند.
با اين حال، هماكنون روند سوريه در مرحله پسانظامي است؛ به عبارت ديگر، ما در يك دوران گذار در سوريه از مرحله نظامي به مرحله سياسي هستيم. در مرحله پسانظامي، مسائلي همچون خلع سلاح گروهها، تقسيم قدرت، تعيين مناطق نفوذ، طراحي ساختار قدرت و چينش نيروها در موقعيتهاي مختلف هستيم و همه اين مسائل موجب شود تا همه بازيگران و گروهها، بيش از پيش به روند موجود توجه كرده و نگاه و رويكردي معطوف به افزايش سهم داشته باشند. همه كشورهاي موثر در بحران سوريه و همچنين دولت كنوني سوريه ميخواهند در آينده، سهم و نفوذ بيشتري داشته باشند و دست برتر در معادلات آتي با آنها باشد ولي واقعيات موجود در صحنه به گونهاي است كه هيچ بازيگري نميتواند تعيينكننده معادلات پيشرو باشد و به همين خاطر، نياز به همراهي ايران، روسيه، تركيه، امريكا و دولت سوريه و... است. مساله ديگري هم كه وجود دارد آن است كه روند موجود در سوريه ديگر منتهي به تغيير رژيم مانند عراق نخواهد شد. آنچه در عراق طي حمله امريكا و انگليس در سال 2003 رخ داد، اين بود كه نظامي سقوط كرد، صدام و نيروهاي وابسته به صدام بركنار شده و نيروهاي سياسي جديدي در مسند كار قرار گرفتند. قرار نيست اين داستان براي سوريه نيز رخ بدهد بلكه در نظام آتي، نيروهاي كنوني دولت سوريه نيز نقشآفرين هستند و تنها تفاوت موجود با قبل در مشاركت برخي جريانها و گروههايي است كه قبلا در قدرت حضور نداشتند. به همين دليل، دولت كنوني سوريه نيز ميخواهد سهم و نفوذش را حفظ كرده و درصدد است با اعمال اقتدار، انحصار قدرت قهريه را در اختيار داشته باشد، قدرت اعمال حاكميتياش را براي گروههاي مختلف نشان دهد و با تضعيفشان، آنها را وادار به ورود، حضور و شركت در روند معادلات سياسي و نه نظامي بكند تا در آينده نيز دولت قدرتمندي باشد. اين مساله، نيازمند تعامل با قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي است ولي ماهيت قدرت ايجاب ميكند تا هر بازيگر، چانهزني كند.
مساله ديگر، افزايش رايزنيهاي تركيه با اعراب و امريكا است. من از آن افزايش رايزنيها، اين برداشت را ندارم كه تركها درصدد ايجاد معادله جديد براي سوريه هستند. آنكارا به صورت همزمان نميتواند مسكو و غرب را ناديده بگيرد و ناچار است با هر دو سوي ميدان، همكاري بكند زيرا از يكطرف ميداند بدون روسها در سوريه نميتواند كاري انجام دهد و از طرفي منطق ژئوپولتيكي تركيه، آنها را به ناتو پيوند زده است و به همين خاطر، ناچار است در ميدان هردو جريان، نقشآفريني كند كه كار بسيار سختي است. موقعيت كلي تركيه هم اين اجازه را به آنكارا نميدهد كه به طور كامل به سوي يك جريان گرايش پيدا كند كماآنكه با ساقط كردن جنگنده روسي در اواخر 2015، روابطش با مسكو قطع شد ولي به ناچار به عاديسازي روابط اقدام كرد و از سويي، پس از كودتا، تنشها ميان تركيه و اتحاديه اروپا افزايش يافت ولي هماكنون مناسبات در حال عادي شدن است. تركيه نه ميتواند و نه ميخواهد جانب يكي از جريانهاي كنوني در سوريه را بگيرد چون ضرر ميكند اما اين مساله مانعي براي چانهزني آنها براي افزايش دادن سهمشان نميشود.